۷ پاسخ

درخواست میدی عزیزم من پرم

ای دختر ترسیدم فک کردم دور از جونت برا خودت اتفاق افتاده

وای فک کردم خودت اینجوری شدی البته ک خدا نکنه کسی همچین مشکلی پیش بیاد ولی من ک ۲۱ سالم شده ی بارم از نزدیک دستم نگرفتم خداروشکر وگرنه قطعا همچین کاری میکردم

پسرم داره از صبح تا شب دستشه😱😱

وووووی سامیارم داره ، اما باطریش تموم شده خیلی پرتاب نورش بالاست ، ممنون که گفتی عزیزم ، خدا رحم کرده👌♥️

آخی عزیزم

واقعی؟؟؟؟؟؟؟😐😐😐😐😐😐

سوال های مرتبط

مامان کیان مهر 🌞 مامان کیان مهر 🌞 ۴ سالگی
تا حالا شده یه کار اشتباه یا گناهی بکنید خدا در جا جوابتون رو بده ؟ 😆
من فکر کنم زیاد برام پیش اومده
ولی یه خاطره ای که هیچوقت یادم نمیره از جواب خدا به من اینه که یه روزی من و دوستام توی مسجد دانشگاه ( مذهبی نبودیم ولی نماز می‌خوندیم😄) که اونجا با یه دختره بحثمون شد .. یادم نیست چی گفتم ولی یادمه مسخره ش کردم .. کلا از این کار خیلی متنفرم و هرگز دیگه این کار رو نکردم ولی اون روز مسخره ش کردم و دختره هم هیچی نگفت و رفت ...
دقیقا فرداش خونه داداشم بودم و از اونجا میخواستم برم دانشگاعه... سر کوچمون یه جوب بزرگ بود خیلی بزرگ... وقتی میخواستم سرویس دانشگاه رو سوار شم و خیلی هم عجله داشتم چون فکر میکردم الان سرویس حرکت می‌کنه نمی‌دونم چی شد یهو تصمیم گرفتم از رو جوب بپرم 😆 قدم هم بلنده و طبیعتاً پاهام دراز ولی بازم پام به اونور جوب نرسید و با صورت خوردم کف خیابون جلوی سرویس 😫 تمام صورتم پر از خون ... همه اونایی که تو سرویس بودن اومدن پایین همه مغازه دارا رهگذرا....یکی آب می‌آورد یکی دستمال لیوان آب یادمه پر از خون شد ... تو اون لحظه که خوردم زمین چند لحظه همه جا سیاه شد و یهو قیافه اون دختره اومد جلو چشمم...یعنی تو همون ثانیه فهمیدم از کجا خوردم 🫠🫠 از همون روز به کارما اعتقاد پیدا کردم 😄 حالا الان که نزدیک ۱۸ سال گذشته ولی هیچوقت یادم نمیره اون لحظه رو .. که قیافه دختره عین فیلم از جلو چشمم رد شد .. امیدوارم بخشیده شده باشم 🤷🥴🥴
مامان ایلیا مامان ایلیا ۴ سالگی
#درد و دل


از وقتی که مامان بزرگم رفته یه جوریم یه چیز سنگین روی سینمه نمیدونم از نارحتی هسش یا وسواس فکری گرفتم . یه دوسه روزی میشه که اومدیم بندر توی فکر مامانم هستم چیکار میکنه کمتر خود خوری کنه اینا سمتاییی ما رسم دارن تا چهلم هی میرن سر میزنن اینا . نمی دونم چمه امروز خواستم کمی از خونه بزنم بیرون یه هوایی هم بخورم که کمتر فکر و خیال کنم . از شانس بدم همون موقع خروج از خونه میخواستم در رو قفل کنم کلید روی در از داخل شکست 😖 از اونجایی که پیش بینی نکرده بودم قابلمه غذا هم روی گاز بود کمی با در ور رفتم گفتم شاید باز شد اینا ولی نه در اخر زنگ همسرم زدم گفتم بیا خودت باهاش ور برو ببینم میتونی باز کنی .
واییی قیافه اشو فقط 🫠🫠 میگه حالا واجب بود بیایی بیرون که اینطوری شه .
میگم وا خوب در که از قبل با من هماهنگ نکرده بود اتفاقه دیگه میوفته .
در اخر هم خودم ور رفتم باهاش کلید شکسته رو در آوردم 😖😖 اونم با ناخن گیر .
به این نتیجه رسیدم از این به بعد با جزیئات کامل از خونه بیام بیرون . دیگه روی همسر هم حساب باز نکنم .والا.
میگم اینکه یه کلید یدک خونه همسایه یا جای دیگه از ساختمان جاساز کنم کار اشتباهیی؟ 😢😢زیاد کلید میشکونم یا فراموش میکنم .
با همسایه ها هم زیاد انچنان رابطه ای ندارم همون در حد سلام و علیک .