۱۴ پاسخ

این چیزا طبیعیه تو هم خسته شدی از روی خستگی داد زدی چیزی از مهرو محبت مادرانه ت کم نمیشه خودتو اذیت نکن
یکم دیگه تحمل کنی بچه بزرگتر میشه خوابش بهار میشه آروم تر میشه

بچه اگر گریه کنه چیزیش نمیشه.
گاهی که خیلی کلافه شدی بچه رو یه جای امن رها کن برو یه اتاق دیگه در رو ببند پنج دقیقه، ده دقیقه نفس عمیق بکش، بیخیال بچه شو. اینکار ظلم به بچه نیست، چون مادر همیشه در اولویته. تا مادر استراحت و غذای کافی نداشته باشه نمیتونه به بچه برسه
دوم اینکه میتونی برای خودت از این گوش‌گیرهایی که جوشکارها و... استفاده می‌کنن بخری، یا هدفون بذاری روی گوش‌هات وقتی کلافه شدی تا شدت جیغ‌های بچه کمتر بشه و بتونی بهتر بهش رسیدگی کنی
چون جیغ شدید بچه واقعا اشک آدمو در میاره، آدم دست و پاشو گم میکنه

عیب نداره اتفاق دیگه پیش میاد ولی ان شاءالله دیگه نگذارید پیش بیاد
بغل و ناز و بوس و شیر حلال مشکلات فندق
سعی کنید فراموش کنید حال بد الآنتون تاثیر بدتری روش می ذاره و اگه شیر می دید شیر رو کم و بدمزه می کنه

سلام مادر عزیز منم تجربه کردم چند دلیل دا ره کولیک ودل پیجه داره به پزشک اطفال مراجعهودارو بدید یا سیر نمیشه شیر خشک کمکی بدید یا خیس کرده یا گرم وسردشه

از دو ماهگی به بعد یکم بهتر میشه خوابش یک ماهگی واقعا خیلی سخت گذشت برا منم :)

ن عزیزم تو هم حق داری ولی وقتی خابه مثل الان بگیر بخواب کار همیشه هست بخاب ک انرژی داشنه باشی

باید ی گهواره برقی بخر حتما واسه کولیک عالیه

گناهی نداری همه همینن ادم کم میاره

عزیزم حق داری.دو روز نخوابیدن خییییلی سخته وهیچکی درک نمیکنه اما اون بچه خودشم نمیفهه چرا گریه میکنه الان با داد زدن هم خودتوناراحت کردی هم کم کم عادت میکنین به این طور حرف زدن با بچه وهم اینکه باعث شدید هورمون استرس ترشح بشه توبدنش.پس این دفعه ک تموم شددفعات بعد خودتو کنترل کن.

عادیه بابا همه ی ما این داد زدن و بعدش پشیمونی رو تجربه کردیم

به عنوان یک مادر که دوتا بچه تنها بزرگ کردم با درد کولیک و هزارتا چیز دیگه بهت حق میدم خسته شده باشی
بچه ی اول چون تجربه نداری واقعا خسته میشی افسرده میشی نه مادر گناهی داره نه اون بچه طفلی

شوهرت باید همراهیت کنه

دقیقا من دوماه توماشین بودم همش توماشین میخوابیدیم🥲🥲قطرع چی میدی بهش؟

نه نمیفهمه ولی اون تمام امیدش تویی و غیر تو کسی رو نداره سخته منم مثل توام میشینم گاهی گریع میکنم از نخولبیدنا و خستگی هام دیگه ولی باید صبوری کرد این دوران میگذره

چحوری خوابیده جیگرم میسوزه براش لعنت به کولیک 😭😭

تصویر

سوال های مرتبط

مامان آسنا و آرسام مامان آسنا و آرسام ۲ ماهگی
تجربه زایمان سزارین من
دکترم برای ۳۰ فروردین نامه سزارین داده بود من ۲۶ فروردین کمر درد گرفتم بی‌حال بود فشار ۱۵ بود ساعت ۹ شب رفتم بیمارستان کسرا کرج شخصی هست نوار قلب اینا گرفتن ساعت شد ۱ شب گفتن برو سونو بده بیار ببینم بعد برو خونتون رفتم سونو بدم تا بیارم ساعت شد ۲ونیم شوهرم آنقدر غر زد منو الکی کشوندی اینجا الکی پول خرج میکنی فقط صبح زود باید برم سر کار چون حامله بودم نمیتونستم تند راه برم شوهرم جلو تند تند رفت سوار ماشین شد من موندم عقب خیلی حس بدی من ساعت سه شب باشه یکی دو دقیقه بعد شوهرت سوار ماشین بشی خلاصه دوباره رفتیم بیمارستان به من گفت بشین تو ماشین سونو رو نشون میدم بیام گرفتار شدیم ها اینجا رفت آمد با کله گفت بیا بریم بالا ببین چی میگن باز این ها الکی منو آوردی اینجا خاک تو سرت رفتم گفت باز باید نوار قلب بگیریم شوهرم با اعصبانی ات نگام کرد بعد رفت پایین ساعت سه و نیم بود گفتن بستری میکنیم صبح عمل بشی نفس بچه صفره همون موقع بود که شوهرم زنگ زد داد زد گفت بیا پایین گفتم منو بستری کردن تو برو صبح بیا حالش گرفته شد گفت نه بابا الان حالت خوبه وسایل بچه و خودت آمده هست صبح بیارم بعد آمد بالا کارها بیمارستان و کرد رفت صبح آمد پیشم گفت تو چه جوری درد داشتی آخه نق نمیزدی فلان و بهمان بعد پرستار آمد سوند گذاشت نیم ساعت بعدش منو بردن اتاق عمل بقیه ایش هم میزارم...خودم کامل نوشتم که بمونه برای یادگاری برای خودم