اول از همه که خداروشکر انشالله همتون به سلامتی نینیاتونو بغل کنید ، من‌۱۷ ام‌صبح‌ساعت‌۸ نوبت‌عمل داشتم‌، سزارینم‌اختیاری بود ، دوران بارداری خداروشکر مشکلی نداشتم همه چی نرمال بود و ۳۸هفته و ۳ روز رفتم بیمارستان‌، (تهران_نیکان غرب_حالا راجب اینم‌توضیح میدم)، کارای پذیرش رو انجام دادیم ، دکتر من خانم دکتر حاذق و دوس داشتنی دکتر پریسا طاهر زاده بشدت بی نظیرن ، و اینکه ایشون دستمزد جداگانه ای هم برای عمل نگرفتن فقط بیمارستان ۵۰ میلیون تومان بیعانه گرفتن ،من رفتم باوک زایمان چون ناشتا بودم از شب قبل سرم گرفتم و‌سوند برام گذاشتن(گفتن اصن نمیشه تو بی حسی گذاشت) دردناک ترین قسمت زایمانم همین سوند بود اما تا زمان بی حسی درد کشیدم‌، رفتم اتاق عمل همه چیز عالی بود هیچ وجشتی از سوزن بی حسی نداشته باشید ک حتی نیش پشه هم نیست ، سریع انگار اب گرم ریختن روی بدنم کاملا سر شدم ، همینطور ک داشتم حرف میزدم و میگفتم از کجا معلوم من سرشدم و اینا صدای گریه دخترم و شنیدم و‌شوک‌شدم ک عمل انجام شده انقد سریع، بغلش گرفتم و بعدش دیگ خوابم گرفت به هوش اومدم ریکاوری بودم بقیش پارت بعد

