من بچه هام نیم شیر شدن دخترم شیش ماهه ک بود پسرم رو حامله شدم اولش سخته ولی بعدش قشنگه دلم میخواد هنوز هم بچه بیارم حداقل دخترم خواهر داشته باشه خواهر نعمته برادر هم همینطور ، خودم به شخصه سزارین بودم و زایمانم واقعا سخت بود ولی همه ی اینا میگذره روز های خوب هم میرسه
منم مث تو بودم ولی برا تنهایی ارتین برج هفت و هشت تصمیم به بارداری کردم بچه ها باهم بزرگ بشن بهتره
اگه مشکل تک فرزندیه ک بچه های نسل الان نودو پنج درصدشون تک فرزندن با وجود این اقتصاد و وضعیت مملکت،
ولی اگه خودت دلت میخواد بیاری هم
کمکی داری هم وضعیت مالیت عالیه ، هم روحی و جسمیت.و سلامتیت زیاد برات مهم نیس و درد و تحمل میکنی بعد دوسال تحت نظر بیار، نمیخوام انرژی بد بفرستم ولی مشخصه با این وضعیت بارداریت و تاکید دکترت بارداری راحتی نخواهی داشت
منم سخت بود فعلا اصلا
من بچهای اولم ۲قلوهستن پارسال بعدازاینکه ازکربلا اومدیم به شدت ضعف داشتم پریودم نشدم البته من سابقه عقب انداختن زیاددارم واسه همین جدی نگرفتم ولی حالم خیلی بدبورهمش مامانم میگفت نکنه حامله ای میگفتم نه بابابچه نمیخوایم چون سر۲قلوهام حسابیییی اذیت شده بودم ومیگفتم ۸ساله بچه نیاوردم حالابیارم که یه شب تست زدم دیدم بلهههه فرداش هم رفتم ازمایش وسنوکه ۷هفته ۴روزبودم وبه شدتتتتتت بارداری سختی داشتم چون تاچندماه اول کلا باهمسرم قهربودیم همسرم میگفت فقطططط بایدسقط کنی بچه روحتی وقت دکترگرفت ولی من ازسقط میترسم خلاصه بچه رونگه داشتم تاروز زایمان که همسرم فقط بستریم کرداصلاپیشم نموندرفت سرکارولی زایمانمم بااینکه سزبودم به شدددت سخت بودینی مرگ روجلوی چشام دیدم چون فشارم رفته بودبالادکترای خاک توسرنفهمیدن والانکه پسرمم به قدرییییی اذیت میکنه که روزی هزارمرتبه خودمولعنت میکنم ولی بازخداروشگرمیکنم چون ازوقتی بدنیااومده اینقدرررازهمه لحاظ برکت اورده توزندگیمون که خدامیدونه وجالب اینجاست همون همسرم که اینقدرمخالف اومدن این بچه بودالان بچهرویه لحظه ازبغلش پایین نمیذاره میگه میمیرم واسش واسم پسرمم همسرم انتخاب کرده جتی گروه خونی پسرمم به باباش رفته ببخشیدطولانی شد
خب عجله چرا دو سال صبر کن
وایی عزيزم من همینطور بودم زایمانم طبعی بود بعدش کلی ازیت شدم با دو دستم بیست چهار ساعت سرم وسل بود دخترمم خیلی ازیتم میکرد بارداریمم خیلی بد بود خلاصه ک بگم بعد دو نیم سال تصمیم گرفتم خدا یه پسر بیارم خدا اینم بهم دختر داد دومی یکم بهتر بود هالا خدا کنه سومی پسر باشه منو خدا انقد زجر نته خانواده شوهرم کلا پسر دوستن
بارداری و زایمانم وحشتناک بود اینا به کنار بعد از به دنیا اومدن سخت ترم شد رفلاکس و شیر بالا آوردن تا یکم بزرگ تر شد شبا تو خواب جیغ و گریه میکرد حالا هم میکنه و غذا نخوردنش حالا هم که چند هفتس بدنش قرمزی و کهیر میزنه . واسه دندون که خیلی اذیت شدیم الانم میخاد آسیاب دربیاره خیلی بی قراره باز .....
