۲ پاسخ

دقیقا همینطوره پسر بزرگ من به شدت لجباز پرخاشگر شده بود همش گریه میکرد، راه کار من این بود میگفتم تو مامان من شو ، کار خودشو تکرار میکردم می‌گفت وای چقدر بچه ی بدی هستی کم کم متوجه شد کار بدی داره انجام میده

👌👌👌

سوال های مرتبط

مامان رستا🎁 مامان رستا🎁 ۲ سالگی
➰شیوه ی حرف زدن و برخورد والدین با کودک، در رشد شناختی و هیجانی کودکان تاثیر بسزایی دارد.
در زیر به چهار نمونه از شیوه‌های درست صحبت کردن و برخورد با کودک می‌پردازیم👇

-خودت تصمیم بگیر؛
اینگونه به کودک می‌آموزیم که مسئولیت کارش را خود، برعهده دارد و هر تصمیمی که بگیرد باید منتظر عواقب بد یا خوبش باشد.

-دوستت دارم ولی این کار تو را نمی‌پسندم؛
کار درست و نادرست، را به صورت واضح برای کودک مشخص کنید، یعنی به او بیاموزید ما کار [درست] و کار [نادرست] داریم، نه بچه‌ی خوب و بچه‌ی بد.

-از تو می‌خواهم مشکل من را حل کنی؛
اگر کودک رفتاری دارد که باعث رنجش شما می‌شود، به او بگویید که دچار مشکل شده‌اید و از او بخواهید در حل مشکل به شما کمک کند.

- احساس تو را درک می‌کنم؛
وقتی کودک عصبانی است و مثلا می‌گوید «از تو متنفرم» یا «خیلی بدی»،  با شنیدن این پاسخ از سمت شما، از شدت عصبانیت‌اش کاسته شده و می‌توانید با هم به حل مسئله بپردازید.

🍃⚪️
مامان متین مامان متین ۲ سالگی
*شیوه ی حرف زدن و برخورد والدین با کودک، در رشد شناختی و هیجانی کودکان تاثیر بسزایی دارد.*

در زیر به *چهار* نمونه از شیوه‌های درست صحبت کردن و برخورد با کودک می‌پردازیم.

*خودت تصمیم بگیر؛*
اینگونه به کودک می‌آموزیم که مسئولیت کارش را خود، برعهده دارد و هر تصمیمی که بگیرد باید منتظر عواقب بد یا خوبش باشد.

*دوستت دارم ولی این کار تو را نمی‌پسندم؛*
کار درست و نادرست، را به صورت واضح برای کودک مشخص کنید، یعنی به او بیاموزید ما کار [درست] و کار [نادرست] داریم، نه بچه‌ی خوب و بچه‌ی بد.

*از تو می‌خواهم مشکل من را حل کنی؛*
اگر کودک رفتاری دارد که باعث رنجش شما می‌شود، به او بگویید که دچار مشکل شده‌اید و از او بخواهید در حل مشکل به شما کمک کند.

 *احساس تو را درک می‌کنم؛*
وقتی کودک عصبانی است و مثلا می‌گوید «از تو متنفرم» یا «خیلی بدی»، با شنیدن این پاسخ از سمت شما، از شدت عصبانیت‌اش کاسته شده و می‌توانید با هم به حل مسئله بپردازید.


💕🍃 #تربیت_فرزند 🍃💕
@tarbiyat
مامان 𝔍𝔞𝔫𝔞𝔫 مامان 𝔍𝔞𝔫𝔞𝔫 ۲ سالگی
🔴کودکان تا حدود شش سالگی فقط با هوش، تخیل، استعداد و احساساتشان زندگی می‌کنند. اما عقل با رشد قسمت جلویی مغز از سنین پیش دبستانی کم‌کم ظهور می‌کند و در ۲۲ سالگی کامل می‌شود. به همین دلیل کودکان تا ۴ سالگی فرق خوب و بد را نمی فهمند. در ذهن آنها خوب چیزی است که آنها دوست دارند و بد چیزی است که دوست ندارند. از پنج سالگی با مفهوم درست و غلط آشنا می‌شوند.
اما با ظهور عقل، کودکان همچنان عاقلانه رفتار نمی کنند. یک نوجوان، ممکن است با شما بحث منطقی کند، اما وقت عمل کردن که می رسد همچنان از روی احساس تصمیم می گیرد. در این مسیر والدین باید همچنان برای رفتار فرزندشان مرز بگذارند، مراقب آنها باشند و دست از آموزش نکشند. اما درک این مسئله که رشد مغزی یک مسیر طولانی را می‌طلبد باعث می‌شود والدین کمتر عصبانی شوند و حرص بخورند.
ماهیت و روش تربیتی سهم مهمی در رشد عقل در کودکان دارد، به طوری که خیلی از افراد به دلیل آسیب در کودکی، هرگز عاقل نخواهند شد و همواره با احساسشان تصمیم می‌گیرند یا فقط کاری که خودشان دوست دارند را انجام خواهند داد.