۱۵ پاسخ

ای جان خوشحالم‌این حرفا رو شنیدم از یه مادر
از بس همه حرفای مایوس کننده میزنند و‌اصلا از شیرینیش نمیگن ناراحتم

آفرین😍احسنت به شما
واقعا نمونه ای که این کارارو همه رو خودت انجام دادی حتی حمامشو
بابا باریکلا دمت گرم ، به تو میگن مادر نمونه و قوی😍😍😍🥹🥹🥹🤲🏻
خداروشکر دیدی خودت تنها از پس همه چی بر اومدی 🥹 خداروشکر خیلی خیلی خوشحالم برات ،خدا بهت قوت بده عزیزم
تنتون سلامت❤️

دعا کن ما هم زایمان راحتی داشته باشیم و به سلامتی بچمونو بغل بگیریم🤕❤

باریکلا و خداقوت به این مادر نمونه

ای جانم خداحفظت کنه مامانِ مهربون برای خانوادت
قشنگترین حس دنیاس وقتی ثمره عشق و ثمره ۹ ماه تحمل و جلوت میبینی 😍😍

وااای خوداااا چ نازه.مرسی بالاخره ی مامان ی،حرف خوب زد.بهم درخواست میدی.سقف درخواستام پرشده

بچه که به دنیا میاد لذت شیرینیه من بچه اول ودومم خودم بزرگ کردم کسی نبود برانگه داره یا حتی پوشک کنه همه کاراشونو خودم انجام میدادم تا صبح بیدار بودم که بخوابه مادر که ندارم خواهرمم نمیاد پیشم بهانه کار میگیره ولی خودم از بچه هام مراقبت میکنم

عزیزم🥰 واقعا علی رغم همه ی سختیاش فقط بایک لبخندش همه چی رو فراموش میکنی... خداحفظش کنه براتون عزیزم

خداروشکر گلم

خدا رو شکر عزیزم انشالله خدا برای هم نگهتون داره
واقعا خوشحال شدم اینا رو شنیدم این روزا خیلی شنیدم میگن بچه داری سخته و فلان خیلی ترسیدم

خدا حفظش کنه عزیزم

بهترین حسه 😍😍مخصوصا وقتی لبخند میزنه اگه بزرگ تر بشه به حرفام بخنده ک من غش میکنم😍😍گاهی خسته میشی ولی در کل بچه عالییه💗

عزیزم یه سوال شما تو بارداری چیز خاصی میخوردی نی نی تون پوستش ماشالله سفیده؟ مثلا من الان خرما خیلی میخورم میگن نخور ک جنین پوستش تیره میشه
یا نوشابه میگن نخور ک پوستش تیره میشه😮‍💨🤦🏼‍♀️

ای جانم 😍😍 خدا حفظش کنه 😚

اوخداا 🥰🥰
اوردیش نی نیتو خونه؟

سوال های مرتبط

مامان 👶🏻Raian مامان 👶🏻Raian ۳ ماهگی
سلام مامانای گل اومدم از تجربه سزارینی بگم
منی که بچه اولم طبیعی ب دنیا آوردم سر این بخاطر بند نافش مجبوری سز شدم
از اولشم استرس داشتم رفتم اتاق عمل تمام بدنم ویبره میرفت بعد عمل هم کم کم اثرات بی حسی میرفت و دردام شروع می‌شد پمپ دردم داشتم ولی اصلا اثر نداشت برام انگار الکی وصل بود شبش پرستارا سوندمو در آوردن و گفت دیگه باید آروم آروم راه بری واین خیلی سخت بود مامانم پیشم بود خیلی کمکم کرد یک ساعت تمام طول کشید تا سرویس به ب سختی رفتم خیلی درد داشتم ولی واقعا راه رفتن خوبه انگار آدم بهتر می‌شد ب سختی راه میرفتم مامانمم دستمو میگرفت منو راه میبرد روز دوم ترخیص شدم خلاصه بچم هم رفته بود دستگاه روز سوم منو خواستن بیمارستان ب بچم شیر بدم منو با اون همه درد رفتم شبشم اونجا بودم فرداش بچم ترخیص کردن
الانم دیروز بخیه هامو رفتم در آوردم بازم تو نشستن بلند شدم خیلی اذیتم آروم آروم راه میرم خلاصه ک بگم اصلا سزارینو دوست نداشتم چون تجربه هر دو تا رو دارم زایمان طبیعی رو بیشتر دوس داشتم بعد ب دنیا اومدن بچه بدن آدم سبک میشه آدم قبراق سرحال میشه بدن با بدن هم فرق میکنه خیلی راضی آن از سز ولی من اصلا راضی نبودم