۶ پاسخ

اییییی من غلط کردم اقا من میترسم بخدا 😭😭😭😭😭😭😭

چند هفته بودی

وایی من استرس گرفتم واسه زایمانم😭😭😩😩

خبببببب

آخی..😓

اپیدورال نزدی؟

سوال های مرتبط

مامان چش قشنگ مامان چش قشنگ ۱ ماهگی
پارت پنجم
ماما بهم گفت بخواب تا معاینات کنم ببینم چند سانتی که دو ونیم باز شده بود دهانه رحمم بعد آمد سرم وصل کرد دستگاه نوتر قلب وصل کرد نوار گرفت خوب بود کلا تا آخر همش نوار می‌گرفت که ضربان قلب بچه افت نکنه... خواهرشوهرم همراهم بود تو اتاق زایمان کمک دست ماما بود هر چی میگفت براش می‌آورد بهش میگفت قراره امشب ازت خیلی کار بکشم... همچی اوکی بود انقباضارو زیاد نمیفهمیدم ماما میگفت هر 3الی4 دقیقه داری بهم گفت از تخت بیا پایین و بشین روی توپ ورزش کن از قبل ورزش روز زایمان بهم گفته بود دیگه نشستم روی توپ لباسام در آوردم لباس بیمارستانی پوشیدم کم‌کم ورزش کردم خوراکی میخوردم با خواهر شوهرم حرف میزدم همچی خوب بود درد نداشتم اصلا ماما خیلی براش سوال بود ک چجور انقباضارو نمی‌فهمم خودمم حیرون بودم چرا نمی‌فهمم ماما هی میومد و میرفت منم ورزش میکردم تا اینکه ماما آمد گفت بخواب معاینه کنم ساعت ۱٢شب بود که 3 سانت بود بعد یکساعت به ورود زایشگاه خب ماما گفت که پیشرفتت خوبه که همینطوری ادامه بده...
مامان امیرعلی جیگر مامان امیرعلی جیگر ۲ ماهگی
پارت زایمان قسمت ماما همراه ..دیگه هر چی میگفت انجام می‌دادم دردم که می‌گرفت با ماساژش اصلا درد نمی‌فهمیدم کمی ورزش کردیم بقیه رفتن بیرون یکی موند با اون حرف میزدن بعدش اونم رفت بهم گفت بخواب معاینه کنم معاینه کرد شد 4 چهار سانت دیدم ساعت یازده شد گفتم چه زود ساعت یازده شد😁😁😁😍گفت زود گذشت گفتم آره یه آمپول از باسنم زد گفت کمک میکنه دهانه رحم زود باز بشه به اون یکیم گفت برو بیرون تنها شدیم ..من یه دقیقه ورزش میکردم بهش میگفتم دردم شروع شد دیگه یاد گرفته بودم سریع باسن تکون می‌دادم اون ماساژ میداد.میگفتم ول کن تموم شد باز ورزش انجام می‌دادم مثلا پنج تا اسکات میزدم میگفتم انقباض گرفتم سریع باسن تکون می‌دادم می‌خندید میگفت چه خوب انجام میدی ایول منم ذوق مرگ🤪🤪😜😜گفت یه روش سخت دارم مثل دستوشیی بشین دو قدم برو پاشو ..گفتم یاد دارمش بریم دیگه پشتش میرفتم میگفت خسته شدی پاشو گفتم برو وایستا انقباض گرفت پامیشم🤪 گفت ایول آفرین بهت😁😁😁انقباض می‌گرفت پا میشدم دستامو یه جا میزاشتم باسن تکون می‌دادم ماساژ میداد میگفتم تموم شد می‌نشستم از پشت مثل بچه ها نشسته میرفتم اونم پایه سرممو جلوتر میبرد..دوباره معاینه کرد شدم پنج ساعت یه آمپول موقع انقباض گفت بهم بگو از داخل انژیوکت بزنم داخل موقع انقباض بهش گفتم شروع شد واااای که چقد درد داشت به زور نفس عمیق میکشیدم نصفشو زد نصفش موند گفتن انقباض بعدی میزنی گفت آره میگم وااااای چقد سختهههههه دمت گرم چیکار میکنی دردم آروم میشه دوباره درد گرفت میخواستم گریه کنم گفت نفس عمیق میخواستم داد بزنم ناله کردم به زور نفس کشیدم گفتم تروخدا پاشیم گفت پاشو
