از پسش بر اومدی عزیزم
دیگه بهش فکر نکن از وجود گل پسرت لذت ببر
همه ی ماهایی که میبینی هم اولش نه بلد بودیم شیر بدیم نه بلد بودیم پوشک عوض کنیم و با کلی خون از دست رفته شب و روز با نگرانی کنار بچه هامون بودیم تو تنها نیستی قشنگم ❤
وااای دقیقا این اتفاقات برا منم افتاد
پسرت به تو افتخار میکنه بزرگ بشه با داشتن چنین مادری
حتی من هم بهت افتخار میکنم هموطن🙂💋
خداروشکرک ازپسش براومدی خداکمکت کرده خداروشکرم بخاطرسلامتی بچت....خانواده شوهرنبایدانتظارداشته باشی چون فقط بفکراینن بدترعذاب بدن من تاچهل روزخودم زجرکشیدم ازدست همشون فقط بخاطربچم تحمل کردم
اون موقع ها شوهر با معرفتت کجا بوده ؟؟؟
الهی عزیزم..تکون خوردن با بخیه زایمان خیلی سخت و درد اوره ..چه برسه به اینکه تو سوز و سرما بری دارو بخری و خودت کارای خودتو بکنی.خیلی گناه داشتی ..من هنوزم که هنوزه تو شوک روز زایمانم.واقعا ناراحتم کردی .
چرا همه از زایمان اولشون انقدر خاطره ی تلخ دارند؟🥺
من از بس سر همین چیزا جوش زدم افسردگی گرفتم حالم خیلی بد بود بعداز ۵.۶تا دکتر رفتن و خوب نشدن رفتم دکتر اعصاب قرص داد الان بهترم اصلا فک نکن جوش نزن اشتبا منو نکن همه بچه اول براشون سخته درک نمیشن مهم خودتی اصلا اصلا فک نکنم خاهش میکنم اشتبا منو نکن الکی جوش نزن
جیگر منم با کلی خانواده و خاندان و طایفه ای ک هی میگفتن تو بچه بیارماهستیم ، بی کس باشوهرم رفتم بیمارستان، دریغ از ی ملاقاتی، ن خانواده خودم ن همسرم ، تخت بغلیم هنوز تو اتاق عمل بود کل فامیلاش اومده بودن🥺 مامانم واحد روبرومه ،خواهرم طبقه پایینه دریغ از اینکه ی کمک کنن، فقط دروغ نگم ده شب اول طفلی خواهرم موند پیشم،ولی بعدش بااین بخیه هام خودم تک و تنها گذروندم گذذذذذذذذدشت ولی زخمش روقلبمه
شوهرم بدترین بلا رو بعد از زایمان سرم آورد وای نمیتونم فراموش کنم بهترین روزامو به بدترین روزا تبدیل کرد هیچ وقت نمیبخشمش
بجای این فکرا بخاطر بودنش شکرگذار باش من از تو بدتر بودم
چقد داستانت شبیه منه☹️😔😔فقط من مادر بزرگمم نبود. خاله ام بود که شوهرش باهاش لج کرد که چرا اجازه نگرفته واومده یه وضعیت بدی بود. از طرفی هم مادرشوهرم همه اش به شوهرم زنگ میزد بیا فلان کارو برام انجام بده
جز خانواده خود آدم دگه هیچ کس کمک نمیکنه همیشه پشت خانواده خودت باش چون ما همه این زجر ها کشیدیم
من افسردگی گرفته بودم و حرفای مادرشوعرم خیلی بدترم کرد
به زور میخواست شیر خودمو بهش بدم منم دوس نداشتم
بخیه هام باز شد و ..
شوهرمم انگار اون زاییده بود
من باید نازشو میکشیدم
خدا نگذره ازش
همین که پسرت صحیح وسالم بغلته به همه دنیا می ارزه فکر هیچی نکن فقط،از وجود پسرت لذت ببر
خداراشکر که گذشت عزیزم دیگه بهش فکر نکن به نتیجه اش فکر کن
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.