امروز بعد از قسر در رفتناي فراوان شوهرم داره مييرتمون خونه مادر شوهرم😵‍💫🫠
از وقتی بچه اومدخ اصلا دلم نمیخواد برم اونجا تعدادشون زیاده سرو صدا زیاد میکنن همش هی بغل به بغل میکنن بچم
دفعه پیشم رفتم مریض بودن بهم نگفن بچم گرفت تا الانه که هنوز درست شیر نمیخوره یه هفته ام تب داشت
یعنی کارد بزنی خونم در نمیاد😮‍💨و

۶ پاسخ

دقیقا مثل منی منم هی بغلش میکنن‌
مخصوصا خواهر شوهرم ۱۱سالشه هی میگیره راهش میبره یا بد بغلش میکنن
یکبارم بچم تو۲۷روزگی ویروس گرفت شدید🥲🥲🥲🥲🥲

باید خون و خون ریزی مینداختی نمیبردی بچه زبون نداره بگه تب کردن ادمو عذاب میده الانم همه جا کروناست

واقعا سخته و درکت میکنم

من همین مشکل و دارمم تو یه حیاطم با پدرشوهرم

خیلی بده این جوری مراعات نمیکنن

وای بگزدم
نذار بچتو بعل کنن اگ مریضن

مقالات مرتبط

دمای مناسب بدن نوزاد
درجه تب زیر بغل نوزاد چند باید باشد؟ دمای مناسب بدن نوزاد
بغل کردن نوزاد توسط دیگران
روش بغل کردن نوزاد توسط دیگران و قوانین آن
بغل کردن نوزاد
طرز صحیح بغل کردن نوزاد
عرق سرد نوزاد بعد از واکسن
عرق بعد از تب در کودکان +8 علت عرق سرد نوزاد بعد از واکسن

سوال های مرتبط

مامان امیر علی مامان امیر علی ۴ ماهگی
دارم دیونه میشم بسکی مادر شوهر وخواهر شوهرم بچمو بغل میکنن وبوس میکنن اصلا نمیزارن بغل من باشه هروقت میام خونشون کلا دیگه بچه رو نمیبینم فقط گرسنه که میشه شیر میخاد به من میدن میان میشینن پیشم شیر بدم تاتموم شد ازم میگیرنش بدم میاد از این اخلاق یا بغلشونه یا بوسش میکنن هی اه اه
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان آرتین مامان آرتین ۲ ماهگی
مامانای گل به حرفاتون راهنماییهاتون دلگرمیتون احتیاج دارم،موضوع از این قراره که من ۱۰ روز اول زایمانم خونه خودم بودم مامانم پیشم بود ۱۰ روز بعدی رو من رفتم خونه مامانم،بعد اون تا الان که ۴روز دیگه بچم دو ماه تمام میشه موندم خونه مادر شوهرم،منی که عاشق خونم هستم نمیدونم چرا این همه ترس رفتن به خونمون رو‌دارم همش حس میکنم برم خونه از پس بچه داری بر نمیام با اینکه اینجا هم اکثر کارای بچم با خودمه،اینجا کارم فقط بچه داری هست به جز اون دست به سیاه سفید نمیزنم از اینکه برم خونه به کارام نرسم میترسم چون به مرتب و منظم بودن خونم حساسم،از یه طرفی هم وقتی بعضی روزا میرم خونه مامانم بچم اکثرا بی قراری میکنه نمیخوابه میترسم خونه خودمون هم که رفتم اینجوری بکنه،ولی خوب تا کی بالاخره که باید برم..چیکا کنم یه چیزی بهم بگین،من با این همه استرس و ترس و فرار از شرایط جدید زندگیم چه کنم؟…
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان لنا و اِلا مامان لنا و اِلا ۳ ماهگی
چقد در حق بچم ظلم میشه بچه ها تو کوچه بازی میکنن ب خاطر پله ها نمیتونم بزارم بره کوچه یا حیاط.وایساده اونجا داره نگاشون می‌کنه‌.صدای اونا میاد دلش تو خونه میگیره منم هی تذکر میدم بیا داخل میفتی .میگه ببین عقب وایسادم تا صداش میکنم‌ بدون اینکه گوش بده چی میگم میگه عقبم عقبم 😭😭😭😭😭

الا از 12نخوابیده تا الان زیر سینه می‌زارم انقد گریه می‌کنه کبود میشه شیرخشک کم میخوره اصلا سینه م نمیخوره همش گریه می‌کنه همش گریه می‌کنه 😭😭😭😭😭