۵ پاسخ

دکتر من ک گف سوند رو تو بی حسی میزارههه نکنه الکی گفتهه

تبریک میگم قدم نورسیده مبارک

قدمش پر از خیر

تبریک میگم عزیزم

عزیزم تبریک میگم
قدمش مبارک باشه
برای منم دعا کن ❤

سوال های مرتبط

مامان پاشا🧸 مامان پاشا🧸 ۲ ماهگی
تجربه سزارین در بیمارستان صارم
مامانا من ۸ساعت ناشتا بودم از ۶صبح رفتم بیمارستان دنبال کارای پذیرش و فیلمبرداری عکاسی
یک پک کامل واسه قبل عمل و یک پک کامل واسه بعد عمل بهم دادن هزینش ۹۰۰ تومن بود
بعدشم رفتم برای آزمایش ادرار و خون و چک گردن ضربان قلب بچه و فشار خودم ، بعدشم اومدن دنبالم و رفتیم اتاق عمل
بی حسی از کمر بودم و اصلا درد سوزن اسپاینال رو حس نکردم انقدر دستشون سبک بود 🤌🏽 جو اتاق عمل عالی بود و همه حسابی پرانرژی بودن جوری که اصلا استرس نداشتم
گذاشتن و برداشتن سوند هم واقعا دردناک نبود
ساعت ۱۰:۳۰ رفتم اتاق عمل و ساعت ۱۰:۵۵ پسرم به دنیا اومد
همسرم اومد اتاق عمل و بند ناف رو برید تمام لحظه ها هم فیلمبرداری داشتم👀 بعدشم رفتم ریکاوری شکمم رو فشار دادن برای تخلیه خون و جمع شدن رحم که کاملا بی حس بودم و نفهمیدم هیچی
در آخر اومدم تو بخش ، پمپ درد داشتم و تا همین لحظه خداروشکر درد وحشتناکی نداشتم
از رسیدگی بیمارستان و پرسنل خیلی راضیم د به امید خدا فردا مرخص میشم❤
مامان هدیه زهرا مامان هدیه زهرا ۳ ماهگی
#تجربه_سزارین
پارت دوم
تو اتاق عمل اول متخصص بیهوشی خیلی مهربون بهم مشورت داد که وقتی میترسم، بی حسی خوب نیس و باید بیهوش شم. چون وقتی وارد اتاق عمل شدم، خیلی ترس داشتم و اینو همه شون متوجه شدن . یکم باهام حرف زدن تا ارومم کنن. و تصمیم گرفتن که بخاطر ترسم، بیهوشم کنن. و اینکه از عوارض بی حسی بهم گفتن که بعداز اینکه بی حسی تموم میشه، سردرد های شدید دارن .
دستگاه تنفس بهم وصل کردن و همونجا دیگه تو یه لحظه بیهوش شدم.
بیدار که شدم، ساعت ۲ و نیم بود.
دیدم تو اتاق ریکاوری ام و پرستار بهم شیاف میزنه تا درد نداشته باشم.
آرامبخش و شیاف خیلی خوب بود . باعث شد وقتی که به هوش اومدم، اصلا دردی نداشته باشم. واقعا خوب بود . اصلا نیازی به پمپ درد نداشتم. همه کسانیکه با ما سزارین کرده بودن هم همینطور بودن، هیچکدوم پمپ درد نداشتن . و همه مون با شیاف و سرم و آمپول ، آروم بودیم و هیچ دردی نداشتیم‌ . و بخاطر اینکه بیهوش هم شده بودم، هیچ عوارضی نداشتم و حالم اوکی بود.
تو این زمینه ی بعد از عمل، بیمارستان و عواملش خیلی مهمه. من که واقعا رااضی بودم. رسیدگی شون عالی بود.
مامان نیکان و دانیال مامان نیکان و دانیال روزهای ابتدایی تولد
خانمای اصفهانی تجربه زایمان سزارین دوم با دکتر آخر لحظه ایی دکتر زهرا انصاری و کلینیک اصفهان من صبح رفتم دکتر سرش شلوغ بود ولی منشی سریع اول هفته رو میپرسه تا گفتم مریضش نبودم و هفتم ۳۸ و چند روزه و برای زایمان اومدم سریع فرستاد تو ک اگه قراره همون روز زایمان کنم سریع بفرسته بیمارستان چون ظرفیت اتاق و ... دارن رفتم پیش دکتر گفت چرا اومدی الان اینجا گفتم دکتر خودم زیرمیزی زیاد می گرفته تعریف شما رو شنیدم سریع زنگ زد بیمارستان ک اگه اتاق هست برم برای زایمان چون منم ۷ نوبت داشتم پیشش ولی ۸ رسیده بودم مطب خلاصه گفت تا ۸ و ربع سریع بیاد رفتم همه چیش از پذیرش و سوند و آزمایش خون و سرم همه چی عالی بود ۸ ربع رفتم بیمارستان ۱۰ و نیم دکتر اومد تا به ترتیب عملاش رو انجام بده نوبت منم یازده و نیم شد