در ادامه دوتا تاپیک قبل دلم طاقت نیاورد ساعت هشت صب زنگ زدم شوهرم بچه رو چیکار کردی گفت خوابه قطع کردم دیدم نه و نیم فرستادش پیشم حالا با چه ترفندی نمیدونم چون ندیدم بچم چشاش اشکی باشه و گریه کرده باشه الانم نمیدونم به نظرتون برم خونم؟ برم خودمو سبک کردم نرم بچم واینمیسته اینجا همم اینکه ظهر شوهرم بیاد ناهر میخوره بچه رو برمیداره میره میگردونه شبم باز میرن میخوابن دوباره صب همین داستان اصلا من مهم نیستم اونا به یه کلفت احتیاج دارن کاراشونو بکنه حالا چه خونه خودمون چه خونه مادرم،سرزنشم نکنین چرا رفتی قهر اخه دیشب یازده شب شد نیومدن شوهرم پیاده بچم با دوچرخه این همه راهو رفته بودن پارک بعد با ماشین رفتم دنبالشون گفتم دیر وقته خطرناکه شامم نخورده بودن بچم عصرونم نخورده بود،اما بچم گریه کرد که نمیام باباشم گفت اذیتش نکن نمیاد تو برو یکم دیگه بازی کنه پیاده میایم انقدر حواسم به اونا و پارک تاریک بودو استرس داشتم در ماشین خورد لبه چشمم پاره شد خون اومد کبود شد صبح پاشدم دیدم اندازه یه تخم مرغ شده گریم گرفت ،دیگه دیشب هم درد چشم هم رفتارای اینا از توان من خارج بود فقط میخواستم خونه نباشم اومدم خونه مادرم

۴ پاسخ

چرا تو باهاشون همراه نمیشی؟
مثلا میرن بیرون یکم تنقلات برای بچت بردار و برو بیرون باهاشون میشینی خونه غصه میخوری اونا اصلا عین خیالشون نیست فقط تو داغون میشی

عزیزم الان چیزی که بیشتر شرایط رو برات غیر قابل تحمل کرده افسردگیه
آستانه تحمل میاد پایین،ظرفیت اعصاب آدم خیلی کم میشه،بی حوصله‌ای و هیچ انگیزه‌ای نداری
فقط میخوای اون روز تموم بشه و شب بشه تا از فکر و خیال خوابت ببره
اولین قدم بزرگ رو برای خودت بردار تا این رو برطرف کنی
وقتی افسردگی از بین بره خیلی قوی تر میشی و بهتر میتونی فکر کنی،میتونی اوضاع رو تحت کنترل بگیری
میتونی با خواسته های بی مورده همسر و بچه‌ات مبارزه کنی
زمانی برو خونه مادرت واسه قهر که دیگه نخوای برگردی
من تا بخوام خودمو فراموش کنم و بشم تابع بچه ‌و شوهر افسردگیم میاد سلام میکنه بهم دوباره😁

پا به پاشون بخور برو بگرد تفریح کن بهت خوش بگذره . کارای خونه همیشه هست ولی لذت باهم بودن و به دست آوردن دل پسرت همیشه نیست . بذار پسرت ببینه با پدرش همراهی و کنارشی .

همسرتون لجبازی میکنه و نمیدونه با این کار به بچه آسیب میزنه شاید بهتر باشه یه مدت نسبت به رفتار همسرت عکس العمل نشون نده کتاب های آموزشی یا انیمیشن های آموزشی تهیه کن وقتی همسرت سرکار با بچه کار کن سختگیری نکن

سوال های مرتبط

مامان عشق مادر مامان عشق مادر ۲ سالگی
در ادامه تاپیک قبلم بگم مثلا الان که تابستونه بچم لباس ضخیم میپوشه و الا تیشرت نمی پوشه مثلا تو گرمای ظهر شر شر عرق میریزه یا مثلا میره پارک یا بیرون وقتی میاد اجازه نمیده دستاشو بشوریم یا مثلا از ظهر که پدرش میاد تا شب دوس داره بیرون باشه عصر نمیخوابه و تا شب بهانه گیری میکنه و هر بار که من میخوام در برابر این رفتاراش مقاوت کنم و به گریه و لجبازیش اهمیت ندم مثلا دستشو بشورم...پدرش جلو بچه با من دعوا میکنه که باهاش چیکار داری چرا گریشو در میاری خوب من واقعا نمیدونم رفتار درست چیه جایزه هم بی تاثیر بوده فقط میدونم که دستای الوده رو میزنه دهنش مریض میشه یا پوشیدن سوشرت تو ظهر تابستون و هوای گرم بده اما پدرش براش مهم نیست فقط میخواد بچه گریه نکنه و هرچی که بچم میخواد اجرا بشه شده ساعت سه ظهر پدرشو مجبور کرده ببرتش اسباب بازی بخره نمیدونم چجوری به همسرم بفهمونم رفتارش غلطه نتیجه تلاشم فقط باعث دوری و دلزدگی بچم شده جوری که حاضر نیست ده دیقه بدون باباش بمونه پیشم