۱۰ پاسخ

توی ۱۸ ماهگی بچه ها ی پسرفت دارن
پسر منم همینه منم هی با خودم میگفتم چرا اینجوریه تا فهمیدم بله بحران ۱۸ ماهگیشه خخخخ
باید مدارا کرد دیگ چاره چیه

اخه چه مشکلی همشون همینن تا بزرگ بشن ما پیر شدیم

دقیقا دختر منم همینه شوهرم ک میاد خیلی اذیت میکنه منم خسته شدم ب خدا دلم نمیخواد باهاش جایی برم منم خیلی عصبی شدم متاسفانه کسی هم درک نمیکنه ب قول شما صبح ک میشه میگم باز شروع شد

سلام عزیزم
همه بچه ها همینن
نگران نباش
برا سنشونه

مامان رستا جان خودت میگی پشت باباش میده میگه بغلم کن ،،،،حتما اونم بیخیال رد میشه...بچه محبت میخاد خب به باباشم بگو بغلش کنه گناه داره بچه،باید باهاش بچه بشی بازی کنی
بخدا ما تو همین فصلم تقریبا هر روز بیرون میبرمش پارک لباس مناسب میپوشمش
برا خریدامون باهم میریم باور کن برمیگردیم انقد خوب و آرومه نگووو.یه ساعتی تلویزیون ،،،یه ساعتی هم خودش بازی یا نقاشی میکشه...

وای منم وضعم همینه🤕

دخترمنم ازیکسالگی همینه صبح ک میشه تاشب غم باذمیگیرم چطور سرگرمش کنم نق وگریه نکنه خیلی بهانه گیر وکم خوابه شباهم توخواب همش نق ووول میخوره دیگ نمیدونم دندونه یاجهش رشدیه چیه شاید تادوسال اینجوریه خداکنه زودبزرگ بشن من پیرشدم خیلی شبای سختی داشتم تنم میلرزه یادم میادمخصوصا ویروس وانفولانزا سختی امسال گرفت بچم اب شد طفلی ها زبونم ندارن دردشون بگن

پسر منم 🥺

دختر منم...

راستی ما گروه داریم تلگرام داریم
خواستی بیا اونجا با مامان صحبت کن اروم میشی

سوال های مرتبط

مامان امیر مامان امیر ۲ سالگی
براتون پیش اومده بچتون رو دعوا کنید؟ بچه من خیلی اذیتم میکنه گاهی دعواش میکنم بعدش عذاب وجدان میگیرم، از یه طرفی تز این رفتارش ناراحتم ک خیلی به باباش وابسته اس اصلا منو دوس نداره انگار ازم متنفره با اینکه باباش هم گاهی دعواش میکنه،باباش خونه بودنی من بیشتر اذیت میشم هی میچسبه بهش باباشم هی سر من غر میزنه،مثلا از خواب بیدار میشه نمیاد سمت من با گریه میره پشت در گریه میکنه باباشو میخواد بهش میگم شب میاد همینجوری بهونه میگیره،باباش بره بیرون چنان گریه میکنه ولی من صدبارم جلو چشمش برم مهم نیست براش،باباش از بیرون میاد میدوعه بغلش ولی من برم بیام اصلا نگاهم نمیکنه میدونم بچه اس ولی واقعا دلم از این کارش میگیره چرا نباید بچم منو دوس داشته باشه😔حتی نوزاد هم بود بغلش باباش آروم میشد بغل من نه😒نصف شبم تو خواب گریه میکنه با انگشت باباشو نشون میده ک بره بغلش،این همه زحمتشو میکشم قربون صدقه اش میرم ولی انگار نه انگار،حتی میگم بیا بازی کنیم دوس نداره😒اگه باباش سرکار نمیرفت این اصلا سمت من نمیومد، بهم حق بدین حق دارم ناراحت باشم،از الان این همه وابسته اس فردا روز ک بزرگ بشه باباش با خودش ببره فوتبال دیگه کلا منو یادش میره😔آخه باباش مربیه هی میگه بزرگ بشه هر روز با خودم میبرمش،از طرفی دوس ندارم مدام پیش باباش باشه چون اصلا دوس ندارم اخلاقش مثل اون بشه