خانما یه درد دل اخر شبی براتون برم...
من همیشه دوست داشتم دو تا بچه داششته باشم و تمام.خداروهزار بار شکر دوتاشو بهم داد .الان وقتی با منطق و عقلی فکر میکنم با وجوو بچه هام که یه مقدار بزرگم بیش فعالم هست و خیلی اذیت شدم و اینکه کلا سنم بالاتر رفته و سومم اینکه به شدت بی اعصاب شدم و بی حوصله میدونم اوردن یه بچه دیگه از نطر منطقی کار غلطیه چون اونم میشه یه بچه بی اعصاب و پرخاشگر همون طور که پسر بزرگم شده.ولی این وسط یه سری حسرتها تو دلمه اون هی قلقکم میده که بعدها به سومی فکر کنم.مثلا بزرگترین دلیلش اینکه به هر نحوی شده سومی رو نزارم شیرخشکی بشه و به هر راهی هست شیرخودمو بدم.پون دوتا بپم بعد دو سه ماه کامل شیرخشکی شدن من شیرم کم بود.نمیدونم این فکر چرا رهام نمیکنه.چیکار کنم بنظرتون🥲

این فکرو کنار بذار که مادر خوب به بچش شیر خودشو میده مادر خوب بودن به این چیزها نیست.

من تو همین یدونه موندم هر شب به خودم لعنت میفرستم که بجه واسه چیت بود اصلا. انقدر که اذیت میکنه سر خوابیدن. شما لابد بچه‌هات ارومند که به سومی فکر میکنی

عزیزم به نظرم شما یه کوچولو وسواس فکری گرفتی حتما پیش مشاور برو

در حق بچه نباید ظلم کنی وقتی خودتم میگی اعصابت نمیکشه نیار مجبور نیستی که

بیخیال دختر
اخه اینم شد دلیل
چون نظر خواستی خواهرانه من جات باشم اصلا به سومی فک نمیکنم بااین توصیفات

بشین سرجات ک جات خوبه
حالا فک کن سومی اوردی باز شیر خشکی شد
باز چهارمی
باز پنجمی ووووو الی آخر ؟؟؟ این اصن شد دلیل
شیر خشکم اندازع شیر مادر مقویه بنظرم
اصن ربطی ندارع اک برا اون میگی
شیر مادرای حالایی ک اصن مث قدیم مقوی نیس
مرغی میخوریم ک همش امپولیه
غذاهایی میخوریم ک پر مواد نگهدارنده و رنگ چزت پرتههه.
اینام شیر میشه میرع ب بچه
ول کن بابا

😑😑😑چی بگم والا حتما حکمتی توشه

یعنی بخاطر اینکه شیر خودتو بدی میخوای بچه دار بشی؟؟؟؟
من خودم ادم‌کم حوصله ای ام اصلا دیگه قصد بچه دار شدن ندارم ب هیچ وجه