خدا واسه هیچ مادری نیاره این روز هارو.
دقیقا با منم همینجوری شدد انقد قندم. بالابود پرستار گفت باید یه شیر با ساقه طلایی بخوری بیای ان اسی از استرس و فکرای ناجور با لرز میخوردم و اشک میریختم خدا به همه مادرها کمک کنه. من با اینکه دیابتی بودم. گفت باید. طبیعی بیاری. اخر قندم رسید 200خداروشکر بچه به دنیا اومد
چه لباسش نازه عزیزم
حضوری خریدی یا از پیج؟؟؟
من ی کوچولو درد داشتم رفتیم بیمارستان ۳۸هفته گفتن بچه ۲هفته رشدش متوقف شده چ الان دردت اومده چ نیومده باید زایمان کنی 🥲وای گریه کردم وسط تایپ کردن🤣🤣ساعت ۴صبح دنیا اومد 😞😞
وای وای از استرس قبل زایمان نگو ک موهای تنم سیخ میشه چ عذابی داد دکترم منو تا دکتر عوض کردم راحت شدم دهنمو سرویس کرد با آن اس تی هفته ای سه بار
من ۳۴ هفته بودم رفتم ان اس تی بیمارستا دولتی. میخاستن معاینم کنن نزاشتم ،بعد خداشهده من همینجوری الکی رفته بودم ببینم ان اس تی چیه🤣🤣اینا مگه ولم میکردن ، ازم ازمایش میگرفانو خلاصه جواب ان اس تیو نگرفتم فرار کردم رفتم بیرون، زنگم نزدن😐😐
منم قرار بود 28 شهریور زایمان کنم.
شد 5 شهریور
دیابت داشتم. اونروز رفتم چکاپ که دکتر گفت ضربان قلبش خیلی کنده. برو بیمارستان ان اس تی بده به من زنگ میزنن خبرشو میدن.
رفتم بیمارستان ان اس تیم خوب نبود فوری سزارینم کردن. فیلم دارم از اتاق عمل... بند ناف دور گردن بچم پیچیده بود🥺🥺🥺🥺
فرداش نوبت آتلیه بارداری داشتم😵💫
خدایا شکرت که دارمش با اینکه به آتلیه نرسیدم😅🥹🥹🥹🥹🥹
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.