قبول دارین ما خانم ها خیلی مظلومیم.
تمام روز بچه داری و کارای خونه روی دوشمونه.
خدا میدونه شوهر من توی خونه هیچ کمکی بهم نمیکه با اینکه باردارم سه هفته پیش با ماشین تصادف کردیم و دکتر گفت بخاطر بارداری و ضربه ای که خوردی باید استراحت کنی توی این مدت فقط دو یا سه بار خونه رو جارو زده و ظرف شده مسئولیت تمام کارها با خودمه امروز بعدازظهر ۲ ساعت پسرمو نگه داشته من رفتم سونوگرافی از ساعت ۱۰ وسط سالن خوابید به بهونه این که بچه داری کرده و همش میگه چراغا رو خاموش کن صدای تلویزیون رو کم کن پس مادری که ۲۴ ساعته بچه داری میکنه آدم نیست. صدبار بهش گفت امروز که خونه ای راه پله ها رو جارو بزن آخه ساختمان ما ۳ طبقه است و نوبتی باید نظافت بشه اینکه دیگه وظیفه من نیست ولی انجام نداد. میگم رختخواب نوزدای رو از بالای کمد بیار میگه خستم.
فقط یه مادر و یک خانم حق نداره خسته بشه.
با تمام وجود دلم برای روزایی که میرفتم سرکار تنگ شد با اینکه مسئولیتم زیاد بود ولی کار و زحماتم ارزش داشت.

۱۳ پاسخ

دقیقا با شما موافقم، مردها هیچوقت درک درستی از زندگی مشترک ندارن گلم

واقعا میفهممت
پسرم از ۸ صب بیداره
تازه ساعت ۱۱ خابیده
از صب ناهار و شام پختم صدبار ظرف شستم
جاروبرقی کشیدم
پسرم رو بردم مهد و آوردم
الانم ۴ تا کتاب داستان خوندم تا بخابه
شوهرمم ک از ساعت ۹ میره روی تخت دراز میکشه ک خسته اس
حرف هم بزنم میشه پیراهن عثمان

وای چقدر منی

ببین‌شوهر من فقط سرش تو گوشی
فقطططططط


بابا بخدا بابای من هر چی بود اینقدر با ما بازی می‌کرد
اصلا خسته نمیشد

دلم تنگ‌ شده برای بچه بودنم
کاش بزرگ نمی‌شدم
کاش عاشق نمی‌شدم
کاش اصلا ازدواج نمیکردم

دلم‌برای خونوادم تنگ شده

مردها همان پسر بچه های میانسال هستن.
هیچوقت بزرگ نمیشن.

توروخدا شماهایی که پسر دارید مسؤلیت بدین از همون بچگی تا بزرگسالی تا وقتی که مجردن که زن گرفتن فک نکنن زن کلفته و همه کارا بااونه

ی خسته نباشید ب همه مامانای دلسوز زحمتکش میگم❤️خدا قوت عزیزان خدا بهتون سلامتی تندرستی بده تو ی مادر قویی ک هیچوقت کم نمیاری ب خودت افتخار کن حالا ک مادرشدی🌱

خداقوت بانوجان درکت میکنیم❤

منم موافقم باحرفتون

من که خیلی خسته ام از صبح تا شب میشورم و میپزم و کلی بهم ریختگی میکنن بچه ها جمع میکنن واسه خودمم وقت ندارم خیلی افسرده شدم پسرمم با دخترم همش درگیرن به حرفم گوش نمیدن اذیتم میکنن بدتر خسته تر میشم شوهرمم همه میشه سر کار بودم خسته ام منکه دیگه بریدم

شوهر من میگ تو چکار میکنی تو خونه نشستی بچه خودش بازی میکنه کاری نمیکنی که

خداییش همسر من اینطور نیست ،تا روزی که باهم کار میکردیم تو خونه کمک بود
از سر بچه دومم که دیگه خونه موندم کارش سختر شد ولی وقتی هم هست اگر خسته نباشه خیلی کمک میکنه خدا رو شکر

