دریا نمیذاره یه لحظه آرام باشم همش راه میره میخوره تو در و دیوار تمام بدنم درد میکنه .به زور غذا میپرم یا اصلا نمیرسم .نمیدونم مامانای دیگه چطور همیشه تمیزن

منم مثل شما فقط دعا میکنم روزا تند تند بگذره بزرگ تر بشه مغزم نمی‌کشه این روزارو

عزیزم تا اونجا که ممکنه خونه رو امن کن،من الان میز جلو مبلی ،میز تلویزیون رو جمع کردم گذاشتم اتاق،روش پتو کشیدم که سرش به لبه هاش نخوره،تخت خودمون رو دادم رفت،جام باز شد،تلویزیون رو زدم دیوار،مبلا رو اتوبوسی چیدم ،خونه م شده مسجد،اما امن شده،وقتایی که خوابه غذا میپزم ،خیلی به تمیزی اهمیت نمیدم،ی چیزی هم بگم دنبالش نمیرم،فقط حواسم کامل بهش هست،چون زیاد هم پی بچه باشم و اجازه ندم به چیزی دست بزنه ،دستپاچلوفتی بار میاد ،اینو به عینه دیدم دور و برم

من همیشه سعی میکنم غذا بپزم
خونه ب هم ریخته هم باشه اولویتمون غذاس
ب حامی هم از جهت تمیزی زیاد میرسم خوشم نمیاد شلخته باشه

اشکالی نداره تو یه مادری سعی کن قوی باشی خونه منم شلوغ ولی اصلا تو فکر تمیزی و اینا نیستم تا ۲ و سال و نیم میزارم عشق و حال کن ناهار فردا هم شب قبل میزارم

خب چرا باید همش بری دنبالش؟
بخوره تو در و دیوار هیچی نمیشه

منم الان خونم جارو میخواد ی ذره شلختس ظرفارو نصفه نیمه شستم .ساعت دوظهر ناهار خوردیم .مدام گریه میکرد ی ساعت دادم مامان بزرگش الان اومد خونه روپامه

عزیزم دخترت خورد زمین بالااورد نبردی دکتر؟نگران بودم

همه همنجوری هستیم😊