آخه من چرا به این درد گرفتار شدم 😭 قبل از اینکه زایمان کنم هیچ ذهنیتی از زایمان نداشتم به همه میگفتم ۳ ۴تا بچه میارم. دوران حاملگی هم خیلی خوب بود ویار آنچنانی نداشتم. ولی اون شب زایمان هزار بار گفتم گوه خوردم رفتم جهنمو برگشتم. از ۱۹ هفته ورزش کرده بودم اصلا هیچ تاثیری نداشت. یه جوری بیچاره میشی اصلا نفس کشیدن یادت نمیفته. هرچی تو کلاسا در مورد زایمان طبیعی میگن دروغه. همه ی ماماها خودشون میرن سزارین میکنن. حالا منی که عاشق بچه بودم از اون شب توبه کردم یه لحظه از بدبختی که کشیدم یادم نمیره مصیبت بود. بعدشم که همه میگن تو طبیعی بعدش راحتی نه اصلا این حرفا نیست بخیه های پایین تا ۱۵ روز پدر آدمو درمیاره دردش. حالا باز خداروشکر بخیه ها خوب شد تموم شد شکمم داره میره عقب. فقط الان دردم اسنه من چیکار باید بکنم با اون خاطره ی وحشتناک زایمان چجوری به بچه ی دوم فکر کنم. اصلا اونایی که دومین بچشونو آوردن بیان بگن کار درستیه آوردنش یا نه ؟
من که دیگه بمیرم پامو واسه زایمان طبیعی زایشگاه نمیزارم. الان مثلا واسه بچه ی دوم بخوام سزارین اختیاری بکنم کار عاقلانه ایه؟ یه بار از پایین خودمو جر دادم یه بارم بیام از بالا جر بدم 😞 از کل پروسه ی بچه دار شدن تا وقتی موقع زایمان نشده خوبه. زایمان که خیلی سخته چه طبیعی چه سزارین بعدشم که بچه دنیا میاد یه بار واسه زردی دهنت سرویس میشه تا دستگاه تموم میشه کولیک شروع میشه شب بیداری واسه شیر دادن تا صبح
خدایا شکرت ولی واقعا مادر بودن خیلی سخت بوده خیلی زیاد سخت

۱۴ پاسخ

برای شما شاید واقعا خیلی سخت و وحشتناک بوده یا شایدم من تحمل دردم خیلی زیاده چون یادمه سخت بود زایمان ولی بعدش چه بخیه چه بقیه چیزا اصلا اذیتم نکردن و دومی که هیچ الان منتظر سومی ام که طبیعی دنیا بیارمش انشالله
البته طبیعی خیلی به لگن بستگی داره و برای هیچ دو آدمی مثل هم نیست

ببین الناز جون بنظر من خانمی تصمیم میگیره مادر بشه سه تا چالش داره بارداری زایمان و بعد از زایمان من خداروشکر بارداریم خوب بود و از زایمانم راضی بودم اما اما امان از بعد زایمان و گوه خوریای خانواده شوهر😤😤بدترین و و حشتناک ترین روزای من مال بعد از زایمان یه زن زایمان که میکنه بدنش واقعا خسته 9ماه بارداریه همینجور روحش
شکمش پاره اس و درد داره و تجربه زایمانش که چقدر اسیب دیده اس و ایناهمه به کنار.......... زمانی میای خونه ات همه میشن علامه دهر همه همه چی حالیشونه جز تو نظر دادنا زر زدنا شروع میشه و توقع دارن تو مثل یه خانم گل بشینی و بگی چشم شوهر من اصلا پشت من نبود و انقدر بعد از زایمان بخاطر خانوادش دعوا کردم افسردگی گرفتم که میگم خدا لعنتشون کنه الهی من هر گز نمی بخشمشون

والا من شیش ماه بارداری نتونستم هیچی بخورم بخاطر ویار وحشتناک ده کیلو کم کردم شدم مثل جنازه، ولی بعدش سعی کردم ورزش کنم و غذای مفید بخورم زایمانم طبیعی بود نمیگم درد نداشت چرا داشت اما به محض اینکه زایمان کردم تموم شد همه چی سرحال بودم بخیه ام داشتم اما دردش خیلی کم و قابل تحمل بود برام از همون ساعت بعد زایمانم سر پا و سرحال بودم الحمدالله، الانم بخوام به بچه دوم فکر کنم قطعا طبیعی میارم ولی درکل آمادگی ذهنی و بدنی مهمه چه سزارین چه طبیعی زایمان سخته کاش قبل بارداری و زایمان اول اینو تو ذهنت حل میکردی الانم بدون بچه تا آخر عمر مسئولیت داره قرار نیست راحت باشه

