۶ پاسخ

منم مثل شما هستم انگار به ادمای اطرافم حساس شدم انتظاراتم خیلی بالا رفته،حس میکنم همسرم بهم توجه نمی کنه و خیلی چیزای دیگه
در صورتی که همسر خیلی حواسش بهم هست من منفی نگر شدم😆
ب خاطر اینکه هورمون ها مون تغییر کردن

دقیقا منم همین احساسات و حالت ها رو دارم .
کم حرف شدم ،حتی کسی برای دیدنم بیاد نمیتونم خوب ارتباط بگیرم و باهاشون صحبت کنم .
از بس تو کل این ۹ ماه استرس کشیدم الانم نمیتونم یه لحظه آروم باشم انگار دائم دلم بی قراره و دلخورم
انگار یه غم خیلی بزرگی تو دلم هست،همش خودمو کنترل میکنم اشکم نیاد.

منم..زودرنج شدم.قرار بود خواهرم‌بیا کمکم نتونسته بیا..دلم‌گرفته.همش بنظرم هیچکی بفکر من نیست و براشون اهمیت ندارم و ...
میدونم اینجوری نیست وفقط یکم بیخیالن..اما دلم‌میگیره همش

منم دقیقا همینم احساس روزمرگی شدید
بعد میگم خب که جی
این زندگی چه جذابیت داره

اگه زیر نظر بهداشت باشی کلاسارو شرکت کنی خیلی خوبه عزیزم بهت کمک میشه یا اگه دکتر داری باهاش حرف بزن

نبابا من سر بارداری اولم از خیلی وقت زایمانم یه چیزای مث شیر میومد

سوال های مرتبط