#ادامه
ریکاوری که رفتم دوباره ماساژ رحمی دادن و بنظرم نه سوند اونقدر درد داشت نه ماساژ چون تو ریکاوری هنوز بی حسیت کامل نرفته
پس خواهشا خودتونو اصلا با تجارب دیگران نترسونید...

بعد اینکه جون بعد سزارین باید ناشتا باشید ممکنه شیرتون دیرتربیاد اصلا نگران نباشید ناشتایی که تموم شد مایعات زیاد بخورید و شیرمیاد
فقط قبلش حتما شیردادن رو تمرین کنید و بذارید حتی اگه شیرهم ندارید بچه سینه رو بمکه...
برای اولین قدم برداشتن ، که خب برای من سخت ترین بخش زایمانم بود (چون خون زیاد ازم رفته بود و سه واحد هموگلوبین کم کرده بودم، پس شاید برای شما اندازه ی من سخت نباشه) قبلش حتما مایعات شیرین زیاد بخورید تا قندتون نیفته و یک ربع رو تخت بشینید اگر سرگیجه نداشتید راه برید)

دردها تقریبا با شیاف قابل کنترله و بنظرم نیاز به پمپ درد نیست، فقط تو استفاده از شیاف هم نباید افراط کرد چون تو شیر تاثیرمیذاره...

این واقعیت رو هم بپذیریم که زایمان کار ساده ای نیست و بالاخره درد داره
و باید صبوری کرد
ان شاءلله همتون بسلامتی زایمان کنید😍

۱۰ پاسخ

خیلی عالی تجربه تو گفتی
واقعا درست بود حرفهات
واقعا امیدوار شدم ک میتونم

بعضی ها تا زایمان میکنن فقط انرژی منفی انتقال میدن ک این واسه بقیه باردار ها اصلا خوب نیست

آفرین بهت تو یک مادر قوی هستی
👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻

قدمش پر خیر برکت باشه
دکترت ابوترابی بود چجور دکتریه
نوبت دادنش چجوریه ؟!

ماساژ رحمی واقعا درد داره البته من بیهوشی بودم

دکترت ابوترابی بود؟زایمان منم ابوترابی انجام داد...واقعا خیلی وحشت داشتم همه میگفتن بداخلاقه اخلاق نداره ولی توی اتاق عمل اصن انگار این دکتر یه دکتردیگه ای بود

من ۴سال نیم مهرگان زایمان کردم چون استرس داشتم بیهوش شدم ....تو ریکاوری هم تا چشام باز کردم یک ساعت تمام دخترم گذاشتن رو سینه ام شیرمو خورد قشنگ اومد....اما از ماساژ رحمی چیزی یادم نمیاد فک کنم تو بیهوشی ک بودم انجام دادن

منم مهرگان بودم
بی حسی و انتخاب کردم خیلی عالی بود
و اینکه آغوزم ولی از۳۵ هفته میومد یعنی تو بیمارستان بلافاصله تو ریکاوری کلی آغوزم اومد

چه خوب ک انقد روحیه و امید دادی
من کلی استرس میگیرم وقتی بهش فکر میکنم
ولی تجربه شما خیلی امیدوار کننده بود🥹🫶🏼