بنده یه مامان خیلی خیلییییی خستم که قسم خوردم هیچوقت بچه دوم نیارم و تمام
بارداریم راحت نبود اوایلش ک ویار افتضااااح اخراشم ک از هفته ی ۲۹ درد استخون لگن و واژن داشتم ک روز ب روز شدیدتر میشد و من فلج تر نمیتونستم از دردش راه برم سزارین اختیاری بودم ک از دردای رفتم پیش دکترم معاینه کرد ک اونم افتضاح بود چون بشدت میترسیدم ضربان قلب خودمو بچه رف بالا دهانه رحمم ۴ ۵ سانت بازشده بود و ۳۷هفته و ۴روز رفتم سریع برا سزارین
زایمانم خداروشکر عالی بود بعدش درد داشتم ولی با شیاف اوکی میشدم توبیمارستانم ک پمپ درد داشتم ولی ایلیا حسابی سرویسم کرده ک فعلا اصلا و ابدا ب بچه ی بعدی فکر نمیکنم🥴
فعلا که دکترم اجازه نداده
گفته به هیچ عنوان حق بارداری نداری اگه باردار بشی یا خودت میمونی یا بچه یا هردو خطرناکه
اگه هم بخوام باردار بشم باید ۲ یا۳ سال تحت نظر دکتر باشم
ولی کلی پرسیدم فعلا قصدشو ندارم🤭
من هزار بار غلط بکنم حتی فکر کنم به بچه بعدی همین الان از ساعت ۲ یه بند داره بی دلیل جیغ میزنه
عزیزم فعلا زوده بزار چندسالی بگذره بعد ب این چیزا فکر کن
من بارداری خیلی خوبی داشتم زایمانمم سزارین اختیاری بود و عالی البته زایمان کلا چیز سنگین و درد آوریه پس وقتی میگم عالی منظورم اینه مشکل خاصی پیش نیومد و همون دردهای عادی که همه میکشن رو کشیدم
منم دو دلم برای بچهی دوم ولی نمیخوام الان بیارم
به نظرم بدن و روح به ریکاوری احتیاج داره
هر موقع از لحاظ روحی و جسمی اوکی بودم اقدام میکنم
سزارین نود ونه فقط اونایی که اختیاری رفتن راضین همین
ولی یکم زمان بده حداقل چهار پنج سال بعدش خودتون دلتون میخاد
عزیزم چون هم دردطبیعی کشیدی هم سزارین انقداذیت شدی،خواهرمنم همین بلا سرش اومد،ولی من خودم سزارین اختیاری رفتم اصلا اذیت نشدم فقط سردومی اذیت شدم که اونم چون مسکن ممنوع بود برام دردکشیدم اون لحظه ازشدت درد آرزوی مرگ میکردم مخدرم یذره یذره میزدن برام اصلا اثرنداشت،التماس میکردم توروخدا بازم بزنید برام میگفتن اعتیاد آوره نمیشه،ولی الان یکم دخترم بزرگ شه بازم بچه میارم عاشق بچم
بنظرم شیرینیهاش از سختیهاش بیشتر بود..دوس دارم
من بارداری خوبی داشتم اما سر زایمان بعد از یازده ساعت درد کشیدن سز اورژانسی شدم فقط همون دیگه مشکلی نداشتم خودم که خیلی میخواد دومی و بیارم اما شوهرم مخالف میگه بزاریم نیکان حداقل مهد کودک بره بعد البته من آی یو دی دارم خیالم راحته😂
من زایمان و بارداری سختی نداشتم ولی از بعد زایمان جاتون خالی لحظه ب لحظه دارم ب گ.ا میرم با بچه داری😂اسم بچه میاد تن و بدنم میلرزه
بارداری و زایمان نسبتا خوبی داشتم..زایمانمم سزارین بود ولی حالاها به بچه دوم فکر نمیکنم..همون یکی پدرمو دراورده عصبی و افسرده شدم..بچه داری خیلی سخته دست تنها
آخ عزیزم الاهی بگردمت تا 48 ساعت واقعن هیچی نزاشتن بخوری واقعن حقم داری ب بچه بعدی فک نکنی ولی خب ما مادرا همینطوری میگیم باز دوباره میبینی شکممون بالا اومدس😂😂😂
*اتاق
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.