شماهم یاد روزهای حاملگی میفتید ؟؟چه روز و شبایی بود جدایی از دردایی که داشتیم اینی که بچمون تو شکممون بود حس قشنگی بود من که دلم خیلی برای حاملگی تنگ شده برای تکون خوردناش خدارو هزار مرتبه شکر که سالم وصحیح کنارمه😍😍😍

والا من ن الان بهتره چون بارداری پرخطر بودم خدارو شکر میکنم ک زود تموم شد

من اينقدر اون حسا برام دوره كه انگار ١٠ ساله زاييدم

من نههه اصلا ، از دوران حاملگی متنفرم
چه بارداری اولم چه دومی ، خداروشکر که تموم شد

من اصلا دوست نداشتم حاملگی ما آنقدر اذیت بودم که یادم می افته اعصابم خراب میشه

وااي من اصلا حاضر نيستم برگردم ب اون دوران

هیچ وقت هیچ جوره دلم برا بارداریم تنگ نمیشه

منم هیچی لذتی نبردم از دوران حاملگی دیابتی شدم از اولین روز حتئ هچی نمیتونم‌بخورم کم خون شدم باخطره رژیم وخون تزریق میکنم پسرم همش تکون نمیخوره هروز سونو بخاطره دیابتی الان هم پسرم کم خون خوشبحال اینا که از بارداریشون لذت بردن

منم اصلا دلتنگش نیستم چون هرلحظش برام استرس بود واستراحت مطلق بودم

من اصلا فک نمیکنم خیلی دوران سختی داشتم ،الان که نی نی ب دنیا اومده خوبه😍

هعی اره یادش بخیر من بارداری اذیت کشیدم ولی باز دلم تنگ میش برا اون دوران یادش بخیر
چ شبایی تا صبح نخوابیدم بیخوابی میگرفتم

وااااای منم خیلی تنگ شده همش میگم ای کاش الان حامله بودم بنظرم خیلی زود گذشت
البته حاملگی خوبی هم داشتم خیلی هوامو همه داشتن
دلم واقعا تنگه
ولی الان خداروشکر صحیح و سالم کنارم دارمش

اذیت شدم استرس داشتم ولی دلم تنگ میشه ..‌

وای آره من تو خونه قدم میزنم یاد اون موقع میوفتم دلم تنگ میشه میگم کاش هنوز تو دلم بود با تمام سختی هاش حاملگی واقعا قشنگه

اره گاهی عکسا و فیلمارو میبینم دلم تنگ میشه

من انقدر دل تنگ اون روزهام که حتی با دیدن عکس و فیلم های دوران بارداریم اشک میریزم. کلا برای همه اولین بارها و آخرین بارها گریه ام میگیره. انگار اوت ارتباطه کم شد. اولین باری که بعد زایمان رفتم چکاپ و دیگه دکتر سونو نکرد منو یه حس خیلی غمگینی داشتم. هنوزم تکونای لحظه آخرشو تو شکمم یادمه 😍😍 ولی به قول شما خداروشکر که الان صحیح و سالم توی بغلمون هستن 😇

منم دلتنگم گاهی میگن کاش حامله بودم یهو بزرگ شده ب دنیا می اومد

من اصلا بهش فک نمیکنم خیلی اذیت شدم بهش فکرم میکنم یادم میاد ک چقد اذیت بودم

بهترین دورانم بود و همیشه دلتنگ اون روزا میشم...