خدا رو شکر ک ب خوبی پشت سر گذاشتین. برای ما هم دعا کنید🌺🌺🌺

کدوم بیمارستان زایمان کردی؟

عالی👏👏👏👏
چ روحیه بخش خیلی ممنون❤️

سوال های مرتبط

مامان نیلان👧🏻 مامان نیلان👧🏻 ۲ ماهگی
مامان TAHA 💕 مامان TAHA 💕 روزهای ابتدایی تولد
پارت سوم
دیگه رفتم ریکاوری اونجا هم چون کل انرژیم تخلیه شده بود بدنم از سر و دندون بگیر تا نوک پا می‌لرزید که یه چیزی اومدن زیر پتو برام گذاشتن تا گرمم کنه بعدش هم یه پرستاری اومد یکی رو ماساژ رحمی بده دوباره اون خانومه هم بی حسیش تموم شده بود منم ترسیدم همون جا گفتم تا بی حسم بیا برا منم فشار بده که اومد فشار داد و رفت دیگه کارت نداشت منم تو خواب و بیداری بودم کم کم هم داشت اثر بی حسی کم میشد که اومدن بردنم سمت بخش یه ماساژ دیگه هم دادن که دردش زیاد حس نشد اما اینکه هی از این تخت به اون تخت میکردن بیشتر دردم می‌گرفت پمپ درد هم گرفتم برای دردام که خیلی خوب بود
رفتیم بخش کم کم اثر بی حسی تا 6 و 7 شب تموم شد و من خودم کم کم می‌چرخیدم به سمت راست و چپ یکم درد داشت و سوزش اما دردش به پای درد طبیعی که کشیده بودم نمی‌رسید خلاصه به کوچولوم هم شیر میدادم بعدش هم ساعت 9 شب یکم چیزی خوردم و در آخر گفتم بیان سوند رو بکشن که برم راه برم و سرویس که اومدن سوند رو کشیدن درد نداشت فقط باید خودتو شل بگیری تا راحت تر دربیاد
دیگه در آخر پاشدم راه رفتم سوزشش زیاد نبود اما خب به کمک نیاز داشتم تا چند قدم اول رو برم بعدش دیگه کم کم راه افتادم
الانم که مرخص شدم اومدم خونه امیدوارم شما زایمان راحتی داشته باشین
مامان رونیسا🩷 مامان رونیسا🩷 ۱ ماهگی
سلام مامانا من هم اومدم از تجربه ی زایمانم بگم من بعد عید رفتم مطب که دکتر برام سونوگرافی نوشت برای وزن تو سونو زده بود که آب دور جنین کم شد رفتم پیش دکتر گفت هر روز باید بری nstبدی تا بتونیم بورو تا سی و هشت هفته نگه داریم چون سی هفت هفته بودم بهم گفت اگر nstخوب نباشه باید فورا زایمان کنی من چون میخواستم طبیعی زایمان کنم معاینه هم کرد و گفت دو و نیم سانت بازی من اون روز رفتم nstدادم که خوب بود برای فرداش هم دوباره صبح رفتم دو بار گرفت که خوب نبود گفت برو آبمیوه بخور و راه برو دوباره بگیریم دوباره گرفتن که باز هم خوب نبود و به دکترم زنگ زدن که دکتر گفت اورژانسی ببرید اتاق عمل من سریع خودمو میرسونم از اون لحظه ی تماس تا اتاق عمل کلا ده دقیقه نکشید و بیهوشم کردن و رونیسا خانوم دنیا اومد من خیلی استرس داشتم و وقتی اتاق عمل و دیدم بیشتر شد واقعا خوشحالم که بیخوشم کردن و چیزی نفهمیدم چون واقعا اگر متوجه اتفاقات دورم میشدم استرسم خیلی بیشتر میشد واقعا از سزارین هم رازی بودم و خدا رو شکر میکنم که هم خودم سالمم هم بچه و هم اینکه زایمانم سزارین شد چون درد معاینه کردن طبیعی از درد بخیه بیشتر بود و کلا درد زیادی نکشیدم برای زایمان فقط برای ماساژ رحمی درد داشتم حالا نمی‌دونم به خاطر رسیدگی عالی بیمارستان و ورسنلش بود یا کلا این بود ولی عمم بیمارستان دیگه ای زایمان کرد خیلی درد داشت پس حتما تو انتخاب بیمارستان دقت کنید
مامان حامی مامان حامی ۳ ماهگی
سلام خانوما
من تازه وقت کردم بیام از زایمانم بگم بهتون 😄
اول از همه از خدا میخوام که همتون با دل خوش و سلامتی فندقتون رو بغل بگیرید 🥹
دوم اینکه من از اول قبل از اینکه باردار بشم میگفتم فقط طبیعی میخوام زایمان کنم ولی بعد بارداری و یه سری پرسیدن تجربه ها و تحقیق تصمیم گرفتم سزارین کنم و به نظرم بهترین تصمیم بود برای من
البته که بدن هر شخص فرق داره ولی من برگردم عقب هم باز سزارین رو انتخاب می‌کنم
صبح رفتم بیمارستان و چون من بیهوشی کامل رو انتخاب کرده بودم وقتی نرفته بودم اتاق عمل برام سوند رو گذاشتن
سوند اونقدر ها هم که میگن درد نداره فقط بدیش اینه هی احساس دسشویی داری و فکر میکنی داره در میاد 😕