بیشتر دلم ب حال لنا میسوزه .کسی نیس حتی در خونه رو بزنه دیگ کم‌اوردم خدایا چرا شیر نمیخوره آخه
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان ارديبهشت مامان ارديبهشت ۴ ماهگی
اونايي مه در كنار شير مادر ، شير خشك ميدين، درست كه ميگن. ديگه بعد مدتي بچه شير مادر رو نميخوره؟
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان ویهان💙 مامان ویهان💙 ۵ ماهگی
خانما یه سوال بچه از کی بغلی میشه
منظورم اینه که از کی تقاضای بغل میکنه
پسرمن بغلش میگیری دوس نداره
هی دوس داره رو زمین باشه باهاش حرف بزنی
بغل هم میاد فقط بع شرطی که دور خونه دورش بدی
وگرنه نشسته دوس نداره بغلش بگیرن
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان جوجوک🐣 مامان جوجوک🐣 ۳ ماهگی
ببخشید شیر مادر بو نداشته باشه نشونه چیزیه؟ لچه منو بغل میکنن میگن چرا بو شیر نمیده😐
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان مهراد مامان مهراد ۵ ماهگی
چجوری بغل رو از سر بچم در بیارم
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان گندم🍼 مامان گندم🍼 ۳ ماهگی
یه سوال دارم از خانومایی که نوزادشون هم سن نوزاد منه [ دوماه و بیست روز ]
ایا نوزادای شماهم هنوز بیقرارن و گریه زیاد میکنن و خواب درست درمون ندارن شیر درست و حسابی نمیخورن یا فقط دختر منه که پدرمو در اورده
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان دوقلوها💞💞 مامان دوقلوها💞💞 ۱ ماهگی
وقتی دوقلوها باهم گریه میکنن چکارمیکنین بچه های من هردوکولیک دارن باهم که گریه میکنن دست وپاموگم میکنم فقط یکیشونومیتونم بغل کنم😥
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان سپهر مامان سپهر ۲ ماهگی
قبلنا میرفتم مهمونی خیلی بهم خوش میگذشت خودم ادن اجتماعی هستم و یا همه حرفی برای گفتن داشتم. از وقتی زایمان کردم وقتی میرم مهمونی بقیه از روی محبت فقط میخوان بچه و بغل بکنن . اخرشم یه کامتتی میدن گشنشه دلش میپیچه عاروق داره شیرت کمه چرا درست نمیخوره چرا یه تیکه نمیخوره. چرا فلان چرا بهمان. دیگه اصلا بهم خوش نمیگذره. بچمم توی مهمونی کلافه میشه شیر درست و حسابی نمیخوره همش گشنشه و نق میزنه. چقدر زندگی بعد از مادر شدن سخته. همش مورد قضاوت بقیه هستم. حتما چقدر پشت سرن حرف میزنن من که حلال میکنم همه رو ولی ایکاش میتونستم حداقل بچمو ساکت کنم و قلقلش دستم باشه. میایم خونه اروم میشه شیرشو میخوره راحته.
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان شهریار مامان شهریار ۴ ماهگی
خانوما بچه های شما هم ذوق میکنن یا میخوان صدا در بیارن بعدش سرفه میفتن؟اخه دیروز دکتر گلوشو معاینه کرد گفت مریض نیست خداروشکر ولی هر دفه بعد صدا در آوردن سه چهار تا سرفه میزنه
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان گل پسری👶🏻🩵 مامان گل پسری👶🏻🩵 ۴ ماهگی
شده بچه هاتون بخاطر بی خوابی گریه کنن ولی نخابن دیشب خونه مادرشوهرم اینا بودم مهمون هم داشتن خونشون شلوغ بود بچه اصن نخابید یکسره گریه هی چشاشو میمالید به شوهرم میگم بچه به محیط آروم احتیاج داره حرف گوش نکرد گفتم بریم خونه اخر بینمون بحث شد از اونورم مادرشوهرم میگه چرا این بچه لج میکنه همش فک میکنه من مادر خوبی نیستم که نمیتونم ساکتش کنم از اونورم جاریم گفت بده بهش شیربدم شیر خشک دیدم بچه داره پاهاشو هی تکون میده شیر نمیخورد در عوضی که خوابش میومد هی داشت بزور بهش شیر میداد بیچاره بچم یه نگاه بهم انداخت گفتم بچرو بده میبینی که شیر نمیخوره سیره خابش میاد بهم میگه نگاه بهت یه لوچان زد کصخوله بابا میگه بچت بهت لوچان زده خدایاااااا🙄😒
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان خدایا کمکم کن مامان خدایا کمکم کن ۵ ماهگی
ماماناااا بچه هاشون روزی چن بار پی پی میکنن اگه پی پی اسهال نبی و دفعاتش زیاد باشه در روز یعنی چ مریض شدن یعنی ؟
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان ویهان کوچولو💙 مامان ویهان کوچولو💙 ۳ ماهگی
مادر شوهرم سرما خورده میگه دیروز تب و لرز داشتم بنظرتون ریسکه برم خونش تا فردا عصر برگردم بخاطر بچم میگم که مریض نشه یه وقت
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان هستی مامان هستی ۴ ماهگی
درد دل
سلام مامانا
میگم مادر شدن یعنی از خودت گذشتن بخاطر بچه ات
اصلا
غروب که میشه دلم میگیره نمی‌دونم چرا
امروز ظهر رفتم دخترمو بردم دکتر چقدر استرس داشتم اونجا دکتر گفت چیزی نیست بچه سالم تا خود خونه شوهرم بهم میگه بچه سالم تو الکی اساسی به مادرم زنگ زده که مهرناز هر ساعت بچه رو میگه مریض
مادرم میگه خوب به حرفش گوش نکن الان که با خودم فکر میکنم یعنی من هیچی از بچه داری نمیدونم حتی از شب اول که سزارین بودم کسی کنارم نبود تنها تنها خودم بلند شدم چای گذاشتم بعد از زایمانم یه چهار بار تب ولرز کردم هر بار درد می‌کشیدم کسی نبود دخترمو بدم برم یه دوش بگیرم نهایتش یه استامینوفن می‌خوردم الان باز امشب تب کردم باز استرس اینکه نکنه شیرم خشک بشه
امشب عجیب دلم گرفته ....تنها دلیل من برای ادامه دادن دخترمه
مشاهده ۵ پاسخ دیگر