امشب که دخترم تو بغلم بود دقیقا وسط منو باباش طبق روال هرشب داشتیم بازی میکردیمو میخندیدمو غرق عشقش میکردیم تا خوابش ببره یهو یاد یکی از اقوام افتادم که هردوتا بچه‌شو از سه ماهگی تو اتاقای تاریک خودشون میذاشت تا بخوابن ! وقتی بچه رو میذاشت تو تخت تاریکش میومد بیرون میگفت مامان کار داره تو بخواب!!!
چرا جدیدا اصرار دارن که نسل جدید بی احساس مث رباط بدون هیچ وابستگی حتی به خانواده تحویل جامعه بدن؟ الان یکسری میان میگن ما درطول روز عشق میدیم ربطی به خواب نداره و هزارتا بهونه دیگه!
بابا چتونه یکم شل کنید بخدا این وابستگی این احساسات این روال زندگی لازمه . بخوای نخوای بزرگتر بشی زندگی رباتی میشه ولی ادمیزاد باید یه دلبستگی داشته باشه وگرنه تو این دنیای نامرد زود سقوط میکنه.
من با نظر یکسری دکترا و روانشناسا دقیقا موافقم که بچه نباید جای خوابش تا وقتی که امادگیشو نداره جدا کرد باید صبر کنید تا خودش بخواد به استقلال برسه حتی شده ۷-۸ سال طول بکشه و چی بهتر از این برای پدرمادر هست؟ مگه ما چندسال میتونیم از وجود این فسقلیا لذت ببریم ؟ پس حتی برای خودمونم شده خاطرات خوب بسازیم بعدا که بزرگ شدن و رفتن یادمون بیادچه شب‌هایی تو بغل هم گفتیمو خندیدیم و گوربابای دنیا لذت بردیم از وجود هم 😍
اینم اضافه کنم منو دخترم کلی باهم بازی میکنیم تا خوابش بگیره بعدش که خوابش گرفت میذارمش تو تخت خودش که چسبیده به تخت ما چون اینجوری هردو راحتتریم اونم راحت با خیال راحت که نمیفته غلت میزنه ولی نیم ساعت قبل از خواب تو بغل هم عشق میکنیم پیشنهاد میدم ازش غافل نشید و با حرص نخواید بچه رو بخوابونید❤️

تصویر
۱۹ پاسخ

آفرین دقیقا موافقم

هر چیزی از اندازه تعادل خارج بشه بد هست، چه وابستگی چه استقلال...

منم اتاق مجزایی ندارم ک‌بدمش ب دخترم
پس همه در کنار هم‌میخوابیم😁

باهم میخوابیم بعد تو تختش تو اتاق خودش

من تا وقتی بچم اماده نباشه کنار ما میخوابه از وقتی هم دنیا اومده تخت تعطیل سه تایی کنار هم رو زمین 🥰😍

موافقم

من تا روزی ک پسرم مهد بره میزارم‌پیشم بخوابه قشنگ حالیش بشه بعد میگم بره خودش باهاش حرف میزنم

دختر من خودش دوست داره بره تو تختش استقلال طلب هست خودش شیشه شیر برمیداره بالشتتو بغل میکنه میره تو تختش میخابه 😅😅😅

منم با جوجه هام تواتاق خیاری میخوابیم😄😄
یه تایمی قبل به دنیااومدن نیکا نیما رو جدا کردم به شدت عصبی وبداخلاق شده بود.
ماشالله چه موهایی داره😍😍😍

آره واقعا ، بعضیا خیلی سخت میگیرن

ما هم ۴تایی میخابیم اصلنم ب حرف این دوهزاریا گوش نمیدم

ماهم از وقتی بچه ها دنیا اومدن تخت و جمع کردیم کنار هم رو زمین میخوابیم

منم پسرم کنارمون میخابه چ اصراریه بچه تنها بخابه‌وقتی پسرم‌ هریار بیدار میشه با چشای بسته میگه مام ببینه من کنارشم یا نه ، کنارم میخابه کیف میکنم خیالمم راحت تره انشاالله بزرگتر ک شد کم کم عادتش میدم به اتاق خودش

ماهم کنار هم رو زمین می‌خوابیم
از وقتی دخترم به دنیا اومد تخت تعطیل کردیم

ما هم ۴ تایی با هم میخوابیم🥰

قضیه صدا چیشد

من دخترم چهارده سالش هست هنوز آمادگی نداره تنهایی بخوابه پسرم هم 22ماهش هست همه تو یه اتاق میخوابیم

