واى امشب خيلى شب بدى بود دخترم رو بردم دكتر برگشتن شوهرم رفت داروخانه منو دخترم اومديم تو ماشين يه ليوان دست دخترم بود افتاد زمين اونم گريه كه ليوان رو ميخوام منم پياده شدم ليوان رو بردارم در ماشين بسته شد قفل شد دخترم و سوييچ هم تو ماشين واى نگم كه چى كشيدم دخترمم گريه وحشتناك سريع شوهرم رو صدا زدم شيشه ماشين رو بشكنه شيشه هم نميشكست واى نگم كه جى كشيدم تا در باز بشه ازاسترس كل بدنم درد گرفته

خداروشکر بخیر گذشته
عزیزم این پماد ک دکتر زنان داده بود چجوری استفاده میکنی میگم نکنه منشی به من اشتباه گفته بوده

خداروشکر بخیر گذشت.پسر من همه چیزشو بلده .راحت باز میکنه

رایانم یه بار ۸ ماهش بود تو ماشین بود پشت فرمون یهو درو قفل کرد ما بیرون جیغ و داد اون خوشش اومده بود میخندید بوق میزد شمالم بودیم سوییچ یدک نبود دیگه بابام اومد شیشه رو بشکونه نمیدونم چه فعل و انفعلاتی تو رایان رخ داد دستشو زد رو دکمه باز شدن در از اون به بعد دیگه همیشه حواسمون هست

وای چقدر بد بوده
اگه شوهر من بود تا یکماه چیز میگفت

ای وای خدایا....یلحظه خودمو گذاشتم بجای تو تمام تنم یخ کرد .
حتماصدقه بده

یکبار از منم همینجور شد شوهرم کلی با من دعوا چرا حواست نبود

وای

خیلی بده کیانم ی بار موند ولی بهش گفتم دکمه رو زد باز شد خودشم میخندید توماشین

چجوری پس باز کردین خدا بهتون رحم کرده