۴ پاسخ

تا دوماهگی که کلا تار میبینن.

عزیزم مشکلی نداره بچه ها تا دوماهگی کلا تارمیبینن فقط بع رنگ های خاصی توجه نشون میدن از 4ماه به بعد توجه نشون میدن

تا ۳ماهگی وضوح دیدش پایینه

تا ۴۰ روز تار میبینه بعدش کم کم اوکی میشه نگران نباش

سوال های مرتبط

مامان گلی مامان گلی ۴ سالگی
مامانا میخوام درد دل کنم....من‌ شوهرم آدم خیلی خوبیه خیلی هم صبور و خوش اخلاقه اصلا هم اهل دوست و رفیق نیست همه چیزش و تفریحش و هرچي که فکر کنید با منو بچه هاشه ولی زیادی بی خیاله اصلا تو هیچ کاری عجله نمیکنه اصلا برای زندگیش تلاش نمیکنه احساساتشو اصلا بروز نمیده من اصلا حرفای عاطفی ازش نمیشنوم هرکاری که میکنم در چشمش هیچه حتی غذا هم که میخوره یه تشکر نمیکنه و همیشه یه ایرادی میگیره هراتفاقی هم بیفته منو مقصر میکنه حتی بچه هم سرما بخوره از چشم من میبینه منم آدم کم طاقتی هستم و همیشه زبون درازی میکنم و میشورمش میزارمش کنار آدمی هم نیست بخواد بحث کنه و دعوا کنه بعد من مدتهاست که ازش دلسرد شدم اونم همینجوریه حس میکنم بعد من یکساله پیش بچه هام میخوابم پیشش نمیخوابم موقعی که رابطه بخواد میاد دنبالم ولی من واقعا مشتاقانه نمیرم بعد الان به حدی رسیدم که کوچکترین کاراش رو مخمه بهش گیر میدم چیکار کنم؟ دیشب بهش گفتم فقط یمدت از خونه برو نیا نیاز دارم فاصله بینمون باشه
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام یه مشورتی باهاتون دارم دیروز که می خواستم ماهلین رو ببرم پیش دکترش گفت خواهرشم بیار گفتم باشه و بردمشون هر دو همزمان تو اتاق بودن من بیرون نشسته بودم چون نمیزارن مادر باشه ولی بیرون کاملا صدای خانوم دکتر میاد جلوی هر دوشون تمرین گذاشته بود ماهلین اصولا وقتی همزمان با هم بخوام تمرین کنم همکاری نمی کنه و انگار اعتماد به نفسش پایین میاددیدم دکتر هی داره بهش تذکر میده که ماهلین بالای صفحه رو نگاه کن ماهلین بیشتر دقت کن بعد دیدم عصبانی شد سرش یه کمی داد کشید و دعواش کرد که چرا اینجوری می کنی اونم افتاد به گریه هی بهش می گفت گریه نکن توجه کن و درآخر گفت ببین خواهرتو من می دونم وقتی با هم بخوام کار کنم‌ماهلین اذیت می کنه در بیشتر مواقع و من و باباشم دیوونه کرده با این کاراش لجبازی داره هیچکس غیر از من بچشو نمیشناسه ولی من میگم من بی سوادم مادرشم و یه دیپلم ساده دارم ولی چرا دکتر مملکت اینجوری باید رفتار کنه اگه تنها بود اینقدر ناراحت نمیشدم ولی چون خواهرشم باهاش بود میگم اعتماد به نفس بچه رو سرکوب کرده من از این لحاظ خیلی ناراحت شد این خانوم استاد مشاوره بچه هامه من با مشاورشون راحتم گفتم تلفنی جریان دیروز رو باهاش در میون بزارم کار و تشخیص خانوم دکتر عالیه ولی این رعتارشو نپسندیدم و بهشم گفتم اینا با هم باشن اذیت می کنند و به صورت جداگانه خیلی عملکردشون بهتره تا وقتی با هم کار بشه بعد جلوی ماهلین گفت دلوین خیلی بهتره ولی این اذیت می کنه خوب این بچه می فهمه احمق که نیست ماهلین خیلی دختر حساسیه و زود بهش برمی خوره من فوق العاده از این کاره خانوم دکتر ناراحت شدم به نظرتون چی کار کنم ؟؟نمی تونم درمانشم قطع کنم به نظرتون گذشت کنم اینبارو؟؟یا تذکر بدم ؟؟