7_ من بی حسی از کمر گرفتم یه پوئن مثبتش این بود که وقتی جراحی تموم شد و من آوردن تو اتاقم ، دومین تخلیه خون محل سزارین که انجام میدن بدون درد بود چون بی حس بودم و پوئن مثبت بعدی اینکه میتونی روند زایمان رو بدونی و بعد بدنیا اومدن بچه رو ببینی پوئن منفی که داشت این بود من تو عمرم کمر درد نکشیده بودم حتی دوران بارداری مثل قرقی بودم ولی بعد زایمان کمر دارم و مثل سابق نمیتونم به جای سفت و.. راحت بشینم
8_من قبل بارداری شکم داشتم و همین قضیه دوران نقاهت منو کمی سخت کرد
چون موقعی شیردهی نشسته شیر میدادم و این باعث شد زخم من دیرتر خوب بشه و خون آبه بیاد البته به من گفتن که حساسیت به نخ بخیس
9_من با دوره آنلاینی که گرفته بودم کاملا با روند زایمان چه طبیعی و سزارین آشنا بودم به خاطر همین با آمادگی رفتم
پس حتما کمپوت انجیر و گلابی پیشتون باشه تا زودتر پی پی کنید تا زودتر مرخص بشید
برای منم همینطور شد و سریع مرخص شدم
وسیله اضافی هم نبرید چون بیمارستان خصوصی

۱ پاسخ

کمردرد از بیحسی نیس از همون سنگینی بارداریه
من بیهوشی بودم ولی هنوز کمردرد و درد دنبالچه دارم حتی ام ار ای هم رفتم بخاطرش

سوال های مرتبط

مامان سید احسان مامان سید احسان ۲ ماهگی
تجربه سزارین (پارت۲)
صبح مایعات رو شروع کردم با نسکافه. چقد چسبید بعد اون همه ناشتایی😬
بعد هم که گفتن پاشو راه برو. خیلی درد داشت خیلییییی. تا حدود سه روز بعد هم ادامه داشت هر دفعه که پامیشدم. البته هم اتاقی من میخواست راه بره اندازه من درد نداشت بخاطر همین میگم شاید برای هر کسی متفاوت باشه ولی برای من خیلی بد بود. درد بخیه ها هم تا دو هفته خوب شد. الانم یکم گاهی سوزش داره ولی دیگه خوبه.
من بعد از عمل سرمو تکون ندادم و حرف نزدم و بالش هم نذاشتم اصلا سردرد نگرفتم. هر چقدر هم بیشتر راه بری زودتر خوب میشی. یه نفر هم تا ده روز باید کنارتون باشه وگرنه خیلی سخته. بعد ده روز هم بخیه هامو کشیدم که هیچ دردی نداشت و خیلی راحت بود.
در کل بخوام بگم از سزارین راضی بودم و با وجود اینکه بعدش درد داری و سخته بازم خوشحالم ک سزارین شدم چون بالخره زایمانه درد داره دیگه. حس میکنم طبیعی ممکن بود برام سخت تر باشه با توجه به شناختی که از خودم دارم.
امیدوارم مفید بوده باشه اگه سوالی هست خوشحال میشم کمک کنم
مامان توت فرنگی🍓 مامان توت فرنگی🍓 ۱ ماهگی
مامانا بلاخره فرصت شد منم تجربه زایمانمو بگم
کلی تایپ کردم دستم خورد پاک شد
من خیلییی از زایمان(هم طبیعی هم سزارین)میترسیدم
زایمانم بیمارستان نیکان سپید بود
روز زایمان پرسنل بلوک زایمان بی نهایت مهربون بودن
وارد اتاق عمل ک شدم دکتر بیهوشی خیلی خووب بی حسی رو تزریق کرد جوری ک اصلا احساس نکردم
پرده رو جلوی صورتم نصب کردن و… متخصص بیهوشی همچنان بالای سرم نشسته بود و باهام حرف میزد
داشتم از ترسام بهش میگفتم چون شنیده بودم بعضیا دیر بی حس میشن و وقتی دکتر تیغ رو میکشه روی پوست شکم احساس میکنن..من میگفتم و اون بنده خدا هم میخندید..چند دقیقه گذشت من همچنان منتظر بودم یه تیغی چیزی حس کنم ک متخصص بیهوشی گفت خب داشتی میگفتی از چی میترسی؟؟😂همین ک دهنمو باز کردم گفت الان یه فشار احساس میکنی و چند ثانیه بعد صدای گریه دخترمو شنیدم😭😍 بی اختیااار فقط هق هق گریه میکردم😭 و صدای دکتر که میگفت هزااار ماشالا چقدر تپلهه😅😍و اونموقع بود ک دلیل کمر دردای عجیب و غریبم رو فهمیدم😂 چند دقیقه بعد لپاشو به صورتم چسبوندن و اون لحظه بیشترین آرامش زندگیمو دریافت کردم 🥺❤️❤️
نفسکم 4 ماهه نفسکم 4 ماهه قصد بارداری
☹️☹️☹️☹️☹️☹️☹️

قبل بارداری منتظر بودیم پریود نشیم
تا ذوق کنیم بگیم بارداریم
من یادمه زمستون پارسال دی پریودیم عقب افتاد 12 روز، خیلی با ذوق گفتم میرم ازمایش تست نمیزنم رفتم و جواب رو گرفتم چقدر خورد تو ذوقم... جواب منفی بود اگه اشتباه نکنم بهمن نشدم اسفند باز پریود شدم از این بی نظمی ها چقدر غصه خوردم
میگفتم سهم من فقژ پسرم آرش و اون یکی پسر اسمونیم که نموند💔
قسمتم همین پو تا بچه بود چقدر غصه میخوردم که پسرم تنهاست و پسرم چقدر غصه میخورد که تنهاست
خلاصه فروردین هم پریود شدیم
و اردیبهشت نشدیم منم توحه نکردم گفتم هورمونام بهم ریخته بالاخره میشم
تازه ناراحت و دلخورم بودم که خدا منو سر کار گذاشته😅
خرداد شد و باز ما نشدیم دیگه این سری دو تا بیبی چک تو دو روز زدم و دیدم مثبت ذوق زده رفتم ازمایش که گفتن بله بارداری 😍😍
دوران سخت و پر استرس بارداری هم گذشت و ده روز اول زایمان هم
و 40 روز هم و حالا هم دو ماه
الان تو گهواره که نگاه میکنم چند روز نگرانی و تستای منفی بیبی چک دوستان گهواره ای رو میبینم
الان باز به دوره ای برگشتیم که واااای نکنه حامله شدم
و چه سخت این استرس 🤕🤕🤕