پرسنل اتاق عمل هم دکتر هم بیهوشی و ... یکی از یکی مهربون تر و خوب انگار صد ساله آدم رو میشناسن اینقدر صمیمی برخورد میکردن و دکتر بی هوشی هم گفت از کمر بهتره منم قبول کردم دیگه برای بار دوم اصلا بی حسیش رو نفهمیدم ماساژ شکمی هم نفهمیدم کی دادن تو بی حسی و دردی نفهمیدم بعدش هم ندادن پرسنل بخش هم عالی اتاق و ... تر و تمیز و خوب غذاش هم خوب دست دکتر هم نسبت ب دکتر قبلیم ک کتایون طلیعه بود سبک تر بود واسم زودتر سرپا شدم بنظر خودم راه رفتن و خوابیدن و نشستن و بلند شدن بیمارستان هم از من چون بیمه تکمیلی داشتم کلا ۵ تومن گرفت سزارین اتاق خصوصی و پمپ درد هم نداشتم اتاقاش نهایت دونفرس
مامان تیارام 🩷 مامان تیارام 🩷 ۳ ماهگی
تجربه سزارین سهه.. خلاصه منتظر موندم تا برم اتاق عمل چون همه چی یهویی شد سریع زنگ زدم شوهرم گفتم من دارن میبرن اتاق عمل اون سریع خودش رسوند خودش منو تا در اتاق عمل برد .. رفتم آمپول بی حسی اصلا. دردی حس نکردم .. گفتن بخاب آروم بعد ده دقیقه صدای دخترمو شنیدم .. تیکه بد داستان اینجا بود ک من می‌شنیدم میگفتن الان مادر جان خودشو از دست میده سریع ی کاری کنین می‌دیدم پشت پرده ده نفر ریختن رو شکمم خون ریزی شدید داشتم بند نمیومد کل اتاق عمل شده بود خون .. خیلی فشار دادن من بی حس بودم .. تا بردن ریکاوری منو .. خیلی درد داشتم خیلی .. یعنی اونجا مرده بودم از درد فقط هوار میزدم .. دیدم س نفر اومدن بالا سرم ماساژ شکمی دادن من از هوش داشتم میرفتم .. بی حسی رفته بود س نفر افتاده بودن رو شکمم خیلی خیلی سخت بود .. بعدش انقد هوار زدم دکتر اومد بالا سرم گفت براش یکی از قوی ترین مسکن ها رو بزنید ک توش مخدر داشت .. اونجا همه میگفتن اصلا اینو برا کسی نمیزنه واقعا دلش سوخته ک برات مسکن زد 🤣خلاصه بعد نیم ساعت منو بردن بخش اونجا هم باز منو ماساژ رحمی دادن خیلی بعد عمل سخته خیلی ... بعدش ک دوسه روز بستری بودم بخاطر خونی ک از دست رفته بود برام کیسه خون وصل کردن و فرداش ب زور بلندم کردن راه رفتم . خلاصه بخام بگم من واقعا زایمانم سخت بود چون ۲۰ روز قبلشم همونجا بستری بودم تا زایمان یهویی ریختن سرم بیمارستان دولتی همینه دیگه آموزشی .. ولی خدارو هزار مرتبه شکر دخترم صحیح سالم با وزن ۴ کیلو آومد تو بغلم😍🫰
مامان پاشا🧸 مامان پاشا🧸 ۲ ماهگی
برای مامانای سزارینی
صرفا چیزی که میگم تجربه شخصی خودمه و بستگی به بدن ، بیمارستان و دکتر هم داره
من خودم عاشق زایمان طبیعی بودم و تا هفته ۳۸ قصدم طبیعی بود، تمام ورزش هارو انجام دادم و آماده طبیعی بودم که لحظه آخر همسرم اجازه نداد .
وحشت عجیبی از سزارین و درد بعدش داشتم نمیدونم چرا
اما کلا همه وحشتام صرفا الکی بود چون درد سوزن اسپاینال ، سوند و ماساژ رحمی رو اصلا نفهمیدم بعد بی حسی هم پمپ درد داشتم ، همون شب با کمک پرستار همراه شروع کردم راه رفتن و سعی کردم کمرم رو صاف نگه دارم و از فرداش که مرخص شدم کاملا سرپا بودم و کلا ۲روز بعد زایمان درد کمی مثل درد پریود داشتم همین و بس🤗
پیشنهادم اینه که بدون استرس برید برای عمل ، موقع اسپاینال و یوند کاملا بدنتون رو شل کنید ، از پرستارها خواهش کنید تا بی حس هستین ماساژ رحمی رو داخل اتاق عمل و ریکاوری انجام بدن ،
بعد عمل تا میتونید راه برید و کمرتون رو صاف نگه دارین
ایشالله که زایمان خوبی داشته باشین همه چه طبیعی چه سزارین❤
مامان shahan💙 مامان shahan💙 روزهای ابتدایی تولد