۳ پاسخ

این رفتار اقتضای سن بچه هاست پسر منم از نه ماهگی تا سیزده ماهگی هر کی بهش نگاه میکرد و باهاش حرف میزد گریه میکرد الان یکماهی هست دیگه گریه نمیکنه . به بعضیا محل نمیده و به بعضیا میخنده و خوشروعه.
چسبیدن به مادر هم طبیعیه چون تنها آشنای قابل اعتمادش پدر و مادرن و ت بغل اونا احساس امنیت میکنه.
پس نگران نباش.

عزیزم خب جایی که اذیت میشه بچه نرین

دختر من دوسالشه هنوز با بچها ارتباط نمیگیره
دوستم اوتروز میگف چرا بچت اینجوریه گفتم بهتر از بچهای توعه از دیوار راست میرن بالا

سوال های مرتبط

مامان دوتاتوت فرنگی🍓 مامان دوتاتوت فرنگی🍓 ۱۳ ماهگی
مامانا من بعد اینکه از سر کار میام
بچه هام فقط نگام میکنن لبخند میزنن و شاید دوباره مشغول بازی شن
اصلا سمتم نمیان یا گریه نمیکنن یا بی قراری
قبلا که نمی‌رفتم سر کار و همسرم از بیرون میومد همش می‌رفتن سمتش حتی پسرم تا دم در دسشویی می‌ره میشینه گریه می‌کنه
اما خب چرا برا من اینجوری نیستن ؟! همش فکر میکردم من براشون تکراری شدم برا همین نسبت به همسرم اینجوری هستن اما الان که میرم سرکار برمی‌گردم کاملا عادی هستن ..‌اماذخب بقیه وقت ها که خونه ام خوبن باهام هی میان سمتم..‌ خودم از سر کار میام خیلی دلتنگشوننچم حتی امروز خودم اومدم سمتشون بغلشون کنم اونا نمیومدن سمتم..با اینکه خیلی بهشون محبت میکنم دائم بغل و بوس و نوازش ...رفتم سمت پسرم دست دراز کردم سمتش همش مادرشوهر رو نگا میکرد حتی بغلم هم نیومد.خیلب ناراحت شدم تو دلم آخه من بچه خیلی دوس دارم از اول هم عاشق بچه بودم فک میکردم بچه ها مانسون رو باید بیشتر دوست داشته باشن اما خب الان میبینم بچه هام انگار نسبت بهم زیاد گرم نیستن .... برا شما هم اینجوریه ؟؟
مامان رهام کوچولو مامان رهام کوچولو ۱۲ ماهگی
سلام شبتون بخیر. من و جاریم با اختلاف ۶ ماه زایمان کردیم . هر دو هم پسر . و پسر اون از پسر کن بزرگتره . از بچگی اروم بود یعنی صدا ازش درنمی اومد . اصلا فک نمیکردی بچه تو خونست . بر عکس پسر من با کولیک و رفلاکس کلی گریه و بیقراری داشت . خونه ی ما از مادرشوهرم یک ساعت و نیم فاصله داره . ما هم ماشین نداریم . ماهی یکبار میریم بخاطر همین پسرم غریبگی میکنه هنوزم و کلی گریه و بیقراری .بچم خیلی اذیت میشه ولی پسر جاریم فقط میخنده و بازی میکنه اونا ماشین دارن هر هفته اونجان هرچند هر هفته هم نرن چون بچه ی آرومیه با همه میجوشه . هر بار که میرم هی ی چی میگن. امروز انقد پسرم گریه کرد که پدر شوهرم میگفت بچت و با جاریت عوض کن تا درست تربیتش کنه . گفتم بابا چ ربطی داره بچه ها فرق دارن چرا پسر بزرگم آروم بود گفت چون اون و نزدیک ما بدنیا اوردی ولی این و نزدیک بابات اینا بزرگ شده .خیلی بهم برخورد. جاریم ی ذوقی میکرد . اعصابم بهم ریخت. پسرم جوونمه برام مهم نیست چی میگن . این که پیشش انرژی منفی میدن عصبیم میکنه