۱۳ پاسخ

و اما برنج😀 بهتره جای خنک نگه داری اگه حجمش زیاد نیست تو یخچال نگه دار امکان نداره حشره کنه. ولی اگه بیرون میذاری یه مقدار نمک قاطی برنج کن

خداروشکر خیلی وقته دیگه اطرافیان بیخیال دخترم شدن اگه حرفی هم بزنن جوابشونو میدم. ولی کوچیکتر که بود درمورد همه چی نظر میدادن. منم میگفتم تنها کسی که اجازه داره نظر بده مامانمه چون تا صبح کنارم بود و از دخترم مراقبت میکرد

از این گوش بشنو از اون گوش در کن

مردم از حسادتشونه ک نظرمیدن متنفرم ازاین مدل آدما

عزیزم یه بار هم اینطوری امتحان کن ببین چطور میشه برنج که میگیری همون اول برنج تو کیسه اس خب؟
حالا تو چکار کن این پلاستیک های نون لواش هست بزرگن بزرگتر فکر کنم میشه کیسه های زباله
بریز داخل اون قشنگ درشو ببند و از اینکه سوراخ نیست مطمئن شو بعد بزار داخل کیسه ی خود برنج بزار جای خنک احتمال اینکه جوجو بزنه خیلی کمه

جای خنک باشه توس چوب دارچین و سیر بزار تا خراب نشه

اره همه زومن رو مادر بچه دار ببینه تمیز نگهش میدارم چطور رفتار می‌کنی بابا بکشید بیرون از ما خودتون بقیه بچه هاتون بزرگ کردن حالا برا ما شدن دایه بهتر از مادر

هر کی هر چی ار اینستا میبینه میاد واسه ما تز میده😐والا ما هم خیلی چیزا میبینیم لزومی نداره ادای علامه دهر در بیاریم

برنج میخری نمک و دونا حبه سیر بنداز توش باعث میشه جوجو نزنه.

منم خانواده شوهرم خیلی نظر میدادن یه بار جوابشون رو دادم حالشون سر جاش اومد یاد گرفتن دیگه نباید دخالت کنن

وای گفتیاااااا
حالم از عید ومهمونی و فضولیا بهم میخوره

جوجو چیه؟

ربطی به برنج خوب و بد نداره جاش گرم باشه خراب میشه

سوال های مرتبط

مامان سیاوش مامان سیاوش ۱ سالگی
من الآن یه چیزی رو خیلی خوب فهمیدم. و اون این که از همه ی مادرایی که تو تاپیک قبلی منو متهم و قضاوت کردن، توی این شرایط خیلی آروم تر و صبور تر بودم.
شما ها تحمل ضربه ی یواش برای بچه ای که خودش با اون هیکل چاق خیلی ها رو کتک زده نداشتین. ضربه ای که اصلا نه درد داشت نه کبودی و من فقط برای چند دقیقه ساکت نشوندنش سر نیمکت بکار می بردم.
حالا اگر یه نفر بچه ی آروم و مودب خودتون رو کتک بزنه، گریه اش رو بیاره، فحشای بد بهش بده و وقتی تو داری سعی می کنی دخترت رو خوب تربیت کنی اون حرفای بی تربیتی یادش بده، پدر مادر بچه هم عین خیالشون نباشه چی کار می کردین؟
به والله زمین و زمان رو بهم می ریختید. تا هفت جد و آباد اون بچه و ننه باباشو جلوی چشمش میارید ول کن نیستین.
یه نکته ی جالب هم که به ذهنم رسید اینه که چرا همه خودشون رو جای پدر مادر اون بچه ی بی ادب گذاشتن؟
چرا یه لحظه خودتون رو جای اون پدر مادری که بچه اش کلی از این دانش آموز آسیب دیده نذاشتین؟
شاید اگر جاتون رو عوض کنید و حال اون پدر مادرایی که بچه شون آسیب می دید و هر روز میومدن مدرسه برای دعوا شکایت درک کنید کمتر قضاوت کنید
مامان نورا مامان نورا ۱۷ ماهگی
چیه این مادر بودن...
شدید پریود شدم ،کلا روز اول حالم خیلی بد میشه شکم دردهای بد ، کمردرد ، جوری ک گریم میگیره گاهی نمیتونم تحمل کنم دردش رو
ب شوهرم گفتم‌‌مراقب دخترم باش من برم اتاق یکم‌درازبکشم بلکه حالم خوب شه
رفتم اتاق در و بستم تو خواب و بیداری بودم ک حس کردم سردمه ، یهو گفتم‌نکنه دخترم با رکابی سردش بشه ، به زور خودمو از تخت کندم رفتم لباس تنش کردم الان اومدم اتاق باورتون میشه دیگه سردم نیست
حس کردم اون لباس رو من پوشیدم
خدایا شکرت ک بهم لطف کردی تا مادر بشم
و واقعا مادرایی رو درک نمیکنم ک بچه شون رو ب امان خدا رها میکنن و ی خبری ازش نمیگیرین
ببینین قضاوت نمیکنم شاید شوهرش بد بود شاید شوهرش معتاد بود زن باز بود
ولی ایا جایزه بچه رو پیش اونجور مردی بزاری و بری ب امان خدا
یعنی واقعا دلتنگ بچتون نمیشین؟؟ واقعا وقتی میخابین ب این فکر نمیکنین ک الان بچتون گشنه خابیده یا تشنه
ایا عمه یا مادربزرگ یا غریبه اذیتش کردن بچه رو یا ن؟؟
یااینگ الان بهانه مادرشو میگیرع یا نه
اینارو گفتم چون منم بچه طلاقم وقتی دوماهم بود مادرم منو ول کرد و رفت
حتی اگ‌بدترین زندگی رو هم داشتین خاستین طلاق بگیرین بچه معصوم رو تنها نزارین باخودتون ببرین ، نزارین مهر بی مادری بخوره رو پیشونیش