پس روابط مادر و پدر چی؟
حالا ما تا سه ماه تو اتاق بچه هامون خوابیدیم،بعدش من میرم شیر میدم قصه میخونم وقتی خوابیدن میرم اتاق خودمون،اگه اول صبح بیان تو تخت ما اوکیم و تو بغلم میخوابونم

عزیزم خواهر منم از شش ماهگی جداش کرد بر خلاف روانشناسان امروزهک میگن ازچهار سالگی جدا شه،بچهاش از همههههه لحاظ عالیههمه لحاظ:اما شب ادراری داره و الان شش سالشه وکاملا نشات گرفته از همین مورده

سوال های مرتبط

مامان باربد مامان باربد ۱ سالگی
پایان روز دوم از شیر گرفتن باربد🥲
دیروز که رو زاول بود خیلی اذیت شد
من یا صبر زرد گرفتم که سه بار امتحان کرد و گفتم دهنت اخ شد بردم دهنو شستم
و دیگه امتحان نکرد
برای خوابیدن خیلی بیقراری میکرد که باباش چه ظهر چه شب بردش بیرون خوابش کرد.نصف شب دوبار بیدار شد ۲ که نیم ساعت زمان برد تا گریش اروم بشه و بخوابه
بغل باباشم اصصصلا نموند تو بغل خودم اروم شد خوابید
یبارم ۳/۵ که اینسری ۲۰ دقیقه طول کشید تا اروم بشه و خوابید تا ۸ صبح
صبحم تا الان هیچ مشکلی نداشت ینی به کلی اصلا سراغشم نمی اومد
ظهرم خیلی ریلکس دراز کشید تو بغلم بدون هیچ گلایه ای ۵ دقیقه ای خوابش برد
اما الان که شب دوم میشه خیلی گریه کرد بچم
از ساعت ۹ علایم هواب داشت ولی پا نمیداد
دوباره یکم روی سینم‌کوبید و یکم منو زد و گریه کرد و تقریبا از ساعت ۹ بیقراریاش شروع شد ساعت ۱۰ خوابش برد
اما وضعیت خودم بشدت وخیمه
سینه هام داره از درد منفجر میشه انقد وزم کرده که فک نکنم دیگه راه داشته باشه بسشتر از این
ماساژ دادم کلم هم‌گذاشتم
خیلی دردناکه
مامان نیکا مامان نیکا ۱ سالگی
ما هنوز به روال عادی زنذگی برنگشتیم 🙄
۱۶ روز خونه مامانم بودم الان ۴روزه که برگشتیم هنوز خودمونو پیدا نکردیم 😕
حساااابی خسته بی حوصله ...
سه روز دختری رو بردیم بیرون ولی امروز از خستگی نه حال بازی کردن داشتم نه بیرون رفتن . تلویزیون روشن کردمو خودمم به چندنفر زنگ زدم
کلافه ایم
هوای بهار فقط خواب مطلبه که ما باهاش قهریم چون دختری اجازه نمیده 😬
کلا هم تایم خوابش بهم ریخته شبا ۱۲ به زور میخوابه صبحا ۹ بیداره همش خوابش میادو کلافه ست اصلا یه وعضیا
خدا کنه زودتر بتونم به روال قبل برگردم و خودمو جمعوجور کنم بتونم باحوصله باهاش بازی کنمو بیرون بریمو این حرفا
شماها چیکار میکنید؟
من تازه میخوام خونه تکونی کنم البته از استرس اونم هست و هم اینکه فکر میکنم خانواده همسرم هفته اول اردیبهشت میخوان بیان اینجا چند روز بمونن .هنوز چیزی به من نگفتن ولی خب حدس میزنم برنامه‌شونو چیدن 😖
همیشه اینجورین روز قبل حرکت کردنشون زنگ میزنن میگن ما داریم میایم 🙄 نتونستم تو این ۹ سال عوضشون کنم 😑
حالا این استرسم ولم نمیکنه 😤
مامان آقا علی اکبر 😄 مامان آقا علی اکبر 😄 ۱ سالگی
پیامی
برای
تو
که قصد داری...

