اومدم از تجربه زایمانم بگم
(طبیعی اجباری)🥺🥴😶
اونم دقیق ۳ هفته زودتر تو ۳۵هفته و ۳ روز😢😅
۲۲شهریور و پنج شنبه بود
طبق معمول یه چیزی خوردم و رفتم سرویس اومدم دراز کشیدم داشتم با گوشی وَر میرفتم که یهو احساس کردم یه چیزی ازم اومد بیرون فکر کردم ترشح هست دست زدم دیدم مثل ادرار رقیق هست.بلند شدم رفتم سرویس دیدم همزمان با ادرار چندتا لخته خون اومدم سریع خودم شستم بلند شدم شلوارم و پام کنم یهو تا نوک پام خیس شد هیچ کنترلی هم نداشتم
قلبم اومد تو دهنم تا از سرویس بیام بیرون همین طوری آب میومد و قشنگ تا نوک پام خیس میشد
سریع زنگ زدم به همسرم و تا وقته حاظر شدم و مدارک و برداشتم تو این وضعیت هم همچنان ازم داشت آب میومد
من میخواستم بیمارستان ولیعصر رشت زایمان کنم چون هم دکترم اونجا بود هم مورده پسند خودم بود و اینکه ۲۸شهریور برم پیش دکترم تا چکاپ آخر باشه و نامه و تاریخ بده برای زایمان سزارین اختیاری 😊
که این اتفاق افتاد تو راه چون پنج شنبه بود دکترم مطبش نبود زنگ زدم به بیمارستان ولیعصر و شرایط و گفتم و بهشون گفتم زنگ بزنید تا دکترم بیاد😞
بهم گفتن اینجا زیره ۳۷هفته پذیرش نداره و اینکه من چون زیره ۳۸هفته هستم بچه نارس به حساب میاد و شاید احتیاج به دستگاه ان آی سیو داشته باشه که اینجا نداره اومدنت اینجا بی فایدس و خطرناکه ممکنه یک دقیقه هم به قیمت جون بچت تموم بشه برو یه بیمارستان که این دستگاه ها رو داشته باشه برو الزهرا 😐
بقیش تو کامنت ها جا نمیشه همش😢
لایک کنید بیاد بالا

۳۰ پاسخ

اون لحظه انقدر استرس داشتم اون شرایط وحشتناک که همینطوری داشت آب میومد دیگه برام مهم نبود کجا هست و نیست فقط بریم یه جا که بچم سالم و سلامت به دنیا بیاد
رسیدم بیمارستان الزهرا رشت سریع رفتم اورژانس و چون داشت همین طوری ازم آب میومد احتیاجی به معاینه نبود سریع چند تا سوال ازم پرسیدن و لباس عوض کردم خوابیدم روتخت من و بردن بلوک زایمان 🥹😞
از اونجایی که اون شرایط  اورژانسی پیش اومده بود بنده شکم اول بارداریم بود چون زیره ۳۸هفته بود و به خاطر دستگاه ان آی سیو مجبور شدم برم الزهرا و از اونجایی که دولتی هست شکم اولی ها باید طبیعی زایمان کنن😕
بنده رفتم تو اتاق های مخصوص زایمان طبیعی 😅
از ساعت ۱۵:۳۰رفتم تا ۲:۳۰شب😐
به خیال خودم الان چون کیسه آب پاره شده دیگه طبیعی انجام نمیشه سریع سزارین اورژانسی میشم غافل از اینکه قراره جون بدم و تا طبیعی به دنیا نیارن اینجا شکم اولی ها رو ول کن نیستن😂😂😢😅
و اینطوری شد بنده که وحشت داشتم از زایمان طبیعی ۱۴۰۳/۶/۲۲ ساعت ۲۳:۱۵ شب پسرم به دنیا اومد  اونم با زایمان طبیعی 🥹😅

از تجربه های بعدیم براتون میگم تو تایپیک ها بعدی این مدت سرم خیلی شلوغ بود و هست باز سعی میکنم بیام😅

عزیزم ایناروول کن فقط بگو خودت تمیزبودی یاسریع پریدی حموم تمیزکردی اینووبگم ماهاکه ترس پاره شدن کیسه اب داریم اولین نگرانیمونه پشماس😂😂😂

وای الهی بیمارستان الزهرا خیلی سخته منم بستری شدم ی هفتع

مثل منی

الزهرا وااااایییییی

عزیزم شرایط بچه چطور بود؟دستگاه نرفت تو ۳۵ هفته؟منم همش میترسم زودتر زایمان کنم

خانما یکی به ما بگه چیکار کنیم که دهانه رحم زودتر باز بشه لطفا بگید کسی اگه میدونه