عکسم برا بچگی خودمه 💔💔💔💔
مامان نفس مامان نفس ۱ سالگی
از خدا هیچی نمیخوام فقط میخوام هیچکسو محتاج بندش نکنه محتاج خود خودش بکنه چون محتاج خدا بودن بدون منته
دیروز واکسن بچه هامو زدم اومدم خونه مادرم که شبا کمک حالم باشم چون خونه مادرشوهرم تنها نمیتونم برسم به دوتاشون کسی کمکم نمیکنه همشون میگیرن میخوابن منم تنها تو اتاق با دوتا بچه نمیتونم واقعا بدنم کشش نداره دیگع
برا همین دیروز اومدم اینجا البته مادرم روزا کلا سرکاره ۷ صبح میره ۹ شب میاد به اسرار خودش میره سر کار ها واکرنه هیچ احتیاجی نداره
امروز ظهر که بچه ها خیلی بی قراری میکردن گریه میکردن هول هولکی یکم نهار اماده کردم برا خودمون که بچه ها هم بخورن یکم هر چند چیزی نخوردن خودمم زیاد میلی نداشتم برادرم و پدرم خوردن سفره همون‌جوری باز مونده بود بچه ها هم گریه میکردن بردم خوابوندم دیگه انقد خسته بودم سفره رو حمع کردم یکم سوپ مونده بود ته قابلمه یکمم برنج بود یکی دیگه از قابلمه ها اونم گذاشته بودم رو گاز یادم رفته بود بزارم یخچال پدرم الان برداشته هر دوتاشونو با یه دست قابلمه هارو کذاشته رو هم به زور میخواد که جا بدع تو یخچال قابلمه ها رو هم جا نمیشن ها باید یکی یکی بزاری کنار هم شیشه رو میبره بالا که اینا رو هم جا بشن که اونم قابلمه سوپ سر خورد افتاد زمین همه جا شد سوپ یخچال فرش ماکت رو فرش همه جا شوپ شد عوضش به خود دست پا چلفتیش غر بزنه به من فحش میده به من غر میزنه که تقصیر توعه یدونه قابلمه رو از دست من نمیگیری انکار خیلی پیر شدی مگه چند سالته ۵۰ سالته دیگه والا مردای دیگه ۷۰ سالشونه هنوزم زرنگن
اخه بکو تو که میخواستی زرنگ کاری کنی ظهر سفره رو جمع میکردی که نمیموند رو زمین الان اومده غذا میزاره یخچال
سر بچه هام داد میزنه سر خودم داد زد
مامان محیا مامان محیا ۱ سالگی
سلام ب همگی
وای خدا امروز خیلی بخیرگذشت خداروهزاربارشکر
دخترم تواشپزخونه بود بغلش کردم همون موقع حس کردم یکم بهش فشاراومد ولی جدی نگرفتم بعد توبغلم بود دیدم دستشو گرفته و نق میزنه دیدم دست چپشو میماله و گریه میکنه دستشو از آرنج خم کردم بیشتر گریه کرد وای اینقد استرس گرفتم ک نگو شوهرمم بیرون بود شیرش دادم ک شوهرم اومد گفتم دست بچه اینطوری شده بعد سریع لباس پوشیدیم بردمیش پیش ی پیرمرده ک شکسته بنده(اخه شوهرم میگه دکترا هیچی بلد نیستن چن سال پیش ناخن پاش شکسته بود اونام تا زانو گچ گرفتن الان ناخنش کج جوش خورده)خلاصه خدا خیرش بده مرده رو تا نگاه کرد رو ب من گفت بدجور بغلش کردی شونش در رفته بعد شوهرم گفت ن خورده زمین(من از ترس اینک قشقرق درست نکنه الکی گفتم من تواتاق بودم توحال خورده زمین )خلاصه شونشو جا انداخت خداروشکر دیدم بعدش دستشو حرکت داد و تونست باهر دوتا دستش اشیا رو بگیره وای چقد استرس کشیدم گفت تا ۲روز مراقبت کنید چون کوچیکه سریع خوب میشه
توروخدا مواظب کوچولوهاتون باشید الکی الکی اینقد راحت دخترم کلی اذیت شد بمیرم براش😭😭😭