مادرا صبح پاشدم یک وعده شیر دادم به پیشنهاد مادرا سوره عروج و یاسین خوندم فلفل زدم به سینم کلی بازی کردم هر دقیقه یکبار تو بغلمه مرتب تکرار می‌کنم که فلفلی است و بزرگ شدی و دست زد و خورد و تست کرد خیلی خستش کردم با این وجود بدون سینه هر کار کردم نخوابید به نظرتون یک‌ دفعه قطع کنم مطمانم دیگه خیلی بد میشه حیلی خیلی عصبی میشه چون خیلی وابسته است تو رو خدا بگید چکار کنم موندم یا اینکه تا یک ساعتی رو سینم فلفل باشه بعد پاک کنم شبا بخوره نمیخواستم از روش فلفلی استفاده کنم چهار چهار خواستم چهار ساعت بخوره یواش یواش اما هر کار کردم شیر صبحش قطع نشد

منم بچه ام خیلی وابسته بود یک دفعه ای گرفتم و تلخک زدم چون رنگش سیاه شده بود اصلا امتحان نکرد و روز خیلی خیلی بازی کردیم بردمش تو حرم آستانه اونجا از شیر گرفتمش و کلی بازی بعدا خانه بازی و و و خدا روشکر ن خودش اذیت شد ن من ولی به یه نفر سوم مث پدرش نیازه تا کمتر تو رو ببینه یه دوروزی و از سرش بیوفته

من فک نکنم هیچ بچه ای به وابستگی پسر من بود یعنی شب تولد دوسالگیش هر نیم ساعت شیر میخواست هرچی بزرگتر می شد بیشتر شیر میخواست فقط و فقط هم با شیر می خوابید گرسنه اش می شد سر سفره ناهارصبحانه و شام شیر می خواست من خودم از شیر دادن بهش لذت می بردم اما صبخ روز بعد تولد تلخک زدم دید تلخه الم شنگه ای شد تو مدت ترک شیر همه ی خوراکی های مضری که دوست داشت براش خریدیم ولی هم پسرم هم من آسیب روحی دیدیم یهو پسرم در عرض دوروز آب شد طوریکه روز دوم دم دم های صبح تو خواب عمیق بهش شیر دادم یکم من آروم شدم یکم اون ولی از من می شنوی حتما حتما با یه مشاور صحبت کن به روش تدریجی بگیر منم پسرم و همسرم برای روش تدریجی همکاری نکردن یه مدت حتما شبا بهش شیر بده بعد روزو قطع کن الان ۲۰ روزه از شیر گرفتم هنوز موقع خواب یکم لج داره ولی سرم به سرش نزدیک میکنم پچ پچ وار تو گوشش قصه میگم میخوابه

پسر منم بسیار وابسته بود که دائم میگفتم خدایا کمکم کن اول شبا رو قطع کردم شام چیزایی که دوست داره بهش دادم و خلاصه با میوه و چیزایی که دوست داره حسابی سیرش کردم بردمش روی تختش و براش قصه گفتم و اگه شیر میخواست بهش آب دادم انقدر قصه خوندم که خسته شد و خوابید
یه هفته طول کشید ولی اوکی شد بعد روزهارو یهویی قطع کردم چسب سیاه زدم روی سینم و گفتم فعلا شیر خراب شده دائم نگاه می‌کرد که مطمئن شه توی این مدت هم آبمیوه و میوه و غذاهای جدید زیاد براش درست کردمو هر روز پارک بردمش انقدر خسته میشد که می‌رسیدیم خونه میخوابید

چندتا پیشنهاد دارم :
۱. لباس پوشیده بپوش که دسترسی به سینه براش راحت نباشه
۲. الان که هوا خوبه، چند ساعت ببرش بیرون که بازی گنه و حسابی خسته بشه
۳. هر زمان گفت مامان شیر، بهش پیشنهاد یه خوراکی ای که خیلی دوست داره رو بده و حواسش رو از شیر پرت کن
۴. حتما بغلش کن و بیشتر بهش محبت کن
۵. فکر کن ببین یه وقتایی بوده که بدون شیر خوابش ببره ؟ مثلا چطوری خوابش برده ؟ کالسکه ، ماشین، بغل و... .
من خودم آغوشی رو امتحان کردم ، بغلش میکردم و توی آغوشی راهش میبردم

دیگه فلفل نزن
روان و ذهن بچه بهم میریزه
بازی هایی که دوست داره رو انجام بده
برای خواب هم سوار کالسکه یا ماشین بکنش تابخوابه

منم پسرم خیییلی وابسته بودهرکارکردم نتونستم کم کم بگیرم یه دفعه قطع کردم ولی شب سختی روگذروندیم هردوتامون

به نظرم قطع کردی دیگه نده اکه پاک کنی متوجه میشه که میتونی پاکش کنی واست سخت تره