۱۰ پاسخ

دقیقا مث من شدی.منم از دردش خیلی راضی بودم ولی بعدش افتادم ب خونریزی فقط شکممو فشار میدادن و دستشونو میکردن تو
اونم بعد اینکه بخیه زدن ینی ب معنای واقعی جرم دادن

مامان سلما شما چیکار کردید که زایمان تون راحت بود؟پیاده روی و ورزش تو دوران بارداری زیاد داشتید؟یا سابقه خانواگی از طرف مادر و خاله و... داشتید؟

مبارک باشه عزیزدلم 🥰 مرسی عزیزم

الهی عزیزم 😍 مثل رومان بود نویسنده خوبی میشدیا
انشالله ک همه ی زایمان خیلی خوبی داشته باشن واسه ماهم دعا کن

ماما همراه که گرفتین خوب بود کاراییم داشت

وقتی بخیه هارو میزد خیلی درد داشت
یا برش هم داشتی

چکار کردی اونقدر خوب فول شدی ؟

بخیه هارو ماما زد یا دکتر و اینکه بخیه زیبایی زد یا نه؟!

وزن نی نی چقد بود ؟

مرسی عزیزم که تجربه زایمان تو تعریف کردی
انشالله که همه زایمان راحتی داشته باشن

سوال های مرتبط

مامان جوجه ها مامان جوجه ها ۴ ماهگی
پارت چهارم
تجربه زایمان طبیعی

حالا دکتر نخ و سوزن به دست اماده بخیه زنی اومد جلو که یهو خودم حس کردم عین شیر اب پمپی که با فشار اب بیاد افتادم به خونریزی و همینجور هی داشت با فشار کم و زیاد (عین این که شیر ابو هی زیاد و کم کنی)خون میومد که دکتره خودشم ترسید دکتر ارشدشو صدا زد اونم اومد یکم جا خورد ولی سریع گفت باید هر چی خونه تخلیه کنین از رحمش .دیگه چشمتون روز بد نبینه باز یکی اومد روی رحممو فشار میداد خود دکتر هم دست میکرد داخلم و با دستای مشت شده ی پر خون در میاورد میگفتم بس کنین میگفتن اگه خون و لخته خون تو رحمت بمونه بهت اسیب میزنه و بعد دوروز با دردای بدتر زایمان برمیگردی همینجا تا شاید با شدت بدتر و بالاتری این کارو برات انجام بدیم منم دیگه خفه خون گرفتم تا بعد پنج شیش دقیقه ای که اندازه یک ساعت برام گذشت کارشون تموم شد و با یه امپول بی حسی و بخیه زدن اومدم بیرون از اتاق . (اینم بگم من سر دو تا زایمان قبلیم این خونریزی بعد زایمانو نداشتم و نمیدونم دلیل این خونریزی چی بوده )ولی خب به هر دردی که بکشی بعد دیدن و بغل کردن بچه می ارزه❤️
مامان هاکان💙 مامان هاکان💙 ۲ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۱
من توی ۴۱هفته و ۳روز رفتم بیمارستان معاینه کرد گف ۱ درجه باز شده ختم بارداری دادن بستری شدم ی اتاق تنها بودم اومدن باز معاینه کردن گفتن ۲فینگر دیر پیشرفت کرده ایزی وصل کنین( سوند داخل رحمم ) بدترین درد دنیا روی همین ایزیه بود ک افتادم ب لکه بینی آبریزش ایزی ک فقط داد میزدم میگفتم کیی میشه من از این بیمارستان راحت بشم اومدن باز معاینه کردن گفتن با ایزی شده ۳ درجه ک خودشون زنگ زدن ب ماما همراهم اومد ورزش داد دردام کنترل میشد اوکی بود تا این ک اومدن باز معاینه کردن گفتن ۲درجه من خودمو باختم چون ی روز تمام تو بیمارستان بودم هنوز زایمان نکرده بودم توی اون روز ی دوز ب من سرم فشار زدن من بدترین درد زایمانو سپری کردم ولی روی ۲درجه مونده بودم شب ساعت ۱۲ ی دوز سرم فشار قطع شد صبح ساعت ۶ دوباره شروع کردن ب سرم فشار باز دردام زیادتر شد من روی ۲ درجه بودم میومدن معاینه تحریکی میکردن خونریزی میکردم میگفتن باید طبیعی بدنیا بیاری من افسردگی گرفته بودم
مامان گل پسری مامان گل پسری ۴ ماهگی