خدا شاهد الان میخواستم همین تاپیکو بذارم ۵ دقیقه بچه هارو نگه میداره صفر تا صد کارشون با خودم از صبح تا ۹ شب تو چهاردیواری سرو کله بزن تازه بهشم میگم میگه بقیه چیکار میکنن تا لباسای فرداشم من باید حاضر کنم انقدر به خودش زحمت نمیده طفلکی دخترم بهش میگه چرا همش دراز میکشی وقتی میاد توقع داره دخترم بگیم بخندیم شاد باشیم که تا میاد تنها چیزی که بلده صاف تلویزیون روشن کنه جلوش دراز بکشه

کاملا موافقم ما مادر ها هم انسانیم اگه شوهرهامون به رباط فرضمون نکنن نباید به بهانه اینکه مدام خانه ایم بگن نه خسته نیستین اینهمه بشور و بساب داریم غذا پختن جارو گرد گیری دسمال کشیدن

سوال های مرتبط

مامان گلسا مامان گلسا ۴ سالگی
مامانا ميشه كمكم كنيد من مادر پدرشوهرم برج سه رفتن مكه قبل مكه رفتنشون ما ي سري خرج ميوه و شيريني كه خودم درست كردم رو با پول خودمون خريديم هم اينكه خونه سازي طبقه بالاشون شوهرم همون موقع ها ي سري وسايل با پول خودمون خريديم كه حساب كرديم ٣٦٠٠شد .ندادن به ما.تا الان .ما هم دستمون تنگه واقعا ،ازون ورم اينام بدهكاري دارن واسه ساخت خونه شون همين تجهيزات حالا ما اينارو كار نداريم من دو ماه قبل مادرشوهرم واسش حبوبات خريدم رفت پول بده گفتم قابل نداره اگه دستتون نيست باشه با اون بدهكاري بدين يهو گفت چي ؟گفتم قبل مكه برين ما با پول خودمون خريد كرديم اينا ديگه نميدونم يكي اومد و بحث نشد و اونم أبدا حرفي نزد ،حالا هي شوهرم ميگه حرف نزن حرف نزن تا آخر سال ميدن شوهرم ساده به تمام معناست ننه باباش هر چي دارن مال دخترشونه شوهر من حمال.الان درد من اينه رفته ٣تومن كادو داده واسه برادرزاده ش كه عروسيشه،آخر ماه مولودي داره قراره فقط دو تومن كيك سفارش بده!!ما دوم مهر چك داريم نزديك حسابمون خالي شه ،من دارم ميتركم كه با احترام به مادرش بگم بدن پول ما رو شوهرم ميگه نگو اخه اين درسته؟
مامان آرش و تودلی🤰 مامان آرش و تودلی🤰 هفته بیست‌ودوم بارداری
#کودک_لجباز
#مادر_عصبانی

#قسمت_دوم

🔹 کودکِ لجباز، مادرِ عصبانی!

در قسمت قبل گفتیم که با رسیدن بچه ها به سن دو سالگی سختیِ کارمون شروع میشه و کم کم مقابل ما می ایستن
و میبینیم که میخوان حرف حرفِ خودشون باشه!😶

حالا ما چیکار کنیم که این تنش ها رو کمتر کنیم؟

👈 خب راستش رو بخواید باید قبل از هر کار صبر و حوصله مون رو چند برابر کنیم🙈

💢بعد هم باید تا جایی که میتونیم کوتاه ترین راه یعنی امر و نهی مستقیم رو بذاریم کنار و از راه های دیگه وارد بشیم

مثلا چه راهی؟...🤔

💢 مثلا استفاده از حس جاندارپنداری که یکی از پرکاربردترین و موثرترین راه هاست

👈 شاید تعجب کنید اگه بگم حرف شنوی بچه ها از اسباب بازی ها و اشیا خیلی بیشتر از خودِ شماست!

