میگم دخترا تو این نه ماه بارداری من یکبار خانواده شوهرم زنگ نزدن حال منو بپرسن با اینکه من استراحت مطلق بودم و حالم بد بود هربار یادم میفته گریه م میگیره چیکار کنم

زنگ نزدن که نزدن به درک بهتره تو قیافه و صدای عنشونو تحمل نمیکنی این دیگه غصه داره به یه ورت

خب به درک توهم زنگ نزن
حوالشونو نپرس با هرکی مثه خودش

ب جهنم.. مرده شور خانواده های بد رو ببرن که باعث اعصاب خوردی ان..

ول خانواده شوهر کن یه مشت اشغال بدرد نخور که فقط وقتی منفعت داشته باشی براشون زرتی سروکله پیدا میکنن

مهم نباشه بابا- بعدا که کایرا بدنیا اومد اصلا ادم حسابشون نکن

اهمیت نده

اصلامحل نده دوروزدیگ ک بچت دنیایم اونام آمدن توبی محلی کن تابفهمن کشته مردشون نیستی

به این فکرکن دنیا و آدماش ارزش شو ندارن🫠

بهتر که زنگ نزدن. حالا میومدن هی فضولیت رو میکردن خوب بود؟😁

ول کن بابا آرامش داری

بخدا که علاوه بر ترس زایمان
از اینکه اینا بعد زایمان ولمون نکن ما زندگی سه نفره رو تجربه کنیم
یا میخوان اینجا باشن یا مارو میکشونن اونجا
نوه هم کلا ندارن این اولیه
نمیدونن چیکار کنن
من خیلی بدبختم بهخدا

اصلا بدشون پیش شوهرت نگو. فقط بگو اینا نیومدن حال منو بپرسن. من ناراحتم و مظلوم کن خودتو .. تا موقع زایمان و بعدش طرف تو‌باشه. کلا هم بعدا تو‌تلافی کن نرو. حالا خوبه دخالت و دعوا درست نکردن. همین که نمیان بهتره .

عزیزم منم باهات هم دردم.خانواده ی همسرم منم تو بارداری یه بار به من زنگ نزدن.کاملا درکت میکنم خیلی سخته.ولی منم تصمیم گرفتم باهاشون رفت آمد نکنم بچه مم نمیذارم ببینن

عزیزم بخاطر آدمای بی ارزش اشک های قشنگتو هدر نده
میدونی گریه چقد برای نینی بده
اصلا اهمیت نده بهشون،فرض کن انگار وجود ندارن
هیچوقت ازشون دیگه انتظار نداشته باش،فقط یادت بمونه که چه آدمایی هستن ،جبران کن براشون😉

بهتر بابا ، مادرشوهر من هر هفته زنگ میزد ، هی با طعنه که بچت چیه ؟ واااا پسره ؟ چرا دختر نیست؟ دیگه منم انقدر جواب تلفناشو ندادم ، الان دیگه زنگ نمیزنه 🤪

بهتر هر چی دور باشند به نفع خودته من از خودام بود.که با خانواده شوهرم رفت آمد نداشته باشم اما متاسفانه افتادم وسطشون

بابا خوش به حالت
من روانی شدم هر روز مادرشوهرم چندین بار زنگ میزنه
یعنی حتی ملاحظه نمیکنه شاید خواب باشم
تو این نه ماه انقد که مارو دیده و بهونه ی من و شوهرمو گرفته انگار فقط ماییم
پدر شوهرم که نگم کلا بچه هاش باهاش قهرنا
شانس منه بد بخته هر روز زنگ میزنه حال میپرسه شوهرم و خواهرش چهارشاخ موندن
جالبه که من سه ساله ازدواج کردم جاریم چهارده سال شماره جاریمو نداره حتی

😐یک ب یک حالشون نپرس مگه مهمن
من فقط وقتی باردار شدم زنگ زد مادرشوهرم تبریک گفت
سرکلاژ ک شدم هم فقط زنگ زد دوبار هم امد چون شوهرم بهس گفت بیات برام یه کاری انجام بده
تو همون شهریم فاصله نیست بینمون
اونم مریض شد رفتم چون تا قبل بارداریم ک خونمون بودم اشپزی میکردم برام با اینکه روزه بود نگن نمک نشناسم رفتم😬

وااا...مهم نیس که
منم با اینکه مادرشوهرم خالم هست تو حاملگیم اصن زنگ نزد بپرسه حالت چطوره چیکار میکنی...حالمو از شوهرم و مامانم میپرسه...مهم نیست که...منم بهشون زنگ نمیزنم

فقط و فقط همسرم🤚نه از خانواده خودم ن شوهر انتطاری ندارم

واییی میخای چیکار مال منم‌هرروز میزنگه‌و چرت میحرفه کاش مال. منم شعور داش نمیزنگید

واقعا سخته که از خانواده خودت ضربه بخوری

خانواده شوهر اصن مگه ارزش دارن که بخوای بخاطرشون گریه هم کنی به درک که نزدن چه بهتر مادرشوهر منم زنگ نمیزنه بهم من اتفاقا خوشحالم میشم حوصلشو ندارم خداروشکر که زنگ نمیزنه

وا چ ادما بیشعوری

ببین دختر خوب تو منتظر زنگ قوم ضالمین هستی و من منتظر زنگ خانواده خودم،یه بارم بهم زنگ نزدن حالمو بپرسن ،هر وقت ازخانواده خودت بد خوردی اونوقت بشین وناراحت باش،اینکه از غریبه ناراحت بشی یه چیز عادیه،خودتو اذیت میکنی بخاطر کسایی ک اصن براشون مهم نیست درچ حالی هستی،بنده خدا بفکر بچت باش،هر وقت ب امید خدا زایمان کردی راهشون نده بخونه و تو هم مث خودشون رفتارکن،نمیدونی از خودی خوردن چقد سخته و راهت هم دور باشه،ان شا الله خدا به خودت و بچت سلامتی بده زیر سایه آقا امام زمان🌹🌹🌹

من خانواده خودمم زیاد براشون مهم نبودم اونوقت تو از خانواده شوهر انتظار داری.
من سرویکسم کوتاه بود قرار بود سرکلاژ بشم مامانم می‌گفت خب اگه اومدم تهران و تو عمل نکردی چی درحالی که منم استراحت مطلق بودم و همه کارا افتاده بود گردن شوهرم از شوهرم میخواست که مواظبم باشه ولی خودش حاضر نبود یه هفته بیاد پیشم بمونه

دایوِرتیکول مصرف کن😅😅😅
کلا دایورت کن بره.....

برا منم همینه زنگ نمی‌زنن
منم مثل خودشون رفتار میکنم
همیشه روز سختی منو خوش خوشان اونا نیست
زمین گرده
جبران میکنم