"تجربه از ترک دادن پستونک"
پسر من پستونک خوردن جز روتین اصلی خوابش شده بود و در طول روزم شایدم یک الی دوبار به اندازه ی ۱۰ دقیقه استفاده میکرد ولی خب بیشترین استفاده اش موقع خواب بود یعنی اگه نبود نمیخوابید همیشه یه کابوس بود برام ترک این پستونک ولی به قدری راحت بود که هنوزم باورم‌نمیشه من پستونکشو سوراخ کردم چند تا سوراخ با چاقو و گذاشتم تو دسترسش اصلا ازش نگرفتم اتفاقا بهش دادم هی نگاه میکرد و میذاشت دهنش هی بازنگاه میکرد بعد دیدم پرتش کرد و دیگه نخواستش باز بهش دادم دوباره پرتش کرد دروغ چرا ۴ شب اول سخت بود بیدار میشد و هی بهونه میگرفت انگار ولی خب من براش پیش پیش میکردم و یا از تختش بلندش میکردم تاب میدادم و میذاشتم دوباره جاش خلاصه امروز اومدم پستونکو مجدد بهش نشون دادم باورم نمیشد که اصلا نگاهشم‌نکرد و خیلی بی تفاوت رفت با توپش بازی کرد درصورتی که مواقع دیگه هرطوری شده بود خودشو به پستونکش میرسوند و وقتی میکرد دهنش با ذوق و شادی بود.
تجربه ی من این بود که حتما به خود کودک امکان پذیرش رو بدید و بعد چیزیو ازش یگیرید انشالله که تجربه ام به درد بخوره🥰

۳ پاسخ

وای خدا کنه پسر منم راحت از پستونک گرفته بشه ینی یه چیز وحشتناکی وابسته به پستونکه شب پامیشه پستونک پیدا میکنه میزاره دهنش باز میخوابه خیلی استرس دارم بابت این موضوع

منم به همین روش ازش گرفتم عالیهههه

من دوتاشو سوراخ کردم به همین روش
ولی ایقددد گریه کرد دوباره برگردوندم بهش
یه روز رو‌کاااااامل اصلا نخابید

سوال های مرتبط

مامان کنجد مامان کنجد ۱۷ ماهگی
بچه ها امشب دخترم رو بردم دریا تقریبا میشه گفت اولین بار بود که بردم اینجوری بازی کنه
البته به قصد ساحل نرفته بودیم رفتیم پارک دیگه یهویی شد رفتیم کنار اب و رفت توی آب
لنا به حددددی ذوق کرده بود که نگو و نپرس هیجان زده بود قشنگ میخندید و میدوید و بازی میکرد هی میومد تو ساحل هی میدوییییید سمت اب کمرم شکست بخدا انقد گرفتمش
البته تمام لباساش خیس و شنی بود و پوشکش و منم به قصد ساحل نرفته بودم وسایل باهام نبود
همینطور لباسای خودمم خیس و پر از شن بودن
دیگه لباسای لنا رو در اوردم یه شلنگ اب بود یه کم بدنشو شستم شال خودمو پیچیدم دورش و اومدیم خونه مستقیم بردمش حمام
گریه کرد برای همون شال با شال رفت تو حموم و خلاصه شال هم خیس خیس
اومدیم بیرون هیچ جوره راضی نمیشد شال رو بده و پوشک و لباسش رو بپوشه خلاصه خیلی خیلی گریه کرد و یه کم شیر و سوپ بهش دادم و خوابید

خیلی تو فکرشم الان به نظرتون دریا رفتن مناسبش هست یا هنوز زوده؟
اونایی که میبرین دریا بگین چه وسایلی برمیدارین
مامان گل پسر مامان گل پسر ۱۷ ماهگی
خب بزارید از امروزم بگم براتون
ساعت ۴ صبح تب کرد ، سریع استامینوفن دادم ، تا ساعت ۶ آب بازی اینا کرد تا تبش اومد پایین ، ۶ خوابید تا ۷ یهو وحشتناک داغ شد که باز بروفن دادم ، بعد خوابش برد تا ساعت ۱۰ دوباره خیلیییی داغ شد، شیاف زدم براش اثر نکرد همینطور میرفت بالا. ساعت ۱۲ بروفن دادم باز رفت بالا ۳۹/۵ رو رد کرد ، ۱۲:۳۰ رسوندیم درمونگاه که دوباره دو سی سی دیگه بروفن دادن و سریع سرم زدن براش ، بعد اومدیم خونه مامانم اینا به امید اینکه بابام کمکم نگه داره چون تنها کسیه که بچم خیلی دوسش داره و به همه ترجیحش میده که نبود ، بچمم چسبیده بود به من دائم شیر میخورد و گریه میکرد ، تبش قطع شده بود خدارو شکر ، آنتی‌بیوتیک داد دکتر بهش و گفت اگه باز تب اینجوری کرد باید سریع آزمایش بده ، خب حالا شب شد به امید اینکه میرم خونه یکم استراحت میکنم شوهرمم هست باز بچه با اون راحته رفتیم خونه ، که دیدم مادرشوهرم اینا کلی مهمون دارن که شب میمونن، و خب با یه عالمه بچه و سر صدا ( تو یه ساختمونیم و خیلی صدا میره میاد )
هیچی برگشتیم خونه مامانم اینا ، که مامانم اینام جایی رفتن بعد رفتن من چون نمیدونستن که برمیگردم ، الان تنها نشستم اینجا ، بچه رو پامه دارم دایم تکون میدم
و داغونم ، چرا داغونم؟ چون خودمم مریضم و حالم بده، و وسط مریضیم بچمم مریض شده ، خیلی وقته نخوابیدم درست ، تهوع دارم ، سر درد ، ضعف و سر گیجه