سوالم اینه چرا با وجود اذیت های بچه اول باز بچه دوم رومیاریم من دیگ کم اوردم خدایا وقتی دخترم میخابه انقد ذوق میکنم یعنی فقط چسبیده بهم تو خونه هیچ گوهی نمیتونم بخورم تنهایی همش چسبیده بهم دستشویی هم میرم یا یخچالو خالی میکنه یا لوازم ارایشمو خالی میکنه همه جا یه سایه داشتم دست نزده بودم هر دفعه یه جاشو خراب کرده

منم تصمیم گرفتم دیگ بچه نیارم. هم اینکه اذیت میکنه. هم اینکه خواهر برادرای شوهرم دیدم میگم چ به درد هم‌میخورن داداش یا خواهر داشتن. اگ خوب باشن بهتره ولی اگ بد باشن و بد همو بخوان همون بهتر که نداشته باشه. ما الان تو بدتررررین شرایطیم یکی از خواهر یا برادراش زنگ‌نزدن حالمونو بپرسن همشون سرشون ب زندگی خودشون گرم .....

واییییییییییی خواهرجان حرف دل منو زدی با اینکه بچه هام دوقلو اند ولی بازم همش می‌چسبند بهم و احساس خفگی میکنم کارامو با بدبختی انجام میدم بخدا روانی شدم از دستشون 🤕🤕😉😉

بچه ن دیگه بچه ک‌بی سر وصدا نمیشه
دختر من خیلی شلوغه از نوزادی هم خواب درست حسابی نداره اما من ب بچه دوم فک‌میکنم شاید آوردم
بخاطر دخترم ک فردا روز تنها نباشه معلوم نیس من تا کی هستم
پناه با خودمون می‌خوابه و بیدار میشه چی بشه زود بخوابه اما وقتی زود بخوابه من ی جور حس سردرگمی دارم انگار ی چیزی گم کردم یا وقتی رفته خونه مامانم هم همین حسو دارم

وای خواهر عین من هیراد میره کشوها اسباب بازیاش همه چیو خالی میکنه من تا یکی بردارم ده تا میریزه

منکه از دست این بچه روانی شدم ولی ناخواسته باردار شدم با هزار جور بدبختی پول جور کردم براش تاب و چادر و ماشین گرفتم با هیچکدوم بازی نمیکنه