بعدم که رفتم اتاق عمل و بیهوشی و زایمان تو ریکاوری که به هوش اومدم درد نداشتم پسرم رو گذاشتن رو سینم که شیر بخوره و سریع رفتم بخش اونجا هم دردم در حدی نبود که اذیت بشم با اینکه پمپ درد هم نداشتم
از راه رفتن هم بگم یه مقدار سوزش داری ولی نباید بترسی و تو ذهنت بزرگش کنی چون خودت که میای از تخت پایین و میبینی اونقدر هم درد نداشت دوست داری راه بری البته که خوب فشار میاد به آدم که طبیعیه
روز مرخص شدن از بیمارستان درد بدی اومد سراغم که گریه میکردم که راه حل اون درد هم شیاف دیکلوفناک ۱۰۰
ادامه دارد ...
مامان آراد💙 مامان آراد💙 ۲ ماهگی
تجربه سزارین قسمت ۴
تختمو که حرکت میدادن روی هر دست اندازی می‌رفت شدیدتر میشد دردم.
اوردنم تو بخش و تخت رو گذاشتن کنار تخت بخش گفتن آروم آروم برو رو تخت بغلی
که حقیقتا کار خیلی سختی بود 🥴
بالاخره یه نفر اومد و برام شیاف گذاشت.شاید اگه زودتر از ریکاوری به بخش منتقل شده بودم و زودتر شیاف می‌گرفتم اینقدر درد نمیکشیدم.
مجددا یه نفر اومد برای ماساژ رحم
ول کن ماجرا نبودن 😩
وسط این داستان ها و درد شدیدی که داشتم
یه نفر اومد گفت بچه رو شیربده
حالا مگه من شیر داشتم...
سینه های منو گرفت تو دست و شروع کرد به ماساژ محکم و جونم اومد بالا خیلی دردم گرفت فقط هرچیزی دم دستم بود رو چنگ میزدم از درد. از طرفی چون خودمو سفت گرفته بودم به خاطر درد سینه هام درد بخیه هام هم بیشتر اذیت میکرد.
حدود ساعت شش عصر دردم آرومتر شده بود
در حد چرت های پنج یا ده دقیقه ای خوابیدم
حسابی گرسنه بودم و تو اون وضعیت درد و گرسنگی مامانم اینا بیخیال سینه های من نمیشدن و هی ماساژ میدادن تا شیر بیاد و خیلی درد می‌گرفت . البته نه به شدت بار اول.
آراد سینمو نمی‌گرفت و با قاشق قطره قطره آغوز جمع میکردن بهش میدادن
حدود ساعت هشت و نیم اجازه دادن مایعات خوردم
و ساعت ده و نیم سوند رو ازم جدا کردن و بهم گفتن پاشو راه برو
از حالت خوابیده که نشستم خیلی سرم سنگین بود و خیلی درد داشتم . یه نفر اومد کمکم کرد راه رفتم .
بهم گفته بودن سخت ترین قسمت سزارین همون قسمت راه رفتن هست
ولی من اینقدر بعد از عمل درد کشیده بودم که این درد در مقابلش هیچ بود .
اینم از تجربه ی سزارین من.
مامان حُسنا گُلی🧸🌸 مامان حُسنا گُلی🧸🌸 ۲ ماهگی
نکاتِ سزارین (بیمارستان دولتی)
قسمت اول:
۱. حتمااااا پمپ درد بگیرید. هزینه کنید و چندین‌بار هم بسپارید و تکرار کنید که براتون پمپ درد رو بذارن. من با یه خانومی که پمپ درد نداشت تو ریکاوری بودم و وضعیت‌مون قشنگ متفاوت بود. من راحت بودم ولی اون کلی درد کشید.
۲. حتماً شیاف بگیرید از پرستارها و دردتون که شروع شد استفاده کنید. مسکّنِ خوردنی هم که بهتون دادن (به من مفنامیک اسید دادن) حتماً سر ساعت مصرف کنید.
۳. راه رفتن رو جدی بگیرید. نگید دردم میگیره یا جون ندارم. درد رو تحمل کنید و تا جای ممکن راه برید (چه بیمارستان چه وقتی اومدید خونه). میتونید وقتی مسکّن مصرف کردید و اثر کرد پاشید راه برید که دردتون کمتر باشه.
۴. اگر بهتون آنتی‌بیوتیک دادن هم حتماً و به موقع مصرف کنید. نذارید خدای نکرده جای بخیه‌ها بخواد عفونت کنه.
۵. وقتی رفتید خونه پانسمان رو باز کنید و جای بخیه‌ها رو هرروز با شامپو بچه و آب ولرم بشورید و بعدش هم حسابی با حوله و باد سرد سشوار خشک کنید.
۶. از همون بیمارستان مایعات و کمپوت زیاد بخورید. من تو بیمارستان آبمیوه و چایی و کمپوت (انجیر و گلابی) میخوردم و قشنگ شکمم کار کرد. اینجوری هم خودتون کمتر اذیت میشید هم بیمارستان زودتر مرخص‌تون می‌کنه. خونه هم که رفتین به خوردنِ این چیزا ادامه بدین.
۷. من بعد عملم اصلا سردرد و گردن‌درد و حالت تهوع نداشتم ولی درکل حواستون باشه که زیاد صحبت نکنید و سرتون رو هم تکون ندین. وقتی اجازه‌ی خوردن پیدا کردین هم چایی و مایعات زیاد بخورین که اثر بی‌حسی و مواد بیهوشی زودتر از بدنتون بره بیرون.