#تجربه سزارین
خانمایی که میرن برای سزارین حتما شیاف دیکلوفناک بگیرید ببرید با خودتون خیلی ارومتون می‌کنه دیگه پمپ درد هم خیلی خوبه من که خیلی راضی بودم قبل از ماساژ شیکمی و راه رفتن فشارش میدادم راه میرفتم خیلی دردم کم میکرد تازه من ست لباس بردم با دخترم عکس بگیرم
ولی درد داشتم پمپ درد خواب آلودم میکرد اصلا حوصلم نشد عکس بگیرم
نمی‌دونم این بلاگرا چه جوری عکس ست میگیرن مرخص شدم اومدم خونه
شب موقع خواب دوباره درد اومد سراغم که مسکن گذاشتم و اینم
بگم بعدش سخته من نمی‌تونستم از این پهلو به اون پهلو بشم خیلی سختم بود از روی تخت پاشم به سختی می‌تونستم
روزای اول اینجوری بود رفته رفته هر روز بهتر میشدم
من تا ده روز مسکن و شیاف استفاده میکردم
بعد از ده روز دردم کم شد
خیلی مراقب باشید بخیه هاتون عفونت نکنه
برای من جذبی بود و زیبایی بود جاش خیلی کم موند دکترم یه کرم داد
گرفتم زدم جاش خیلی خیلی کم شد ولی ترک شیکمی دارم
اینم بگم روزای اول خیلی مراقب باشید که یبوست نگیرید که وحشتناکه دردش بعد از ده روز برای من همه چی خوب شد
دیگه همین
اینم از تجربه من براتون آرزوی بهترینها رو دارم
آرزو دارم به خوشی‌ و سلامتی کوچولوهای قشنگ تون بغل کنید ❤️

۳ پاسخ

اسم کرم میگی قشنگم

عزیزم چه کرمی زدی واسه جاش من خیلی بد شده رد برش

درد نداری الان؟
من کمر درد باکشاله رانم خوب نمیشه به زور راه میرم😐

سوال های مرتبط

مامان فراز🧒 مامان فراز🧒 ۶ ماهگی
مامان هانا و هامین💙 مامان هانا و هامین💙 ۷ ماهگی
تجربه من از خواب مستقل:
دوستان من پسرم کولیک خیلی شدیدی داشت که حس میکنم بعد ختنه خیلی بهتر شد و ساعتش کم شد. پسر من عادت کرده بود زیر هود و با صدای هود می‌خوابید. حتما هم باید راه میبردیمش و همزمان تکون می‌دادیم، اینکه میگم صدای هود واقعی اینطور بود که هرنوع صدای سفید و اپلیکیشن و...رو امتحان کردیم ولی فقط صدای واقعی هود اونم هود خونه خودمون جوابگو بود🤦‍♀️ خلاصه خیلی سخت می‌گذشت. حتی بعد اینکه که می‌خوابید یکساعت باید نگهش می‌داشتیم که خوابش عمیق بشه...یعنی موقعی که من میاوردم روی تخت رسما خودم پوره بودم. ماجرا اونجایی سخت تر شد که دیگه بعد ختنه پستونک نگرفت و باهاش قهر کرد🤦‍♀️ خلاصه یکی از اون شبها که همسرم نبود و من خیییییلی اذیت شدم تصمیم گرفتم کم کم اوضاع خوابیدن این بچه رو سامون بدم. اول از همه کم کم صدای هود رو کم کردم و فاصله رو باهاش زیاد کردم. حدود ۱۰_۱۲ شب طول کشید تا دیگه براش هود روشن نکردیم. قدم بعدی این بود که راه نبریم، خیییییلی سخت گذشت خیییییلی. من میخوابوندمش روی تخت و کنارش دراز میکشیدم و گاهی ۳ ساعت تمام این بچه بهانه میگرفت و نق میزد و گریه میکرد که راه ببریمش..نمیتونست بخوابه ولی ما مقاومت کردیم... الآن هم در مرحله درازکش کنارش هستیم ولی خب زمان از ۳ ساعت رسیده به ۳۰ الی ۴۰ دقیقه..و دیگه خبری از نق زدن و گریه نیست...البته که لالایی و ماساژ داریم و باید کم کم این ها رو هم قطع کنیم تا یاد بگیره مستقل بتونه خودش رو بخوابونه...امیدوارم بدردتون بخوره...فقط باید خیلی صبور باشید و کوتاه نیایید ..
مامان پسر قشنگم مامان پسر قشنگم ۳ ماهگی
پارت دوم نوزاد مکونیال


با فیلم برداری اتاق عمل همسرم هماهنگ کرده بود و از اون لحظه کلیپ داریم
خلاصه من ۱۲ساعت کامل بعد عمل درازکشیده بود و بعدش اجازه راه رفتن داشتم که سرعت خودمو به ان ای سیو رسوندم و پسرم رو دیدم
نفس هایش به شدت تند بود و بدون دستکاه اکسیژن نمیتونست نفس بکشه و گفتن که مکنیوم وارد ریه اش شده تا جذب بشه زمان می‌بره
از پسرم آزمایش کشت عفونت ۲۴,ساعته و ۷۲,ساعته گرفتن که خوشبختانه منفی شد و دکتر برای این که زود تر مکنیوم جذب بشه آنتی بیوتیک تجویز کرده بود
بعد از تزریق آنتی بیوتیک پسرم خیلی حالش بهتر شد و دکتر اجاره داد. که بغل بگیرمش
بعدش هم اجازه داد که از سینه مادر تغذیه رو شروع کنه
من هر روز از صبح تا شب بیمارستان بودم و دوساعت یک بار میرفتم برای شیر دادن و بعد از این که من بغل گرفتم و شیرش دادم روند درمان سریع شد و تو بغلم بدون دستگاه نفسش منظم میشد
خیلی روز های سختی بود
خیلی تجربه سنگینی بود ولی با توکل به خدا این مرحله رو رد کردیم
امید وارم همه بچه ها سالم و سلامت باشن و عاقبت بخیر بشن
سوالی بود در خدمتم🌹