چقد حس بدی دارم نسبت ب خودم 😭اصلا قابل توصیف نیس از خودم بدم اومده پسرمو دارم از شیر میگیرم الان یک هفته ده روزه ،،تدریجی دارم میگیرم اصلا کلا فرق کرده احساس میکنم مث قبل دوسم نداره اصلا سمتم نمیاد مث قبل بهم وابسته نیس همش دوس داره با کسی بره دوس نداره خونه بمونه، منتظر اینه فقط یکی بگه بیا بغلم بریم،میدوعه میره و ساعتها اگ پیشم نباشه وجودمو حس نمیکنه در صورتی ک تا یک هفته پیش خیلی وابستم بود و اصلا بدون من جایی نمی‌رفت
دلم خیلی گرفته

گلم خیلی خوبه که توام یکم ب خودت برس استراحت کن هیچ اتفاقی نیفتاده فقط داره بزرگ میشه اتفاقا خوبه که اجتماعی باشه... من از خدامه مایسا اینجور بشه جدیدا خیلی به داداشم وابسته شده اگه کل روز پیشش باشه اصن دنبال من نی... خداروشکر

خب در واقعیت هم وابستگیش کمتر میشه دیگه اونی که قبلا بوده نیست. سعی کن بیشتر بهش محبت کنی. نیاز پسر به بازیه باهاش بازی های هیجانی بکن. همش یه تنقلاتی یا یه چیزی که دوس داره بهش بدی. خودت ببرش بیرون در طول روز تا برگرده سمتت. بیشتر بغلش کن به هر بهونه ای. بچه ها مرغ محبتن هرکس محبتشون کنه طرف اون میرن. تو سیرابش کن. و اینقدر هم اینو تلقین نکن به خودت که دوستت نداره.

واییی میترسم از این

پروسه دندونشه داره اذیت میکنه منم ا شیرگرفتمش سه روزه تبوبیقراری شدیدداره همشم میخادبره بیرون خونه نمونه هرکی میادخونمون میره بهونه میگیره ک باهاش بره بنظرم داره دندون نیشش درمیاد

دختره منم اینجوریه اصن نمیخادخونه بمونه همش بیرونی شده همشم میخادبره باهمه منم ازشیرگرفتمش الانم سه روزه داغونم تب وبی اشتهایی بی خوابی بیقراری همش میگ ده ده از ی سنی هم پروسه دندون دارن هم احتیاج ب بازی وسرگرمی باورت نمیشه ت این سه روزک‌پروسه دندون نیشاشه من اب شدم وداغون شدم تااون

دختره منم اینجوریه اصن نمیخادخونه بمونه همش بیرونی شده همشم میخادبره باهمه منم ازشیرگرفتمش الانم سه روزه داغونم تب وبی اشتهایی بی خوابی بیقراری همش میگ ده ده از ی سنی هم پروسه دندون دارن هم احتیاج ب بازی وسرگرمی باورت نمیشه ت این سه روزک‌پروسه دندون نیشاشه من اب شدم وداغون شدم تااون

چجوری تدریجی گرفتی از شیر مایسا هنو شیر شبشو قط نکردم

پسرم شیر خشکی بود از خواب ک بیدار شد دیگه شیشه شیر ندید همش غذا دادمش کل روز شبم با شیر پاکتی خوابوندمش روز بعدش عفط غذا و شیر پاکتی دیگه هیچ وقت شیر خشک ندادم

اجی من تو دو روز گرفتم

بجای اینکه فکر کنی الان شما و بچه چقدر ارامش بیشتری داری و چقدر بهتر میتونی به خودت و زندگیت برسی به چه مسائل بی اهمیتی فکر میکنی

چجوری تدریجی میگیری عزیزمم

درست میشه

منم ۶ روزه از شیر گرفتم کلا همه چیز فرق کرده سخت‌ترین دوره بچه همینه

منم تو پروسه ی ترک شیرم
هروقت میخام بخوابونمش
گریه م میگیره

آخی الهی چقدر مادر بودن سخته واقعا همه احساساتش پیچیده اس🥺

منم همیشه از همین میترسم 😭😭😭😭