سلام مامانا دوماهه از زایمانم میگذره من شدیدا داشتم با بارداری عشق میکردم و راضی بودم اینقدر برام آسون گذشت اون نه ماه که مثل برق و باد بود من همش گریه میکردم که دلم برای زمان بارداری که نورا✨️تودلمه تنگ میشه و دقیقا همینم شده یه وقتایی که دراز میکشم یه تکونی تو دلم حس میکنم احساس میکنم چقدر جاش تو دلم خالیه و بغض میکنم شماهاهم این حس رو دارید؟

من که تا الانم شوهرم به پسرم میگه نزنی تو شکم مامان😂

منم خیلی دلتنگ بارداریمم واقعا اون موقع از بارداریم لذت نبردم والان حسرتشومیخورم

من خیلی بارداریه سختی داشتم
اصلن دلم تنگ نمیشه برای اون روزا
الانم نوزادم خیلی دل درد داره و بیشتر اوقات میخواد تو بغل یا روی ما باشه اما دلم برای این دورانش تنگ میشه هیچوقت ب اندازه نوزادیشون جذاب نیستن

طبیعیه این حسا بعد از زایمان عادت میکنی

وای من حاملگی ام اینقدر سخت بود دلم نمیخواد بهش هم فکر کنم

من موقعی ک زایمان کردم بیهوش شدم خاب دیدم که از جای بلندی پرت شدم پایین یهو از بیهوشی در اومدم داد زدم گفتم بچم دس گذاستم رو دلم نبودش انگار دنیا رو سرم خراب شد بعدش گفتن زایمان کردی گفتم پس بچم کجاس چرا نمیارینش گفتن بردنش بخش نوزادان حالش بد بوده

نه اصلا
انقدددد که بارداری پر استرسی داشتم اصلا دلم نمی‌خواد برگردم هرشب کارم گریه بود