۱۲ پاسخ

همه ی بچه ها توی این سن همینن.پسر منم همش با گریه و جیغ از پارک برمیگرده.دیوونمون میکنه.اما اقتضای سنشونه.باید مدارا کنیم.بچه ی شما حتما بعد از دومی حساس تر هم شده.بیشتر بهش توجع کنید.دعواش نکنید ، چون فکر میکنه بخاطر اومدن اون بچست

عزیزم پسر منم تقریبا این رفتارا رو جدیدا میکنه ...ولی پسر من معمولا لابلای بازی اینا حرف میزنه ..
ومن چند روز پیش احساس کردم یه جورای حسادت خواهر کوچکترشو اینجوری نشون میده ..
من با دخترم حرف میزدم و سوال میپرسیدم که دستت کو و چشمت کو .....
دیدم پسرم زد زیر گریه که چرا این سوالا رو از من نمیپرسی ؟؟؟
بعد یه کم باهاش حرف زدم و بوسش کردم و اینا
یه ساعت بعدش گفت انگار من وجود ندارم و من تو خونه نیستم کل روز و با اسرا حرف میزنی و ازش سوال میپرسی آخه منم آدمم
اون لحظه انگار چاقو به قلبم زدن ..
من همیشه سعی دارم بیشتر به پسرم توجه کنم و هیچ وقتم حسادت نداشت ...ولی الان دخترم ۲۱ ماهه ست چون هنوز حرف نیومده در روز بیشتر باهاش حرف میزنم و سوال میپرسم که حرف بیاد آریا هم هنچین فکری کرده بود
خلاصه فهمیدم دلیل پرخاشگری هاش و گریه های بی دلیلش چیه

انگار من نوشتم این متن و 😥😭😂🫠اقتضای سنشونه فقط خدا باید بهمون صبررررررر بده ...ک متاسفانه انقدر فشار رومونه ک صبرم نداریم

درسته شوهرم به من کم محبت میکنه ولی خداروشکر برا بچه ها کم نمیزاره. اونو بیشتر از من دوست دارن. محیا شیا پیش باباش میخوابه. فقط وقتی شب سرکاره میاد پیش من.

با شوهرت صحبت کن با بچه اولت مهربونتر باشه بهش محبت کنه براش هدیه بگیرین خلاصه کاری که دلشو خوش کن. به بچه دوم کمتر محبت کنید. انشاءالله آرامش به خودت و خانوادت برگرده

یکی از دلایلی که دختر اولت میکنه اینه که چون بچه آدل بوده همه توجه ها و محبت ها برادخودش بود حالا با وجود بچه دوم محبت ها کم شده. طبیعیه حسرت بخوره لجباز بشه . یادحسادت کنه.

مم نمیگم چرا بچرو زدی گناه داره و اینا .چون واقعا ماهم خسته میشیم کم میاریم بچه ها هم ماشاءالله شیطون و لجباز. خودم هم گاهی دعواشون میکنم با بزنم تو دست یا در کونشون. ولی خیلی کم میزنم.

دخترمنم لجبازی زیاد میکنه . جای خواب من و شوهرم هم جداست. شیفا کاریه. مجبوره فعلا جدا بخوابه . ولی با وجود خستگی ۵روز یا هفته ای یه بار رابطه داریم . ولی من واقعا خسته ام. ولی دیگه چکار کنیم. منم روح و جسمم خسته است . مردا میتونن نوازش کنن محبت کنن حالمون بهتر بشه ولی هم فشار کاری روشونه شاید اونا از ما خسته تر باشن. بچه ها هم دو سال دیگه بهتر میشن انشاءالله حالتون بهتر میشه.

مسائله مهمی نیست که میگه یه دور دیگه یا گریه شدید میکنه
شما به نوبه باید باهاش حرف بزنید تا راضی بشه
بچه همه مون همینه
همه مون عصبانی میشیم همه مون هم کلافه میشیم
همسر شما هم نمایت عاطفی نمیکنه
قرار نیست رابطه داشته باشید ولی میتونه در طول روز شما رو نوازش کنه قدردانی کنه و بگه عیبی نداره تو فعلا خسته ای درکت میکنم
اینا رو بهش بگو تا وقتی اومد خونه نوازشت کنه

طبیعیه عزیزم بچه ها تو این سن خیلی لج بازی میکنن پسر منم همینجوریه

دوباره بگو بچه رو گاز و نیشگون گرفتی یا باباشو؟؟؟؟؟؟

بچه رو گاز گرفتی؟؟؟!!!!!

سوال های مرتبط

مامان لیا و دیا مامان لیا و دیا ۱ سالگی
مامانا طبق شکی که تاپیک قبلی گفتم
شک کرده بودم به بیش فعال بودن دخترم گفتم ببرمش مهد ببینم اوضاع چطوره
رفتم اونجا با مربی حرف زدم که ثبت نام کنم اونم یه کم با دخترم صحبت کرد اسباب بازی بهش داد گفت بازی کن بعد گفت جمع کن موهایم بافت الاکلنگ آورد بازی داد و شعر خوند دخترم حرفاشو گوش میداد آروم بود اصلا یکی دیگه شده بود من فهمیدم بیش فعال نیست قبلانم مهمونی میرفتیم اونجا دخترم بکل عوض می‌شد و آروم ساکت حرف گوش کن چی بگم مودب و عاقل

ولی از مربی و محیط مهد خوشم نیومد ثبت نام نکردم اتاق مادرا جدا بود درب اتاق ها رو کلید می‌کرد میرفت و میاومد مدام کلید می‌کرد اخه دیگه اتاق مادرا رو چرا کلید میکنی مگه نباید شیشه ای باشه مادر ببینه داخل رو ؟بعد دخترمو جدا برد نیم ساعت داخل من پیشش نبودم میگم چیکار کردی اونجا میگه تنها بودم نشسته بودم
بعد اتاق های تو در تو و تاریک یه روز درمیون دو ساعت ۱۶۰۰
مهم هزینه ش نیستااااا میخواستم تو محیط باشه ولی تصمیم گرفتم خانه بازی ببرم با بچه ها بازی کنه خودم ببینمش تا اینکه نباشم اونجا یکی با حرص ببراش دستشویی یا با بچه ای دعواش بشه و گریه کنه چون مظلومه بالاخره بچه شیطون هم هست دیگه همه که مثل دختر من نیستن
دختر کوچیکمم اضطراب جدایی داره دلم به اونم میسوزه تنهاش بزارم پیش مامانم میمونه هاااا ولی 😞😔نمیدونم بخدا دیگه نمیدونم چی درسته چی غلط
چقدر سخته بچه پشت هم😭
مامان مهدیس کوچولو مامان مهدیس کوچولو ۴ سالگی