پارت ۳:
ماما همراهم اومد دید رو تخت دارم درد میکشم بگم به حدی بین دردا خوب بودم ک پاشدم دست دادم و سلام علیک میکردم 🤣
ولی وقتی میگرف دستمو میگرفتم رو زانوم خم میشدم میگفتم گرفت و با نفس عمیق ک ردش میکردم ماما همرام گف افرین دختر خوب تو ک نصف کاره منو اسون کردی با تنفس ردش کن بعد معاینم کرد گف ۴ الی ۵ سانتی افرین عالیه گف رو تخت حالت سجده شو و برو جلو بیا عقب حدود ۱۰ باری بهم توضیح داد تا یاد گرفتم بعددیدم واقعا سختمه پاهام دردمیکنه گفتم نمیتونم بخدا پاهام نمیکشه گف اوهههه ازاون مامان تنبلایی بیا برو رو توپ رفتم گف بپر بپررررر میپریدم و تا دردم اومد گف قر بده قر و تنفس عمیق ولی هی داش شدید تر میشد ک ساعت نزدیک هفت صب شد بازم میشد تحمل کرد گفتم تا کی باید ورزش کنم بهم گف ماما شیفت ساعت ۷ میاد بزار اون معاینت کنه من معاینت نمیکنم دیگ ک عذیت نشی شد ولی اگ بری رو تخت دیگ تحمل درد برات سخ میشه ک شد ساعت ۷ و ماما شیفت اومد دراز کشیدم رو تخت معاینه تحریکی کرد گف ۶ الی ۷ سانتی منم دیگ تحمل نداشتم دردا شدید شده بود

مقالات مرتبط

سوال های مرتبط