دختر من تازه ۲ سالش شده و چند وقتیه خیلی خیلی لچباز و یک دنده و بهونه گیر شده من قبلا خونده بودم ک سن ۲ تا ۳ سالگی سن همین چیزاس و سعی میکنم همه چیو بزاشتوضیح بدم و تا جایی که میشه سخت نگیرم
اما نمیخوامم سبک تربیتیش طوری باشه ک هرچی دلش خواست رو بتونه با گریه به دست بیاره
الان ک دارم برات اینارو مینویسم یک ساعت پیش ساعت خوابش بود ( از ۷ صبح پاشده بود) میدونستم سیذه بازیشو کامل کرده و مشکلی ندازه اما اصرار داشت از اتاق خواب بیایم بیرون و بریم تو اتاق بازی
منم مقاومت کردم که شروع کرد به گریع کردن اهمیت ندادم ( چون نمیخواستم حس کنه من با گریه تسلیم میشم ) ولی انقددددر گریه کرد ب هق هق افتاده بود و یه کم دیگه نزذیک بود استفراغ کنه بغلش کردم اومدم بیرون از اتاق تو بغلم خوابید 🫤🫤🫤😔😔😢😢😢
بماند ک یک ساعت خودم اشک ریختم ک چقد سنگ دلم مگه از من چی میخواست بماند ازعذاب وجدانی ک ولم نمیکنه اما سوالم اینه پس کی باید جلوی اینحور رفتاراشون وایسیم ؟ من هر وقت بخوام ایستادگی کنم دخترم دقیقا تا مرز استفراغ از شدت گریه پیش میره

۷ پاسخ

دخترمنم همینه ولی من تاجایی که به خودش یا به چیزی آسیب نزنه اینقدر مقاومت نمیکنم مثلا امروز صابون میخاست چندبار گفتم نه دیدم فایده نداره بهش دادم کاریش نمیکنه فقط دستش میگیره ولی شیشه عطر بهش ندادم چون قبلا یکی داده بودم دستش شکونده بود به جاش چندتا اسپری که چیزی نمیشد گذاشتم جلو دستش گریه کرد چندتا جیغ وحشتناک کشید وقتی دید محلش نمیدم رفت باهاش بازی کرد

من تا جایی بشه تو ضیح میدم ولی الان درکی از خوب بد نداره پس سماجت نمیکنم.اگر قبول کرد چ بهتر نکرد من کوتات میام .تا س سالگی ک هم درکش بهتر بشع هم خودش بتونه کامل حرف بزنه و ب من بفهمونه ک چی میخواد ک لجبازی میکنه

وای پسر منم دقیقا دقیقا مثل بچه شماست
سر غذا ی بار انقدر گریه کرد دلم کباب شد ولی فککنم فعلا باید طبق خواسته اونا پیش بریم و توضیح بدیم تا بفهمن و بزرگتر شن هنوز سن تربیتشون نیست به نظرم

بازم خوبه شماها بچتون تو دوسالگی اینطوری دختر من ۲,۳ماه زودتر شروع کرده به این رفتارا

واااااای دقیقا منم تو همین شرایط هستم
خیلی شرایط وحشتناکیه اصلا ارامش نداری
همش غرغر و گریه همه چیو میخوان به دست بیارن
پسرم نه غذا میخوره نه ظهرا میخوابه دیگه

کسی تجربه داره که بچه اش اینجوری باشه ؟
بگید تا چه زمانی این مدلی بودن ؟

میخوایم مامانای خوبی باشیم اما ممکنه از کوره در بریم سا خسته شیم طبیعیه انگار

وای ازین عذاب وجدان بچه داری پسرم امروز هی میچسبید به پام که گازم بگیره هی نفس عمیق که خودمو کنترل کنم اخر از لج کف پاشو اروم گاز گرفتم اخه اعصابم خورد شده بود گریه نکرد ولی شک شد که خندوندمش بعدش.... اما عذاب وجدان ول نمیکنه ادمو

سوال های مرتبط