همش میترسم خدایی نکرده بچم دور از جونش یه چیزیش بشه در آینده و من مجبور به پاسخگویی به خانواده ی همسرم بشم همش میترسم آرامشم رو ازم گرفته دلم میخواد گریه کنم

چرا باید ب اونا جواب پس بدی تو مادر اون بچه ای نمیخای اتفاقی واسش بیوفته ک یوقتیم افتاد کمتر از بقیه ناراحت نمیشی بلکه بیشترم میشی پس فک کنم‌کسی حق دخالت نداره ب کسیم حق دخالت نده

وا
اون بچه توعه
چرا باید پاسخگوی بقیه باشی
اصلا هیچ اتفاقی هم نمی افته اینا افسردگی بعد زایمانه

بچه توعه نگرانی ب اونا چ جوابی بدی؟؟؟؟؟

عزیزم ازاین فکرانکن شمادرحدتوانت مراقبت بکن خداهم خودش حافظ بچتونه.دورازجون مگه شمادوس دارین اتفاقی برابچتون بیفته بعدش بچه ک بزرگترمیشه شیطونیاش هم بیشترمیشه پس اگه یه زمانی زمین خورددستش خراش برداشت بچه ست وتااین اتفاقای کوچیکم براش نیفته بزرگ نمیشه وقرارنیست کسی بخوادبازخواستت کنه بچه شماست وهمسرتم بایدپشتت باشه

یعنی چی
مگه چیزی شده