یکی از توجه زیاد میناله و یکی از بیتوجهی انگار دنیا بساز هیچکی نیس
بنظرم تنها نفرستش پایین عادتشون بده ک بچت همونجایی هست ک خودت هستی
و اینک الان هوا گرمه اصلا خوب نیست بچه رو بپوشونی اونم نوزاد رو
من برام اهمیتی نداره کار خودمو می کنم
منم انقدر بچمو دوست دارن چه خانواده شوهرم چه خانواده خودم که وقتی میریم خونشون میگن شما برید بچه رو بذارید. من به هیچ عنوان بچمو تنها جایی ول نمیکنم. وقتی هم میریم خودم کاراشو انجام میدم و وقتی میگن فلان کن بهمان کن من اگر نخوام با روی خوش و لبخند میگم نه و بچمو خودم میشناسم و من مادرشم و اینا
بزرگتر که بشه چالشت باهاشون بیشترم میشه،کاش بتونی مستقل بشی
منم دقیقا مشکلم مثل شماس باور کن همین الان میخواستم تایپک بزارم
منم خسته شدم منم دوست ندارم مثلا مادر شوعرم میکه چرا میبزیش بالا چرا نمیزاریش اینجا بخدا از بس بچمو بوس کردن صورتش داغون شده
وقتی بچع رو نبرم پایین روزی ده بار با پدرشوهرم میان تا از خونه برم بیرون میگن دلمون تنگ شده چرا بردیش بخدا دیکه خونه مامانمم نمیتونم برم از دستشون
ی روز پیش شوعرم گریه کردم و گلایه گفتم دوست ندارم بگن بچع اونا دوست ندارم بگن شما برید ی بچه برای خودتون بیار
منم خیلی اذیتم خدا بع دوتامون صبر بده
ولی هییییچ وقت حلالشون نمیکنم بابت مسخره هاشون .از دخترشون دوتا نوه پسر دارن .دخترم دنیا بیاد دست هیچکدومشون نمیدم
این رفتارا نرمال نیست!
پیشنهاد مبکنم اینبار مهوارو دکترمیبری مادرهمسرتو ببر از عمد بپرس چندتا لباس بپوشونم وفلان بزا دکتر بگه
مهسا جان کلا مادرشوهرا دوس دارن رو مخ باشن .
اینا اینقد تیکه انداختن ک بچمون دختر شده تا چن وقت حالم بد بود واقعا گریه میکردم ولی بعدش ب خودم اومدم گفتم بچه سالم باشه نعمت خداست چرا من دارم ناشکری میکنم .
حالا نمیدونم دنیا بیاد چ رفتاری میخوان داشته باشن
من با اینکه نوه دومه در عذابم چون نوه اول طرفشون نمیره و نمیاد زیاد خونشون طبقه بالاشونم و فکر میکنم عقده کردن هی میان پیش بچم یا بچمو میخان ببرن پیش خودشون منم خیلی اذیت میشم انگار ی تیکه از وجودما ازم دارن میکنن ببرن درکت میکنم قشنگ
اما از ی بابتم میگم شاید من چون بچه اولمه خیلی حساسم و یکم شل کنم اگه اینطورم رفتار کنم ازم ناراحت میشن و دیگه نگاه بچم نمیکنن اونجوری بدتره بی تفاوت بشن تصمیم گرفتم یکم شل کنم
والا من جز پدر مادرم کسی نیست به دادم برسه، بهتر بزار برات نگهدارن، تازه همه چیز هم براش میخرن ، حساس نباش، تو استراحت کن
وای خواهر ما ی بار تو بیمارستان بخاطر زردیش سر اینک می پیش بچه بمونه جنگ داخلی داشتییم
فک کن عمم مادرشوهرمه منو شوهرم قشنگ گیر کردیم بین اینااا
واقعا سخته
مادرشوهرمم دقیقا همینیع ک میگی میخاد حرف خودش باشه و .....کار خودش درسته و دانسته های خودش.
الان خونه مامانمم ک مادرشوهرم نیاد نطق نکنه زیاد🫠
اونم خیلی دوس داره بچمو ها اما دخالتا زیااااده زیاااااد
یه بار مریض شد پیششون رفتی ور سرشون میفهمن خودشون
ببین بعدا روی تربیتتم تاثیر میذاره رفتارشون
قطعا از دوست داشتن زیاده و متوجه نیستن
تنها نفرستش پایین چون میشه عادت فردا ک بزرگم بشه همینه و نمیتونی براش قانون بذاری
چون نزدیکی یکم کارت سخت میشه
من که باخانواده شوهرم قطع رابطه ام الان ک دخترم سه ماه و نیمشه هنوز ندیدنش وواقعا از دستشون راحت شدم
شیشه شیر رو برمیدارن بازور بهش شیر بدن🤦♀️🤦♀️
ما با خانواده همسرم زندگی نمیکنیم
ولی هنوز ۲ هفته هم نگذشته بود خواهرشوهرم میگفت بفرست بیاد چند روز پیش ما
شیر خشکی هم هست راحته
گفتم اصلا نوزاد مگه بدون مادر میشه
گفتم بزرگ هم بشه بدون پدر و مادر جایی نمیزارم بچه رو
خیلی رو مخن طفلیا
همش میخوان بچه رو بازور بگیرن و بزرگ کنن
کماکان بطور خاموش میجنگیم باهاشون
از الان اجازه نده خیلی پایین باشه
خواهر من الان دخترش نزدیک ۴ سالشه شده براش یه معضل
دائم میگن بیاد پایین و اصلا خیلی بده
دو تربیته شده بچه
من پسرم تو خانواده خودم نوه اولیه مامانم اینا از محبت زیاد هررررچی میگفت گفتن چشم حتی وقتای که من مخالفت کردم اونا براش انجام دادن و این یکم لوس بارش آورد
از طرف خانواده شوهرم که نوه اولی نیستن
از نظر محبتی هم نه زیاد محبتی ندارن به بچه هام کلا زیاد بین بچه ها و نوه هاشون فرق میذارن ولی درکل مادر شوهرا فقط بلدن تز بدن من همیشه میگم قدیمیا بچه رو چندساعت تو کهنه میبستن و میرفتن دنبال کارشون اصلا خیلی هم محل به بچه ها نمیذاشتن خیلی درگیر کار و اینا بودن ما که زیاد دیدیم بچه هاشون از ارتفاع افتادن یا هزار چیز دیگه و کلی بلا سرشون اومده همش مریض بودن
بعد الان همونا خصوصا مادرشوهرا ادعاشون میشه که خودشون بلدن و ما بلد نیستیم
کار خودشون درسته کار ما غلطه
البته حق داری چون حانواده همسرته من خانواده خودم مامان و بابام ماشاالله نوه زیاد دارن ولی دختر منو اینقد دوست دارن بابام میگه کاش میشد همینجا بمونه نبری خونتون مامانمم خیلی مواظبه سرما نخوره زیاد میپیچونه😂 چند روز پیش سرماخورده ببینی چقد بمن غر زدن که مواظب نبودی
منم مادرشوهرم اینجوریه خیلی رومخمه ولی دیگ زدم ب بیخیالی ماهم نزدیک هستیم بهم همش هم انتظار داره هروز ببرمش بالا
منم دختر ندارن
بعده ۳۶سال آخرین بچه شون بچه من میاد تو خانوادشون.بچه مم دختره ولی فعلا بدنیا نیومده...
یعنی برا مام اونطور میشه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.