پیاده روی داشتی عزیزم که زود کیسه آبت پاره شد

فوبیای جدید این روزهام 🫠🫠🫠

بعد اینم بگو لطفا ۳۵ هفته ۳ روز زایمان کردی آمپول ریه نزدی بودی که چون نمیدونستی یهو پیش اومد؟ نی نی جان تو دستگاه نرفت که ؟

عزیزدلم یه سوال بیمارستان الزهرا قسمت اورژانس دقیقا کدوم قسمت هست؟ من فقط میدونم یه در داره که متخصص زنان زایمان اتاقش اون قسمتی هست اورژانس ساختمون دیگس یا انتهای راهرو لطفا راهنمایی میکنی ؟ من همش استرس دارم یهو کیسه آبم پاره شه پشم اینا نداشته باشم از امروز تصمیم گرفتم هر ۳ روز درمیون برم حموم شیو کنم

بچه ات چندکیلوبه دنیااومد گلی جان؟ دستگاه فرستادن؟؟

مبارک باشه عزیزم هروقت تونستی بگوالزهرارسیدیگیشون چطوربود شایدیه وقت ماروهم فرستادندن اونوراز الانم بدونیم ممنون میشم❤🙏

من چی بگم نامه داشتم رفتم گلسار سز بشم کیسه ترکید تا دکتر برسه بچه طبیعی اومد بیرون😂😂😂😂

مبارکه عزیزم بسلامتی

من دقیقا روز جمعه ۲۳ شهریور در ۳۶ هفته و ۴ روز پارگی کیسه آب برام اتفاق افتاد ولی به خواست خودم سزارین اختیاری شدم ...

اوخییییی عیب نداره سالم و سلامت بغل گرفتی خداروشکر
چند کیلو بود و دستگاه نرفت؟

وای الزهرا😓😓😓😓😓😓😓

منم کیسه آبم پاره شد رفتم بیمارستان ولی برعکس تو به شدت زایمان طبیعی میخواستم و از پاره شدن شکمم میترسیدم ولی دهانه رحمم باز نشد سزارین شدم

بسلامتی عزیزم
وزن نی نیت چقد بود
دستگاه رفت؟

آخ نگووووو از بیمارستان الزهرا رشت😭
من خیلی بدم میاد از اونجا

من که اون اتفاق برام افتاد بیمارستان میلاد گفت شرایطت خطرناکه و باید تورو به بیمارستان الزهرا رشت اعزام کنیم... منم که نمیدونستم چطور بیمارستانیه

خیلی خدمه بداخلاقی داشت.... از تک تکشون بدم میاد😤😤😤


ولی پنج ساعت بیمارستان میلاد بستری بودم، یه قل رو اونجا زایمان طبیعی کردم شد ۸ میلیون.....۳ میلیون هم امبولانس گرفت از لاهیجان تا رشت منو برد...... اما الزهرا ۷ روز بستری بودم دوتا قل رو اونجا زایمان طبیعی کردم. کورتاژ هم شدم شد ۱میلیون و ۸۰😅


البته اینم بگم این قیمت‌ها بخاطر این بود که من بچه‌هام رو از دست دادم
اگه زایمان به موقع بود بیمارستان میلاد ۲۴میلیون میشد

عزیزم تو ۳۵ هفته بچتون بدنیا اومد دستگاه نرفت و اینکه وزنش چقدر بود

گفتی ۲ و نیم شب ک.... اینجا گفتی ده و نیم

مبارکه گلممم
جن کیلو بود به دنیا اومدنیی
خیلی جیغ دادکردیی یا نع

خیلی مبارکه عزیزم😍حال خودت و نی نی خوبه؟

مبارکا 😍🧿

منم ۳۶هفته وپنج روزالزهرا زنده کش شدم

وای تو چقدر منی من تمام شرایط تو رو داشتم دقیقا تمام لحظاتی که گفتی برای منم اتفاق افتاد منم ۳۵ و ۴ روز به دنیا اومد طبیعی اجباری با اینکه میخواستم بیمارستان خصوصی برم نشد دکتر خودم نیومد کیسه آبم بعد دسشویی ترکید