برای تو، که ایستادی سرِ دو راهیِ …

اون چیزی که توی شکمته، فقط یه توده سلولی نیست؛
یه "جان"ه...
یه چیزی که داره کم‌کم شکل تو رو می‌گیره، تو رو مادر می‌کنه.
اون، اولین نفریه که صدای قلبت رو از درون شنیده. اولین کسی که قبل از اسمش، حسش کردی. قبل از اینکه دنیا ببینه‌ش، تو فهمیدی وجود داره.

می‌دونم که شاید هیچ‌کس کنار تو نیست. شاید مادر، خواهر، حتی پدر بچه همه بار رو روی دوشت گذاشتن.
می‌دونم... ولی یه چیز هست که فقط مال خودته:
صدای قلب اون بچه که الان، همین الان، داره توی بدنت می‌کوبه، حتی اگه هنوز نشنیدیش.

سقط، فقط پایانِ یه بارداری نیست. پایانِ یه بخشی از خودته.

یه بخشی که شاید سال‌ها بعد، بی‌هوا، نصفه شب، وقتی همه خوابن، بیاد توی فکرت و بگه: «اگه بودم چی؟»

هیچ‌کس نمی‌دونه تو چی کشیدی. هیچ‌کس حق نداره قضاوتت کنه.
ولی یه چیز رو بدون:
تو مادر شدی، حتی اگر کسی بهت نگه. حتی اگه کسی نباشه بچه رو بغل کنه، تو همین الان مادر شدی.
حتی اگه این چندمین فرزند تو هست، یه بچه‌ی تکراری نیست. این یه جان جدیده. یه نقطه‌ شروعِ تازه.

و اگه این بچه زنده بمونه، یه روزی شاید بشه همون کسی که بغلت می‌کنه و می‌گه: "ممنون که نگهم داشتی."

تو قرار نیست بی‌نقص باشی. فقط قراره مهربون باشی.

اگه فقط یه درصد احتمال می‌دی که یه زندگی پشت این دو‌راهی خوابیده، همون یه درصد کافیه.
چون زندگی همیشه از همون یه ذره شروع می‌شه...


@hejrat_kon

#سقط
#فریاد_بیصدا
#مادر
مامان نیکا مامان نیکا ۱ سالگی
از ساعت ۹ شب داره صدای گریه نوزاد میاد و اطرافیان که سعی میکنن ارومش کنن که تا الان که ۱۲/۳۰ شبه کاملا ناموفق بودن و بچه یکسره داره داد میزنه!!!😵‍💫🤦🏻‍♀️😬
یاد دختر خودم افتادم که شبا ۶ ماه تمام تا نزدیکای صبح گریه میکرد چون کولیک شدید داشت🤦🏻‍♀️😵‍💫
این صدای بچه میاد تنو‌بدنم به لرزه افتاده😖😶‍🌫️
خدا کمکشون کنه
همیشه دوست داشتم دوتا بچه داشته باشم مخصوصا بعد از زایمان اون لحاظات ناب رو و همینطور نوزاد رو تا یک ماهگی میمیرم براش 🫠🥲 ( قبل از بچه دار شدن متنفر بودما 🤣) ولی یاد اون بدبختیایی که کشیدم میفتم به خودم میگم فقط بخواب صدات نیاد🤣
دست تنها تو شهر غریب با بچه کولیکی وحشتناک وای وای 🫠
به معنای واقعی کلمه جون دادیم تا بچه اینقدری شد حالا بازم از اول؟🤦🏻‍♀️😵‍💫 هرگز😬
اونم با وجود این فسقل که لجبازیاش شروع شده و برای کوچکترین کاری مث عوض کردن پوشک یا لباس قشقرق بپا میکنه🙄 فکر کنی یکی هم بغلت باشه مدام گریه کنه😖
تصورشم سخته😁😵‍💫
الان از صدای این فسقل که واضح داره میاد نمیتونم بخوابم 🤦🏻‍♀️ خدا کنه زود اروم بشه خیلی خوابم میاد🫠
راستی شمام مث من از بچه دوم فراری هستین یا نه؟🤔
البته بدم نمیاد دخترم بزرگتر شد مثلا ۵ ساله یکی دیگه بیارم چون اینجوری عاقلتره کمتر اذیت میکنه ولی خب اونموقع من نزدیک ۴۰ سالم میشه🙄🤦🏻‍♀️