سلام مامانا من بچم چن روز پیش از مبل افتاد رو کاشی بردیم بیمارستان خدارو شکر به سرش ضربه نخورده فقط دستش ضربه خورده بچم ازاون موقعه تا الان شیر کم میخوره همونم بالا میاره از دماغ و دهنش ک دکترش گفت از ترسش زمان می‌بره خاستم بدونم بچه شش ماهه می‌فهمه ترس چیه بعد چه ربطی به شیر بالا آوردن داره از لحاظ جسمی روحی داغونم چکار کنم فراموش کنم اون اتفاقووو حتی تو خابم دست از سرم برنمیداره همش نگاه بچم میکنم عذاب وجدان چقدر با اشتهاااا شیر میخورد بچه چقدر سرحال بود لعنت به چشم شورررم لعنت به خودم ک چقدر بی فکر بودم و مراقب بچم نبودم دوست دارررم بمیرررررررم😭😭😔😔

عزیزم این عذاب وجدان داشتن ما مادرا یه امر طبیعیه که هر مادری بابت فرزندش که یه تیکه از وجودشو رو داره پس نگرانی نداره
دختر من ۳ بار از رو تخت افتاده الحمدلله خدا نگهداره بچه هاس و براش اتفاقی نیفتاده بچه ها زود فراموش میکنن اگه فراموش نمیکردن و ترس تو وجودشون میموند دیگه هیچ حرکتی نمیزدن
بچه، نادون و فراموش کار، الان تو بچه رو بزار رو بلندی حتی اگه هزار بارم افتاده باشه بازم سینه خیز یا چهار دست پا میره لبه همون بلندی
عزیزم بچه ها زود فراموش میکنن ولی به یه مادر شاد و شنگول احتیاج دارن اینکه خدایی نکرده تو بمیری کاری برای بچه درست نمیشه که چی بسا نبود تو اون بچه رو داغون میکنه و هیچ کی عین تو واسه اون بچه نیس پس این اتفاق رو فراموش کن و بیشتر به جای فکرای بیخود به بچت فکر کن و بیشتر براش زمان بزار عزیزدلم
مثلا من برای دخترم خعلی میرقصم اون دوست داره ذوق میزنه
توام هرکاری که بچت باهاش ذوق میکنه رو براش انجام بده

عزیزم مگه از قصد کردی که اینجوری میگی اروم باش باهاش بازی کن یادش میره

عذاب وجدان نداشته باش خواهر گلم، هیچ کسی به اندازه ی مادر نگران و مراقب بچه ش نیست، اتفاقه دیگه ممکنه برای هرکسی بیفته، خداروشکر کن که به خیر گذشته، شیر خوردنشم کم کم به روال عادی برمیگرده

خوب میشه عزیزم اره معنی ترس و میفهمه🥹

عذاب وجدان نداشته باش عزیزم،اتفاق بوده،اتفاقم برا همه میوفته،خدا رو شکذ مشکل اساسی نداشته،شیر نخوردنش طبیعیه بعد مدتی خوب میشه

بچه از روز اول میفهمه ترس چیه
و بعضی ترسا تا اخر عمر میمونه (نه حالا فقط زمبن خوردن)

خوب میشه نگران نباش
بچه منم از تخت افتاد رو‌سنگ خدا خیلی رحم کرد
بچه ها میترسن دیگه حق دارن

غذاب وجدان نداشته باش عزیزم. اتفاقه

نگفت واسه چی از دماغش خون اومده بود

وای خداروشکر که خوبه. وافعا از ته دلم نگرانش بودم. حتی الان داشتم به دوستم میگفتم. خداروهزار مرتبه شکر. انشالله شیر خوردنشم خوب میشه