سلام مادران عزیز،من دختری ۱۰ ساله و ۶ ماهه دارم که زودرنجه و وقتی یه ذره شوخی میکنم یه کلمه رو ۱۰۰بار یا حتی بیشتر تکرار میکنه وقتی سرش داد میزنم بغزش میگیره و سعی میکنه گریه نکنه اما نمیتونه بعد اینکارارو که میکنه هی به خودش میگه من یه احمقم من نمیتونم مسئولیت پذیر باشم بقیه با ۱۱ سال سن مسئولیت پذیرن در حالیکه من یه دختر نقنقو ام و بارها این رو تکرار میکنه و یه چی دیگه که میگه اینه که دست خودم نیست من دارم بارها تلاش می‌کنم که دختر بهتری باشم اما نمیتونم و بخاطر همین موضوع به سختی دوست پیدا میکنه و از یه جایی به بعد دیگه با دوستاش یا بازی نمیکنه یا هر چند ماه یکبار یه نیم ساعت بازی میکنه بعد فورا میاد خونه تو مدرسه از دانش آموزای مدرشس خوشش نمیاد ولی مجبوره تحملشون کنه و باهاشون خوب باشه
میشه کمکم کنید میخوام هم دخترم رو شادتر از همیشه ببینم و خودش از خودش خوشش بیاد دیگه اعتمادی نداره به خودش
خواهشن کمکم کنید

۵ پاسخ

عزیزم بهتره از مشاور کمک بگیری چون توی سنی هست که باید درست و صحیح باهاش برخورد بشه ♥️

حتما حتما حتما پیش یک روانشناس خوب برین کسی که کاربلد باشه

عزیزم مسئله رو خیلی جدی بگیرید
پیش مشاور حتما برید
خودتون زیاد ازش تعریف کنید
حتی وقتی اشتباه کرد دعواش نکنید سرزنش نکنید
به بهونه های مختلف براش کادو بگیرید و بگین بخاطر اینکه خیلی دختر خوبی بودی برات کادو گرفتم
مشاور هم جدی بگیر

ببین فکر کنم تمام چیزایی که میگه رو با مدلهای مختلف از اطرافیان شنیده و الان این شده ملکه ذهنش
حتما مشاوره بگیر گناه داره طفلی اذیت میشه مخصوصا دوره جوانی که باید تو جامعه بیشتر باشه

من بچه این سنی ندارم اما خودمو جاش میذارم فکر میکنم که نیاز به حمایت و همدلی و صحبت کردن شما داره
شاید این حسایی که گفته رو از صحبت و رفتار اطرافیان پزدیکش برداشت کرده
زیاد تو خونه اینکارو بکن این کارو نکن میگید؟؟
حتما برید پیش مشاور نذارید این حسا بمونه روش💔😢 اونا ریشه یابی میکنن حلش میکنن تا خیلی ریشه نداده تو ذهن بچه

سوال های مرتبط

مامان یسنا مامان یسنا ۴ سالگی
حالم خیلی بده دخترم خیلی احساساتیه امروز کلی گریه کرده
دخترم خیلی اجتماعی مهربون و دلسوزه خوراکیاش و همیشه با دوستش تقسیم میکنه اسباب بازی هاش و هم ب دوستاش میده و خیلی ابراز محبت میکنه
یه رفتارش که باعث ناراحتیه من و خودش شده اینه که خیلیییی حرف دیگران روش تاثیر میزاره مثلا دوست صمیمیم خونمون بود که اون یه پسر داره همسن دخترمه پسرش خیلی لجبازه و با دخترم نمیسازه دخترم خوراکی داشت آوردن خوردن با اسباب بازی ها بازی کردن بعد ک تموم شد پسر دوستم همش حرف هایی میزد که یسنا بغض میکرد یا رفتار خشنی از خودش نشون میداد مثلا میگفت من یسنا رو دوست ندارم یسنا هم بغض میکرد میگف مامان ببین چی میگ منم میگفتم برات مهم نباشه و ناراحت نشو من دوست دارم اما دخترم جیغ نیزد پسرل نیگفت آخیش الان از خونتون میریم دیگ نمیبینمت یسنا بغض میکرد و جیغ میزد
پسره میگفت من بابام برام دوتا کیک گرفته اما به تو نمیدم یسنا میگف اما من شکلاتم و بهت دادم و گریه میکرد دخترم از صبح تا الان بخاطر اون رفتار ها عصبیه و با کوچیکترین تلنگر گریه میکنه
چرا انقدر دلنازکه؟نیازه با روانشناس حرف بزنم؟نگرانشم
مامان 😘deli 😘 مامان 😘deli 😘 ۴ سالگی
سلام مامانا که بچه همسن من دارین یه سوال
بچه هاتون چقد از قانون های زندگی انجام میدن ؟چی رو رعایت میکنن و چی رو رعایت نمیکنن .من هر چقد به دخترم قانون ها رو میگم اصلا متوجه نمیشه که باید گوش بده. با بازی و صحبت کردن هم بهش گفتم .ولی هیچی.منظورم اینه مثلا بهش هر چقد میگم شب زود بخواب که بتونیم صبح راحت تر پاشیم بریم؟ مهد متوجه نمیشه و هردفعه ما الم شنگه داریم .یا مثلا میگم باید الان غذا بخوری و بعدش میوه یا اینکه الان وقت خوراکی نیس سر حرفش میایستد و تا خوراکی رو نخوره آروم نمیشه .مثلا می ریم مهمونی وقتی گیر بده به چیزی باید بگیره .هر چقد میگم وقتی رفتیم مثلا برات این خوراکی که میخوای رو میخرم جلو همه میگه دروغ میگی من الان میخوام . نمیدونم از کی اصلا یاد گرفته .چون همین یه بچه دارم.مثلا میگم من میرم حموم و الان نیای نمیتونم بعدش ببرمت حموم نمیاد و یه ربع بعد میگه باید بریم؟ الان حموم .یا الان باید فلان لباسم رو بپوشم .از همه راه باهاش وارد شدم .خیلی وقتا گوش نمیکنم حرفش رو .خیلی وقتا هم اولش به خواسته اش توجه کردم .ولی دختر من انگار خیلی لجبازه و من میترسم از ایندش که داره از کنترل خارج میشه. اکثر اوقات اعصابم رو خورد میکنه مثل امروز و من دارم اول صبحی گریه میکنم .چون واقعا دیگه نمیکشم .خیلی خسته میشم با همین یدونه بچه 😔😭چکار کنم به نظرتون ؟؟؟؟