۳ پاسخ

مبارکه عزیزم ، وای به نظر من سخت ترین مرحله ش ماساژ بود و اون کلافگی که باید دراز بکشی تا موقع راه رفتن

آره سزارین خیلی راحته
همه کارا با دکتراست هیچ مسئولیتی در قبال به دنیا اومدنه بچه نداری
طبیعی ولی ترس وحشت استرس شکنجه عذاب مرگ یعنی میمیری زنده میشی

عزیزدلم مبارکت باشه😍😍❤

سوال های مرتبط

مامان پناه مامان پناه ۲ ماهگی
#تجربه سزارین
خانمایی که میرن برای سزارین حتما شیاف دیکلوفناک بگیرید ببرید با خودتون خیلی ارومتون می‌کنه دیگه پمپ درد هم خیلی خوبه من که خیلی راضی بودم قبل از ماساژ شیکمی و راه رفتن فشارش میدادم راه میرفتم خیلی دردم کم میکرد تازه من ست لباس بردم با دخترم عکس بگیرم
ولی درد داشتم پمپ درد خواب آلودم میکرد اصلا حوصلم نشد عکس بگیرم
نمی‌دونم این بلاگرا چه جوری عکس ست میگیرن مرخص شدم اومدم خونه
شب موقع خواب دوباره درد اومد سراغم که مسکن گذاشتم و اینم
بگم بعدش سخته من نمی‌تونستم از این پهلو به اون پهلو بشم خیلی سختم بود از روی تخت پاشم به سختی می‌تونستم
روزای اول اینجوری بود رفته رفته هر روز بهتر میشدم
من تا ده روز مسکن و شیاف استفاده میکردم
بعد از ده روز دردم کم شد
خیلی مراقب باشید بخیه هاتون عفونت نکنه
برای من جذبی بود و زیبایی بود جاش خیلی کم موند دکترم یه کرم داد
گرفتم زدم جاش خیلی خیلی کم شد ولی ترک شیکمی دارم
اینم بگم روزای اول خیلی مراقب باشید که یبوست نگیرید که وحشتناکه دردش بعد از ده روز برای من همه چی خوب شد
دیگه همین
اینم از تجربه من براتون آرزوی بهترینها رو دارم
آرزو دارم به خوشی‌ و سلامتی کوچولوهای قشنگ تون بغل کنید ❤️
مامان رونیا مامان رونیا ۴ ماهگی
زایمان طبیعی پارت پنجم...
و من بالاخره بعد ۱۲ ساعت درد کشیدن جیگر گوشه امو گرفتم بغلم
۲ نصف شب دردم گرفت و ۲ و نیم ظهر ۳۰ آذرماه زایمان کردم .
بچه رو بردن وزنش کردن ۲ کیلو و ۸۳۰ بود گذاشتنش رو تختش که بالاش بخاری بود
بعد لباساشو خواستن
مادرشوهرم لباساشو داد و پرستارا پوشوندن
(موقع زایمان خیلی جیغ میزدم و گریه میکردم
همسرم خیلی ترسیده بود
وسط زایمان بهم میگفت میخوای بگم ببرنت سزارین؟
یکم فک میکردم ، میگفتم من درد زایمان طبیعی رو تحمل کردم ، دیگه نمیتونم سزارین رو هم تحمل کنم
وقتی بچه به دنیا اومد من دیگه صدام قطع شده بود چون دردی نداشتم دیگه
راحت شده بودم
مادرشوهرم میگفت ، همسرم گریه میکرد که چرا صداش دیگه نمیاد ولی پرستارا خبر داده بودن که زایمان کردم)
بعد اینکه لباسای بچه رو پوشوندن دکتر شروع کرد به بخیه زدن
یه نیم ساعت چهل دیقه طول کشید
بدون بی حسی شروع کرد به دوختن
درد داشت ولی خب به اندازه ی زایمان نبود
دیگه از اون موقع قوی شدم
دست یکی از ماما ها رو گرفته بودم از درد
میگفت تحمل کن
منم میگفتم دردش هر چقدرم باشه ، قابل تحمله ، چون زایمان خیلی سخت تره
مامان نینی رزا 💚 مامان نینی رزا 💚 ۳ ماهگی
سزارین اختیاری خواستم
و تو هفته ۳۹ احتمالا با وزن ۴/۳۰۰ رفتم ک سزارین بشم
همون شب قبل عمل هم درد داشتم.. صبح که رفتیم بیمارستان پاستور بهم ان اس تی وصل کردن و دستگاه داشت درد نشون میداد درحالی که من هیچ دردی نداشتم و معاینم کردن دهانه رحمم یک سانت و نیم باز بود یه رب بعد دهانه رحمم ۲ سانت بود ×(اینارو میگم بدونید که من با ورزش و پیاده روی که داشتم هر یه رب داشت دهانه رحمم باز میشد یعنی قشنگ و سریع میتونستم طبیعی زایمان کنم )×
بعدش آماده شدم و سزارین شدم
موقعی که بچه بدنیا اومد وزن نینی ۳/۶۰۰ بود 😐😐😐😐
پس به هیچ عنواااااان به وزن سونو اعتماد نکنید
یعنی اگه اینجوری نبود و من فشار روانی نمیکشبدم به خاطر وزن الکی بالا
الان راحت طبیعی زایمان کرده بودم
با اینکه میتونستم سریع زایمان طبیعی انجام بدم
ولی از سزارینم پشیمون نیستم
این از این
3_من بیمارستان خصوصی زایمان کردم و به شددددت راضیم هزار بار هم برگردم عقب بازم خصوصی انتخاب میکنم چون اونجا دست بیمار بازه و هرکاری و هرچی بخواد براش انجام میدن کلا رفتار و پرسنل و رسیدگی خوب بود نمیگم همه بیمارستان ها ولی بعضی از دولتی ها واقعا با آدم مثل برده رفتار میکنن و از لحاظ روانی بیمار رو اذیت میکنن جوری که بیمار درد زایمان یادش میرع ولی بازم میگم همه بیمارستان ها اینجور نیستن یه خوبی بیمارستان خصوصی اینه که آتلیه داره میتونید از روند زایمان و .. فیلم برداری کنید و از نینی اتاق عمل کلی عکس و فیلم میگیرن و این هم خیلی خوب بود
4_من پمپ درد گرفتم که تا ۶۰ ۷۰ درصد درد کاهش داد اگه آستانه تحمل درد بالایی دارید نگیرید هم مشکلی ندارع