من سه ماه شیرخودموب نویان دادم بعد شیرخشکی کردمش اونشب بخاطر کمکی یوبس شده بود بعد خونه مادرشوهرم‌بودیم وای طفلک انقدددد‌گریه کرد زورمیزد بغل هیچ کی اروم نمیشد شیرخشکشم چون نان ۲ شده بود بدترشده بود
فقط نق میزد انقد ک با پدرشوهدم‌اوک بود بغلش اروم نمیشد بعد جاریمم بعدمن بچش ب دنیا اومد اونم بچش کولیک شدید داره افتضاح الان اون شاید ۳ ماهش باشه البته کلاقهریم رابطه نداریم ...خلاصه نویان هی گریه میکرد همسرم گف پاشو بدیم خونه مامانت اونجا بهتر بعد مادرشوهرم بدو بدو نویان و گرف بغلش گف ببینم ببینم جان جان تکونش داد بعد یهو گف شیرمادر بچیز دیگس دیگه اون بود خوب بود .بخدا قسم یکی انگار ب من گف حرف بزن یهو گفتم ن چ ربطی داره بعد جاریمو گفتم ک اونم شیرخودشو میده پ چرا دل درد داره لال شد یهو شوهرم گف بخاطر کمکی و شیر ک عوض شده .ربطی نداره فاطمه سه ماه شیرشو داد اون موقع هم رعایت میکرد نوشابه نخوره جیگرنخوره فلان
مادرشوهرم فقط نگا کرد دگ هیچ نگف ... وای همه کاسه داغ تراز اش میشننن بنظرم توخونه خودتون بمونید تواین دوران سخت بهتر تا خونه بقیه ک دایه بشن

۷ پاسخ

کلا نان اینجوریه
ببلاک خیلی بهتره

کره ام خوبه به غذاهاش اضافه کن

دقییییییقا حالتو درک کردم

تو غذاهاش روغن زیتون بریز

برا یبوستم هم با دکتر مشورت کن
هم میتونی یکم بهش روغن زیتون بدی بخوره
مقعدشو چرب کنی اینجوری کمکش کنی

ای بابا اینکه مادرشوهره 😂من مامانم هی میگه شیرتو ندادی بچه رو شیر خشکی کردی فلان بهمان
منم خیلی ناراحت و عصبی میشدم اولا
ولی الان دیگه برام مهم نیس

بهش دارو بده با وازلین ام مقعدشو چرب کن.

سوال های مرتبط

مامان نویان❤️ مامان نویان❤️ ۶ ماهگی
سلام مامانا یچی بگم از اون روز هی فکرم درگیره خیلی مراقب باشید
جمعه باهمسرم رفتیم سیسمونی اقابزرگ نویانم بردیم با کالسکش خیلییییی شلوغ بود خیلی.. خلاصه داشتیم همین طور چرخ میزدیم بعد چون کالسکه نویان بود ما خریدامون رومیزاشتیم رو کالسکه رفتیم قسمت جین و رامپر ک داشتم نگا میوردم کالسکه کلا پیش همسرم بود نویانم توش داش بازی میکرد بعد یهوو همسرم از یچی خوشش اومد کالسکه رو ول کرد اومد پیشم گف نگا اینو جمعیتم بودن دگ اونجا از زن باردار بگیر تااا بچ ۱۰ ساله
کالسکه هم کنار ی قفسه ک میشد زیرچشمی نگاش کرد من هی حواسم بود .بعد ی لحظه انگار یکی گف کالسکه رو ببین
برگشتم دیدم ی خانما داره حرف میزنه کالسکه رو هم هل میده ک راه بیفت😭😭😭😭وای بدو بدو دستم و گذاشتم روش گفتم خانمم گف عه ببخشید میخواستم رد شم فک کردم مال خودمون😭😐من منظورم این نی ک اون خانم شاید دزد بوده خواستم بگم فقط الان تو این شلوغیا خیلی مراقب باشیدددد. مااکثرانویان و نمیبریم مخصوصا جا شلوغ ولی اینسری گفتیم واس اندازه گیری لباس ببریم
حالا جالبیش اینه نویان طفلکم توش ساکت بود بعد کالسکش مدل تخت خوابی بود روش کلی وسیله بود...ینی اون خانم وسیله هارم ندید😐
اینم بگم قیمتای اقابزرگ خوب و منصف بود یجورایی
مامان گیسو مامان گیسو ۶ ماهگی
مامانا راهنمایی کنین لطفا
دیشب من کیک خوردم پوستشو گذاشتم رو اپن مادرشوهرم‌ اومد گیسو خیلی خوب و آروم بود داشت بازی میکرد بغلش بود
مادر شوهرم پوست کیک و برداشت صدا در آورد ازش گیسو نکاه کرد لب برچید و گریههههههه یعنی توی این ۶ ماه ندیدم اینجوری گریه کنه حتی موقع واکسنم ک درد داره اینجوری گریه نمیکرد
یک ربع تمام فقط داشت جیغ میزد با وحشت نکاه میکرد اینور اونورو
خلاصه ب سختی ارومش کردم
ب مادر شوهرم گفتم از پوسته ترسید گفت نه میخاسته گریه کنه من اونو بهش نشون دادم ک گریه نکنه (گیسو عاشق اینه با پلاستیک و اینجور چیزا بازی کنه البته ی هفته ای میشه ندادم دستش)
بعد دوباره بعد یکی دوساعت گیسو بغلم بود تو آشپزخونه یهو مادرشوهرم پلاستیک ورداشت جلوش تکون داد این پلاستیک صدا داد این زد زیر گریه همون‌جوری گریه میکرد میگم دیدی میترسه از پلاستیک و اینا میگه ن دلدرده🤦‍♀️ بابا بچم دلدرد بودنی هم اینجوری نمیکنه بخدا اصلا عجیب بود گریش
ب نظرتون ترسیده؟؟؟