خانما من از شنبه که خونریزی کردم اومدم خونه بابام شون بعد اصن طاقتم نمیاد برا شوهرم همش گریه م میگیره دلم میخاد برم پیش شوهرم خونمون🥺با اینک هر روز همدیگرو میبینم بازم دلم براش تنگ میشه گریه م میگیره😅😫چیکار کنم ؟

تو چقد منی🥹
نمیتونم یه شب از شوهرم دور بشم وگرنه گریه م به راهه

منکه از اول بارداری خونه مو ول کردم یا خونه مادر شوهرم بودم یا خونه مامانم شوهر م آواره است دلم واسش خیلی تنگ میشه با اینکه نیره سرکار خسته است ولی بهش کفتم باید بیای هرروز پیشم اونم میاد بهم میگه تو فقط استراحت کن هرجا راحتی بگو همونجا ببرمت ولی از جات بلند نشو که به سلامتی بچه رو به دنیا بیاری

افسردگی و حساسیت ها گریه تو بارداری طبیعیه گلم خودتو سرگرم کن و اصلا حس بدی نداشته باش این کم طاقتیا مال تو دلیه

منم اولاش خیلی حالم بد بود هرچی گفتن بمون نتونستم واقعا سخته البته من تقریبا یه ماه نمی تونستم ببینمش ولی خب برای بقیه عادی بودن و یه ماه و موندن
فکر می کردم فقط خودم اینجوریم🤕

تازه من رفتم بعد کورتاژ خونه مامانم همسرم قهر کرد ولم کرد تا طلاق رفتیم بچم از یه طرف قلبمم شکست از یه طرف

احساست طبیعیه و کاش میشد مامانت می اومد پیشت خونه تون تا تو هم راحت تر باشی

منم همینجوریم اصلا نمیتونم به خاطر همین هیجا نمیرم بمونم حتی خونه مامانم اینا از صبح میرم که شوهرم سرکار تا شب برمی‌گردم با خودش خونه اونم بعضی وقتا همیشه گله دارن نمیای بمونی کم میای🥲☹️

بیا بغلم مثل هم هستیم🫂

میگذره عزیزم

یکی دوروز نبینیش عادت میکنی 😅

چرا خونریزی کردی میرفتی پیش دکترت

من چی بگم که وقتی میام خونه بابام چون یه شهره دیگس هفته ای یه بار می‌بینیم همو

من که الان ۳ هفته اومدم شهرستان خونه مامانم چی...
بنده خدا شوهرمو تنها گذاشتم چی بگم

چرا شوهرت نمیاد پیشت باهم یه مدت اونجا بمونین؟