۷ پاسخ

فک کن یبوست داری میخوای زور بزنی تو دسشویی اونطوری باید ب شکمت فشار بیاری

ببین من زایمان اولم طبیعی بود احساس زور زدن بهت دست میده و خودت ناخود آگاه زور میزنی من یادمه رفتم دستشویی اون از داخل داشت زور میزد منم زور زدم پرستار منو محکم فشار میداد میگف الان نه

ببین وقتی میری دستشویی میخای مدفوع کنی یبوست داری چجوری زور میزنی فک کن داری دستشویی میکنی همونجوری زور بزن ب گلوت فشار نیار
دردات شروع ک شد تو همزمان باهاش زور بزن وقتی درد نداری زور نزن خسته میشی
دستات مشت کن و زور بزن ک دردت رو کمتر کنه وقتی دیگه میخای زور بزنی ک بچه ب دنیا بیادش هنگام درد دستات میزاری پشت ران پاهات و پاهاتو میکشی داخل بدنت و چونه ت رو ب قفسه سینه ت میچسبونی زور میزنی
من اولین زایمانم بود و اینارو ماما همراهم بم‌گف و زایمانم خیلی راحت بودش

خب وقتی درد شدید میشه خودبخود زور میاد به آدم اصلا ی حسیه خود آدم دوس داره زور بیاره وقتی زور می‌زنی درد کم میشه

کلاس های شبکه بهداشت محله تون شرکت کن

تمرین نفسه باید دم عمیق بگیری با بازدم زور بزنی حالا من ک هیچوقت قرار نیس طبیعی بیارم درموردش کنجکاو میشم سعی میکنم یاد بگیرم شما چ دل خجسته ای دارید بدون دونستن میرید برا طبیعی😬😬😬😬

خب بزن یوتیوب اموزش هست

سوال های مرتبط

مامان دیار مامان دیار ۲ ماهگی
مامان امیررضا
یسنا مامان امیررضا یسنا روزهای ابتدایی تولد
زایمان طبیعی******
پارت سوم:
خلاصه دردم پرسودی و قابل تحمل تحمل یه ربع به هفت دردم شدید بودا با نفسو داد کنترل کردم دکترم گفت زور نزن تا لباس پوشید و دستگاه ساکشن آورد آب کیسه کشید و پاره کرد و چندتا زور زدم دیدم دکتر داد زد خانم انیرنیا بیا بشین رو شکمش داره لیز میخوره بچه گفت شیدا زور محکم بزن یه دونه زدم به دنیا اومد
خلاصه درد زایمان خوب بود ولی درد بخیه صد برابر زایمانم بود
دیگه دکتر گفت یه کیست دهانه رحمته ۵تومان دیگه باید بدی قیچی کنم گفتم چشم خودش بخیه ها زد و ترمیم کردو ولی خیلی طول کشید خیلی خونریزی داشتم گفتم دکتر آمپول بزن برام رحمم جمع بشه ماما صدا زد سه تا آمپول برام زد و مسکن زدو دو تا شیافت من خداروشکر درد بخیه ندارم تو بیمارستان راحت سر پا بودم درد نداشتم هر ۸ساعت دیکلوفناک میزاشتم و هموروئید
بیزاکودیل هم گذاشتم راحت رفتم دسشویی
من الان درد مقعدم کمه ولی لگن درد دارم استخون واژن درد میکنه وگرنه درد بخیه ندارم چون بهش میرسم
مامان ترنم کوچولو🌸 مامان ترنم کوچولو🌸 ۱ ماهگی
خلاصه شد ساعت ۱۱ و نیم اینا زن عموم گفت چندتا زور محکم بزن تا بریم رو تخت اصلیه زایمان من دردام کوتاه بود همین که میومدم زور بزنم وسط زور زدنم دردام میرفت دیگه توان زود زدن نداشتم کسایی که زایمان دومشونه میدونن منظورم چیه تا تجربش نکنی نمیفهمی..اینجوریه که وقتی اون چند ثانیه دردت میگیره درده باعث میشه بتونی زور بزنی وقتی دردت میره دیکه نمیتونی زور بزنی خلاصه نمیتونستم درست زور بزنم زن عموم میگفت دارم موی نینیو میبینم توروخدا زور بزن ول نکن منم تا زور میزدم دردام میرفت و میگفتم نمیتونم بخدا نمیتونم زن عمومم میگفت تو میتونی تو میتونی دلم میخواست بزنمش🤣🤣دیگه بلاخره اخر کار به زووور چندتا زور محکم زدم که دیگه گفت بلندشو بریم رو تخت زایمان رفتم رو تخت چهار پنج تاهم زور اونجا زدم که دیگه با قیچی برش زد یکم و گفت زور بزن زور زدم گفت نه کم زور بزن زیاد پاره میشی نفس عمیق بکش دوباره زور بزن…وقتی برش میزنن حواستون باشه یهو زور نزنین زایمان اولی ها چون پاره میشین الکی باید یکم زور بزنین ول کنین نفس عمیق بکشین دوباره یکم زور بزنین بچه اروم اروم میاد بیرون وقتیم میاد بیرون مثله ماهی لیز میخوره خیلی باحاله🤭همین که بچه میاد بیرون کلللل دردات میره انگار یه زمانیییی درد داشتی که اصلا یادت نمیاد🥹بعدم زن عموم دخملمو گذاشت رو شکمم کلی نازش کردم😋💖تجربه زایمانم خوب بود چون مامای همراه داشتم بهترم این بود که زن عموم بود خیلی صبور و مهربون واقعا خیلی بهم لطف کرد🥰❤️ دخملمم ۲ کیلو و ۷۰۰ بود وزنش😋بخیه هم کم خوردم یکی دوتا نیاز داشت ولی به زن عموم گفتم دقیق بدوز برام بدریخت نشه چهارتا ریز برام زد😁
درکل تجربه خوبی بود خاطره خوبی ازش دارم پرسنل هم خیلی مهربون بودن🥰