مال من 34هفته و 3 روز
طبیعی اجباری

به سلامتی 😍😍قند عسلتو به شادی بغل کنی

سوال های مرتبط

مامان محمد حسن 🩵 مامان محمد حسن 🩵 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان پارت اول:
سلام خانوما من سه شنبه بعدازظهر رفتم دکتر تو ۳۸ هفته و ۵ روز معاینه شدم دکترم گفت لگنت و دهانه رحم برای زایمان خوبه ولی دهانه رحم بستس ان شاءالله هفته دیگه بیا اگه دردات شروع نشد..گفت خاکشیر،دمنوش به دانه،گل گاو زبان بخور پیاده روی و ورزش...من اومدم خونه..گل‌گاو زبان دم کردم خوردم البته بگم رقیق بود صبحش هم رابطه داشتم و رفته بودم حموم
دیگه میل شام نداشتم به همسرم گفتم من استراحت میکنم بعد شام میخورم...ی نیم ساعت چهل دقیقه چرت زدم بیدار شدم نزدیکای ۹بود...همین که نشستم احساس کردم ی مایعی مثل ادرار ازم خارج شد سریع پریدم تو حموم...من ترشح داشتم قبلا ولی این خیلی عجیب بود...مایع گرم بود و مثل آب...زنگ زدم دکترم گفت برو بیمارستان تست بگیرن شام خوردم راه افتادیم رفتم بیمارستان یک ساعت اونجا معطل شدم تا معاینه کنن،معاینه کرد گفت کیسه آب پاره شده یک سانت بازی باید بستری بشی من چون اون بیمارستان نمی‌خواستم بستری شم به زور و بحث اومدیم بیرون...نمیزاشتن میگفتن واسه ما مسوولیت داره دیگه به زور اومدیم بیرون زنگ زدم دکترم گفت من ماما همراه رو هماهنگ میکنم برو بیمارستان
مامان فسقلی مامان فسقلی روزهای ابتدایی تولد
مامان محمد امین🚙🩵 مامان محمد امین🚙🩵 ۲ ماهگی
صبح با یه حالت واژن درد از خواب بیدار شدم حس میکردم واژنم داره هوا میره ولی دردش درحدی نبود که مطمعن باشم نشونه زایمانه دو سه بار پشت سرهم رفتم سرویس همش حس میکردم جیش دارم سری اخر که رفتم یه مایع مایل به زرد ازم خارج شد مطمعن نبودم که کیسه اب باشه اومدم بیروم لباسموعوض کردم پد گذاشتم دوباره خیس شد ولی خیلی زیاد انگار که جیش کنی در حد جیش بود هرچی تکون میخوردم بیشتر و بیشتر میشد عین چشمه بود که جاری شده باشه زنگ زدم به ماما گفت بعد پاره شدن کیسه اب ۱۸ ساعت وقت هست نگران نباش برو صبونه بخور دوش ابگرم بگیر ورزش کن ساعت ۱۲ برو بیمارستان منم بیام ساعت ۸ بود که کیسه ابم پاره شد
زنگزدم به همسرم اومد همونطور که ماما گفته بودم دوش گرفتم با همسرم رفتیم خ نه مامانم خونه اونا خیلی نزدیکه بیمارستان صبونه که خوردیم یکم ورزش کردم اماده شدم بریم بیمارستان قبلش رفتم سرویس دیدم رنگ مایع عوض شده سبز رنگ شده به ماما زنگ نزدم چون دیگ داشتم میرفتم بیمارستان


بقیه شو تو جواب ها میزارم
مامان مهراد مامان مهراد ۳ ماهگی
مامان قند عسلم🫀 مامان قند عسلم🫀 ۲ ماهگی
#تجربه #سزارین میگم اگه واقعا میتونید برید سزارین بشید دریغ نکنید من هیچ درکی از زایمان نداشتم و حس میکردم همش زایمان طبیعی سخت تره من تمام تلاشمو کردم که سزارین اختیاری بشم و چند تا دکتر عوض کردم تااینکه بالاخره توی ۳۶هفته ۳روز ی دکتر پیدا کردم و قبول کرد که من رو سزارین کنه دقیقا ۳۷هفته و ۶روز بودم که داشتم اشپزی میکردم یهو حس کردم ی چیزی ازم ریخت به اندازه یه مشت اب سفید بود متوجه شدم کیسه ابه ولی مطمئن نبودم زنگ زدم شوهرم تا سریع خودشو برسونه دفع دوم هم این اتفاق افتاد ولی دفعه سوم یکمی بیشتر شد دیگه مطمئن شدم که خودشه زنگ زدم مامانم و گفتم سریع حاضر شو تا بریم بیمارستان دیگه رفتیمو کارامو انجام دادیم رو تخت دراز کشیدم و تمام تخت پر از اب شده بود چون دیگه کامل کیسه ابم انگار تخلیه شد من هیچ دردی نداشتم ساعت ۶ونیم که رفتیم بیمارستان تازه ساعت ۸دردای من شرو شد وای نگم براتون که چقدررررر دردناک و وحشتناک بودن اون دردها اصلا داشتم از حال میرفتم خلاصه خیلی زجر اور و قابل تحمل بود تااینکه دکترم ساعت ۹ونیم اومد و من رو بردن اتاق عمل