یعنی حالممم بهم میخوره از کارای مادرشوهرم من خونم اصفهان مادرشوهرم اینا بوشهرن ما اومدیم خونشون بعد بچم شبا بیدار میشه برای شیر گریه میکنه شیرش میدم همون موقع شیر خوردن خواب میره حالا امشب پسرم گریه کرد مادرشوهرم دوو زد اومد از خودش ادا در بیاره سریع شلوار بچمو در اورد گفت الان عوضت میکنم بهش میگم شیر میخاد بیدار شده بعد بچمو بغل میکنه بچمم گریهههه بهش میگم بزارش تا شیرش بدم هی میگه من باید شبا اینجا پیشت بخابم اخه مثلا اصفهان تو پیشم هستی الانم بچم بیداره نمیخابه
وهی به بچم میگه هاکانو، لول تریاکم یعنی هزار بار شوهرم بهش گفته اسم بچمو درست صدا بزن باز میگه یعنی دیگه نمیدونم چیکار کنم از دستش حالم بهم میخوره از خودش و کاراش فقط دلم میخاد زود این تعطیلات لعنتی تموم بشه

ازدست اینا هرچی بگیم کم گفتیم
این اداها چیه از خودشون در میارن
مادرشوهر من یه حرفایی میزنه انگار پسرم فقط اونو دوست داره و بااون ارومه فقط اوووون ها
حتی منم نه

دیدید بعضی وقتا بچه بیدار میشه یه کوچولو تکونش بدی دوباره میخوابه.
پسر من وقتی بیدار میشه بلندش میکنن بغلش میگیرن و بلند بلند باهاش حرف میزنن کلا خوابش میپره و بدخواب میشه .

پاشو برو خونه آت دیگه یه بهونه جور کن و برو

خداروشکر قطع رابطم باهاشون

چ دلی داشتی کل تعطیلات رفتی موندی خواهر .. من نهایت ی ناهاری ی شامی برم . تهرانم ولی اصف خونه پدرم میمونیم خونه مادرش ی ناهار اصفهانن

مادرشوهر هیچوقت مادر نمیشه
همیشه مینواد بگه من بیشتر بلدم من دلسوزترم و... واکنش هم نشون بدی برااینکه حرصتو دربیارت بدار میکنن برامن ک این مدلیه

والا من بوشهرم ولی این لول تریاکم چیه؟

وای چقد یسری مادر شوهرا رو مخمن.خدا کنه ما مادر شوهرای خوبی بشیم

حالا مادر شوهر من
دخترم گریه کنه میاد نیم ساعت میشینه ور دل من عین بز نگاه میکنه ک پدرشوهرم فک‌کنه اومده ب من کمک کنه

وقتاییی ام ک پناه گریه می‌کنه میبینم نمیتونه آرومش کنه میگم بدینش خودم کار خودمه بعد میگه مامان من میخام تو استراحت کنی خنده خنده میگم ما حالا اول بچه اوردنمون باید عادت کنیم دیگه هیچی نمیگه

مادر شوهر منم همینه امشب. رفتیم بیرون بعد پناه شیر میخاست اومد از بغلم گرفتش میگه میخام‌تو راحت باشی بهش میگم شما خسته میشی نمیتونی من دیگه عادت کردم بدینش به خودم بعد دیدم ب هن هن افتاده بهش گفتم مامان تعارف ک باهم نداریم هم پناه تو بغل خودم راحت تره هم خودم راحت تر میتونم به بچم‌ شیر بدم بدینش ب خودم دادش

مادر شوهرا همشون همینن من چ دلی دارم تویی یک حیاط 3سال زتدگی میکنیم

حق داری منم دیشب خونه مادرشوهرم بودم پسرم خوابش میومد بد گریه میکرد اومد بدو از من میگیره انگار من نمیتونم ساکتش کنم خوبه یبار بچه از دستش ول شده بازم میاد بغلش میکنه تازه قراره چند روز دیگه مسافرتم بیاد باهامون از الان عزا گرفتم😣

تریاک می‌کشه مادرشوهرت؟!🥴😂 لول تریاک چیه میگه آخه😐

بگو قلق بچمو خودم میدونم

نمیومدی اصلا میگفتی بچم کوچیکه