منم الان که بارداری دومم می‌خوام سزریان کنم .
امروز به دکترم گفتم طبیعی برای بار اول نمیدونی قراره چه بلایی سرت بیاد بار دوم می‌دونی که نمیخام انجام بدم

سزارين خاطره شيرين بارداري ميمونه برات الان هر لحظه زايمانمو تصور ميكنم ميگم چقد شيرين بود و كاش بيشتر لذت ميبردم سزارين شيك و خانوم ميري زايمانتو ميكني مياي و اصن درد وحشتناكي نداره اصلا،حالا گذشت تموم شد دردش چن روز بود عزيزدلم بهش فك نكن ايشالله ني ني بعديتو سالم بياري دنيا بري سزارين بشي

ما خودمونم تا بزرگ شديم همين بود بچه هم همينه و بايد با عشق و صبوري كنار بياي برا هر لحظه سختيش چون اون طفل معصوم نخاسته بياد تو اين دنيا ما مسئوليم و بايد ب طور احسنت بزرگشون كنيم ، راجب طبيعي و سزارين هم بايد بگم من خودم سزارين انجام دادم تا صدسال ديگم سزارين ميكنم چون فوق العاده عمل بهتري هس از طبيعي ولي باز بدن با بدن و دكتر با دكتر فرق داره

جوری تعریف کردی ک همه رو ترسوندی😂😂😂😂😂😂😂

بچه دار شدن همينه عزيزم بايد ب شيرينيش فك كنيو خداروشكر كني ك صاحب ي فرشته كردت در حسرت نزاشتت

نمیدونم چرا با خوندن متنت هم خندم گرفت هم گریه م ، خیلی خوب گفتی 🥲

زایمان همینه گلم این سری سز کن بچه سوسول😂😂😂😂😂😂

من اصلا نمیگم طبیعی بده ، اما هر چقدر تو گهواره میگم اگه سزارین بده چرا متخصص های زنان و ماما ها و و... همه سزارین میکنن ، تو بیمارستان کار میکنم ، حتی ی پزشکم ندیدم طبیعی آورده باشه بچشو، بقیه جبهه میگرفتن سریع

آخ آخ انگار من نوشتم ...میتونم بگم من اصلااااااا لذت نبردم تا الان از بچه‌داری..پسرم خیلی اذیتم کرد،سه بار زردیش برگشت،گریه هاش وای وای..الان شکرخدا خوبه امااااا من اصلا تک فرزندی رو دوس ندارم دلم ی بچه دیگ میخاد،اما وحشت دارم دیگ از پروسه‌ی حاملکی و زایمان

متاسفم برای تجربه بدتون،من سزارین اختیاری کردم دردش قابل تحمل بود بدون پمپ درد
خوبه حرف دکتر رو گوش ندادم برم طبیعی

یادت میره تا یسال دیگ نگران نباش
اگرم دیدی نمیتونی طبیعی و بچه خواستی نهایت سزارین کن

سوال های مرتبط

مامان نی نی مامان نی نی ۲ ماهگی
دنیای مادری خیلی پیچیدس
چند هفته قبل زایمان همه چیز خوب یود ورزش های زایمان طبیعی شروع کرده بودم و با خودم فکر میکردم که بهترین زایمان طبیعی میکنم و بعدش بلند میشم میرم حموم و بچمو برمیدارم میریم خونه اماوقتی زایمان طبیعی که میخواستم تبدیل به سزارین آور شد احساس شکست عجیبی میکردم... علاوه بر اینها تو بیمارستان حالم بد شد و دوبار حمله پنیک بهم دست داد و همخ پرستارا ریختن سرم و باهام لج افتادن... خونه هم که اومدم تا چند روز با درد شدید بخیه ها نمیتونستم بلند شم و باید یکی دستمو می‌گرفت... هیچ وقت یادم نمیرخ با چه مصیبتی راه میرفتم و افسردگی شدید پس از زایمانی که گرفتم و کلی بعد زایمان گریه کرذم... بچم گریه میکرذ جون نداشتم بردارمش بهش شیر بدم بخوابونمش.. زردی گرفت بیمارستان بستری شد خودم نتونستم پیشش برم از بدحالی و خواهرم رفت.... الان که بیست روز از اون روزا گذشته و من سعی کردم با خودم حلش کنم به احساس شکست جدیدی مبتلا شدم اینکه شیرم کمه هرچی تلاش کردم زیاد نشد شده بچه یک ساعت میمکه و سیر نمیشه مجبور میشم شیرخشک بدم. و حس میکنم چ قد لاجون و بدرد نخورم... اصلا حال خوشی ندارم... پر از دردهای شدید روحی وجسمی ام