۱۰ پاسخ

حرکت مادر شوهرت جالب نبود ولی شما هم خیلی بد جواب دادی عزیزم درسته ناراحت شدی ولی می‌تونستی حرمت بزرگ‌تری رو حفظ کنی و مودبانه تر جواب بدی

تو ک بدتر دلشو شکوندی
حرمت چی میشع پس
میتونستی بگی حواسم هش شمام بیای حواس جمعتر میشم
خودت بد کردی تازه ناراحتم شدی

دل و رودم خنک شد آفرین

چون حسودن احمقن

مادرشوهرت کار اشتباهی کرده ولی تو هم نباید اینطوری جوابشو میدادی

آفرین خوب جوابش رو دادی
دفعه بعد که سوارش کردی سریعتر برو
شوهرت مثلا الان باهات قهر هستش بیخیال باش مثل هر روز سلام و جان و خداحافظی باشه اصلا فکر کن چیزی نشده
پدرشون بسوزه که هر چی می کشیم از دست این مادرشوهر هستش

یه کم بد گفتی به نظرم درسته اونم اشتباه کرده ولی شاید خب ترسیده پشت فرمون نشستی خودتم میگی یه مدت رانندگی نکردی یه کم بد گفتی بهش

چون تحمل دیدن خوشی عروسو ندارن یجورایی حس خفگس بهشون دست میده

خرن خر

خوب پشتشو سوزوندی افرین
والا اونی که باید ناراحت بشه تویی نه اون

سوال های مرتبط

مامان قند عسل مامان قند عسل ۲ سالگی
شما بودید چیکار میکردید؟
امروز رفتیم ارایشگاه یه بچه ای هم اونجا بود همسن پسر من دختر بود دستش یه عروسک بود دست پسر منم ماشینش بود که داشت بازی میکرد بچه اومد ماشین پسر منو ازش گرفت هرچی پسرم رفت ماشینشو بگیره بچه دویید و نداد بهش پسرم هی غر زد اونم دویید سمت مامانش مامانش بهش گفت بده بهش گفت نه مامان برگشت به بچش گفت پس بده من بزارم تو کیفم برات قایمش کنم🙄 به منم گفت وقتی حواسش پرت شد میدم منم منتظر موندم ولی ۵ دقیقه ای گذشت تمام مدتم پسر من به من غر میزد و ماشینشو میخواست مادره هم چون بچه خودش گربه نکنه ماشبن پسر منو نمیداد تا پسر من بهو بغض کرد اومد دست منو گرفت من خیلییی دیگه ناراحت و عصبی شدم دست پسرمو گرفتم رفتم پیش مادره با جدیت گفتم لطفا ماشین پسر منو بدید پسر من داره حرص میخوره و ناراحته پشت چشمشو نازک کرد گفت بفرمایید ماشین داد بچش شروع کرد جیغ و داد منم پسرمو بردم یه سمت دیگه ماشین بازی کنه . خیلی عصبی شدم وقتی بغض کرد بچم . واقعا بعضیا چی فکر میکنن پیش خودشون؟؟؟؟
مامان یکی یدونه 🎀 مامان یکی یدونه 🎀 ۱ سالگی
امشب رفتم داروخونه با ی صحنه ای روبه رو شدم دلم گرفت اعصابم واقعا داغون شد 😔
رفتم تو داروخونه برای یاس لیپوزوفر بگیرم و اسپری کلداریس بعد ی خانمم اومده بود تو داروخونه میخواست بره جلو اما هعیی دور و برش رو‌ نگاه میکرد که مبادا کسی متوجه حرفشون بشه اما متاسفانه من صحبت هاشو شنیدم می‌گفت پسرم به شدت کم خون دکتر براش ی قطره آهن تجویز کرده خیلی گرون از متصدی داروخونه خواست ارزون ترین قطره آهن رو بهش بده و گفت ارزون ترین شیرخشک هم بده متصدی داروخونه هم براش آورد و گفت میشه ۱۹۰ اومد پولشو بده فقط ۱۲۰ تومن داشت 😔 گفت ببخشید باشه چندروز دیگه میام اون لحظه قلبم به در اومد آخه چرا وقتی شرایط مالیتون اوکی نیست بچه دار میشین بخدا این طفل های معصوم گناه دارن 😔😔 صداش کردم بهش گفتم دکتر چه قطره ای برای پسرت تجویز کرده گفت خیلی گرون دو تا قطره هست نسخه رو ازش گرفتم داروها و براش گرفتم شیرخشک بچشم گرفت با ی بسته مولفیکس براش تا در ماشین که اومدم داشت دعا میکرد 😔 اینارو نگفتم که بگم آدم خوبیم اینارو گفتم که توروخدا اگه وضعیت مالیتون خوب نیس بچه دارنشین اینا بچه های معصوم و بی گناه به خواست شما به دنیا میان باید بهترین شرایط براشون فراهم باشه نه این که همش زندگیشون پر از حسرت و افسوس باشه می‌گفت گاهی از کم خونی شدید بچم از حال می‌ره آخه تو که نداشتی چرا بچه دار شدی 😔😔😔
ما خودمون همیشه سعی کردین برای یاس بهترین رو فراهم کنیم که مبادا حسرتی باشه براش اما چه بچه هایی که همش دارن با حسرت بزرگ میشن
مامان علیسان مامان علیسان ۲ سالگی