میگید نه؟ حتما امتحان کنید😏

👈 این دفعه به جای اینکه مستقیم بگید زود اسباب بازی هات رو بذار توی کمد که با مخالفتش روبرو بشید؛ صداتون رو عوض کنید از طرف وسیله هاش حرف بزنید و بگید میشه ما رو بذاری سر جامون؟ ما خیلی دوست داریم بریم توی کمد!... ‌


👧
مامان عشقم مامان عشقم ۳ سالگی
مامان آسنا و آرتین مامان آسنا و آرتین ۳ سالگی
مامانا خیلی عصبیم جوری که معده درد شدید گرفتم بخدا صبرم سر اومده از دست دخترم من خیلی آدم صبوریم اما حس میکنم دیگه صبرم لبریز شده. دقیقا از سه سالگی من دخترم رو از پوشک گرفتم اما هنوزم درگیرم. دخترم گاهی خیلی خوبه قشنگ دستشوییشو میگه اما گاهی انگار نه انگار بهش یاد دادم میریزه تو خودش بدون اینکه واکنشی از خودش نشون بده خسته شدم بخدا تا الان دوبار فرش شستم کل خونه رو شستم اما به دو روز نکشیده باز خونه نجس شده آخه من چیکار کنم بخدا خسته شدم از، صب که بیدار میشم فقط مشغول دستشویی بردن بچه هام لباسای جیشی و کثیفشون رو میشورم. خسته شدم الان دو روزه دخترم دوباره لجبازی میکنه دستشویی نمیاد تو خودش میریزه باز من دو روز فقط دارم میشورم نه استراحتی نه دلخوشی. بخدا اصلا حس آدم بودن دیگه ندارم فک میکنم فقط یه ماشینم که از صب زود تا اخرای شب فقط کار میکنم. بخدا بقیه رو میبینم که با دوتا بچه یا گاهی سه تا بچه چقد سر وضع خونشون. خودشون مرتبه چقد ریلکسن. حسرت میخورم. نمیخوام ناشکری کنم بچه هامو از جونم بیشتر دوس دارم اما چقد قبل بچه داری من زن شادی بودم چقد خوشبخت بودم. پر انرژی.بودم با تمام معنا زندگی میکردم الان زندگی کردن رو یادم رفته همش میگم ممکنه اون منه قبلی دوباره برگرده. ممکنه دوباره بتونم اونجور دلم میخواد زندگی کنم ای خدا ببخش منو اما خیلی خیلی تو فشارم 😭
مامان مهرگان مامان مهرگان ۴ سالگی
💕💕

- من، شرایط زندگی و خانوادگی من، فرزندم، توانایی هام و نگرشم با بقیه آدم ها فرق میکنه. فرزند من هم با بچه های دیگه فرق میکنه. غذا خوردن و حرف زدن و خوابیدن و بازی کردنش هم مثل بچه های دیگه نیست.

- ظاهر من ممکنه با بقیه مادرها متفاوت باشه. ممکنه شلخته باشم و یا زیاد به خودم برسم. ممکنه چاق یا لاغر باشم. ممکنه غمگین یا خوشحال به نظر برسم.

- اینکه چطور فرزندم رو تربیت میکنم چیزیه که مربوط به من میشه. حتما سعی میکنم آگاهیم رو در مورد فرزندپروری بالا ببرم اما نصیحت های بقیه در مورد نحوه مادری کردن اصلا منو خوشحال نمیکنه.

- اینو میدونم که مادری کردن یک مسابقه نیست که توی اون مشخص بشه کی فرزند باهوش تری داره، خونه تمیزتری داره، غذاهای سالمتری درست میکنه یا لباس های بهتری میپوشه...
مادر شدن یک مسیره که قراره من با فرزندم طی کنم و توی این مسیر کلی تجربه جدید کسب کنم و خیلی چیزها رو یاد بگیرم.