مامان مهراد مامان مهراد روزهای ابتدایی تولد
سه روزه طبیعی زایمان کردم
شنبه ساعت هفت صبح که از خواب بیدار شدم رفتم سرویس خونریزی کردم اماده شدم و رفتم بیمارستان دهانه رحمم دوسانت باز شده بود ولی بستری نمیکردن گفتن برو زیر دوش اب گرم و راه برو ساعت ده بیا ساعت ده رفتم هنوز تغییری نکرده بود گفت عصر بیا دیگه امدم خونه و درد داشتم و راه میرفتم ساعتای چهار عصررفتم دهانه رحمم ازدوسانت بع سه سانت باز شده بود ماما گفت میخوای کمکت کنم گفتم اره گفت تو زور بزن بعد دو سانتم اون باز کرد شدم پنج سانت ماما گفت یک ساعت راه برو که بعد بستریت کنم ساعتای شیش عصر بستریم کردن بعد دکتر امد کیسه اب و پاره کرد از اون جا دردام خیلی خیلی زیاد شد دهانه رحمم ب هشت سانت رسید باز ماما گفت بیام کمکت کنم فک کردم مث اون دفعه دردی چیزی نداره تا امد دستشو روی شکمم فشار میداد و اونجا روهم محکم فشار میداد نفسم بند امده بود نتونستم بزارم ادامه بدم. باز خیلی درد داشتم دیگه گفتم دوباره بیاد دیگه فول شدم و باید زور میزدم ساعت هشت و خورده شده بود دیگه زور زدم و ساعت یه ربع به نه بردن منو اتاق زایمان ساعت نه دیگه زایمان کردم
مامان چش قشنگ مامان چش قشنگ ۱ ماهگی
پارت ششم
همینجور داشتم انقباض ارو حس میکردم کم کم می‌فهمیدم در این حال ماما گفت موقعی انقباض داری ورزش کن و وقتی نداری استراحت کن نفس بگیر بعد چند دقیقه ای یه دکتر تو بخش بود آمد معاینم کرد گفت سه سانته و رفت ماما گفت خوبه ورزش کن میرم برمیگردم دیگه خیلی داشت دردام زیاد میشد با سختی تحمل میکردم ماما گفت بیا خودم معاینه کنم ببینم چند سانت شدی ساعت تقریبا 1شب بود که 4 سانت شده بودم منو نوار قلب گرفت همچی اوکی بود اما خیلی درد داشتم گفت تحمل کن الان دکتر بیهوشی میاد خیلی احساس زور رو واژنم و مقعد داشتم گفتم میخام برم دسشویی ماما گفت چقد میری دسشویی تا رفتم برگشتم و دکتر آمد اپیدورال کرد 4و نیم سانت بودم ساعت 1و نیم... و اینکه درد داشت اپیدورال اما قابل تحمل بود ماما منو خوابوند رو تخت گفت هر موقع انقباض داشتی نفس بگیر زور بده موقعی که انقباض داشتم میخواستم زور بدم خیلی نفس گیر بود میگفت سرتو بکن تو سی‌نت فقط زور محکم بده چند دقیقه ای این ورزش رفتم آقام صدا زد آمد داخل ورزش بهم داد داشتم ورزش میکردم از اونطرف اینقد دستا آقام فشار میدادم اون ترسیده بود واقعا خیلی بد بود خیلی درد داشتم این ورزشم تموم شد گفت بخواب معاینه کنم خوابیدم گفت خوبه عالیه پیشرفتت واقعا بدنت آماده بود دیگه بهم نگفت چند سانتی منم اینقد درد داشتم نپرسیدم...