تجربه زایمان طبیعی
پارت ۶

اینجا به بعدش من انرژیم خیلی کم بود چون شام درست حسابی نخورده بودم گفتم سنگینه هم از روز قبلش استراحت نداشتم کل شب هی خوابم میومد و این خوب نبود..خیلیا اونجا دو تا سه تا زور میزدن بچه میزد بیرون من یکم تایمش طول کشید بدنم جون نداشت فک کنم حدودای ۴۰ دقیقه طول کشید.. دیگه ببین وقتی دردم میرف انگار غش میکردم وقتی درد میگرفتم نمیتونستم چونم رو بذارم روی سینم زور بزنم ابجیم سرم رو میورد بالا کمکم میکرد..هی میگفتن زودباش افرین سرش ایناهاش اینجاس ولی من دیگه رمقی نداشتم زور بزنم..به ابجیم گفتم خرما بده یکی خرما خوردم یکم بهتر شدم و زور زدم بعد دوتا زور بلاخره زد بیرون پس همینجا توصیه میکنم حتتتتما حتتتماااا در طول دردای زایمانتون خوراکی های مقوی داشته باشید خیلی خیلی مهمه که موقه زور زدن توان داشته باشید من با اینکه سرم قندی نمکی هم وصلم کردن بازم انرژی نداشتم برا زور زدن

مبارک باشه
خوبه که اجازه دادن خواهرت همراهت باشه

منم شب زایمان از استرس شام نخوردم تا صبح فقط چندتا دونه بيسکوئيت خوردم صبح هم ک سرم فشار زدن واسم از در چیزی نمیتونستم بخورم،

مبارک باشه عزیزم

خوبه اجازه دادن خواهرت همراهت باشه
بیمارستانی که من میرم اجازه نمیدن کسی بیاد پیشت😑