@BehtarinMadareDonya
گروه دردودل مادرانه ❤️👇
https://t.me/+IoPmkEdM1zIwYjg0
مامان آرش و تودلی🤰 مامان آرش و تودلی🤰 هفته بیست‌ودوم بارداری
#لجبازی

💢لجبازی یک بازی دو طرفه است…

لجبازی وقتی شروع میشه که شما به فرزندتون میگید نه، یا نکن یا بکن …
من تمام فریاد ناشنیده ام اینست که این بکن نکن ها بچه رو تو این سنین از پا در میاره و موضوع در بقیه سنین هم از این قراره اینه که شما قراره کار خوب و درست رو به فرزندتون آموزش بدین..

کار پدری و مادری کار اموزش با مهربونیه …
متاسفانه ماها فکر میکنیم کار پدر مادری کار پلیسه که مواظب باشیم سر موقع به بچه بگیم نکن یا بکن یا نصیحت کنیم….

وقتی شما قواعد کار رو تا ۳ سالگی درست رعایت کنید معمولا بچه بقول شما لجباز نمیشه یعنی وقتی چیزی و که دوست نداره یا داره بخاطر خشم و یا بازی یا اذیت شما برعکسشو نمیخواد…
که حتی اگه این موارد هم به دلیل آسیب پیش اومد پدر و مادر باید تو این موارد هم سیاست داشته باشند و وارد این بازی با کودک نشن…

مثلا اگه شما از قبل میدونید تو یک مهمونی بچه ۵ ساله شما هنگام برگشت به خونه لج میکنه که من نمیام پس بهتره بهش بگید پسر گلم تو نیا مواظب خودت باش ما میریم حالا اون میاد برعکس عمل کنه و میگه نه منم میخوام بیام اونوقت شما به هدفتون رسیدین…

پس با بچه ها وارد بازی لجبازی که دو طرفه هست نشید و اگه چیز بدی نمیخوان بهتره یا با سیاست به هدفتون برسید یا کوتاه بیاین و بزارید اونم از زندگیش لذت ببره.

🌸
مامان فندوق مامان فندوق ۳ سالگی
سلام مامانا خوبید
من چندروزه تصمیم گرفتم دخترم ببرم مهدکودک چون به شدت بهانه میگیره
دارم ظرف میشورم میادمیگه چراظرف میشوری بیابان بازی کن
میرم تواتاقش میگم برم غذابزارم گریه وزاری که چرارفتی بیاپیش من بشین تواتاقم
یعنی اگه ولش کنی ازصبح که ساعت ۸بیدارمیشه تا شب میگه بشین پیش من اگرم بازی نکنی کاری نداره فقط باید بشینم پیشش
بالاخره آدم کارخونه داره آشپزی داره نظافت داره و......
ازطرفی تاگوشیم زنگ بخوره انقدرمیاد جیغ ودادمیکنی انقدرمیزنه که درحدانفجارمنوعصبی میگه کاریه روزدوروزشم نیست
حالا ازصبح باهاش سرمیزنم تاشب که باباش میاد باباش هم خسته وکوفته هیچ رمقی نداره که بخواد بابچه بازی کنه یا وقت بزاره
خیلی هم جایی نمیرم چون خیلی شیطون شاید هفته ای برم برم خونه کسی
خلاصه که تمام فشارروی من .
قبول دارم اونم بچه تنها خلاصه که گفتم هم براین که خودم داغون نشم وبچه ام حال وهوای عوض بشه ببرمش مهد
یه روزامتحانی بردمش نزدیک خونمون یه مهدهست گفت از۸صبح تا۱۲ ماهانه دو تومن
امایه چیزی خیلی ازاین قضیه زده ام کرد این بودکه توی یه اتاق ۱۲متری که کلاسشون بود ۱۲تابچه بودن که ۴تاشون سرفه میکردن خودمربیشون ماسک زده بود
اون اتاق برای اون حجم بچه خیلی کوچیک هیچ تهویه ای نداشت
برخورد مربی ها خوب بود ولی میترسم بچه ام مدام مریض باشه
موندم بین دوراهی
نمیدونی کلاس خلاقیت بنویسمش یاببرمش مهد
کسی تجربه ای داره بهم بگه لطفا
کدومش بهتره مهدکودک یا کلاس مهندسی خلاقیت یابازی وورزش
طبق این سن بچه ها ومحیطش