۲۱ پاسخ

آره عزیزم مرد رو هرجور بار بیاری همونه
من مامانم همیشه میگه زنی که خرج نداره ارج نداره

مامانت راست میگه عزیزم

اگر خودش میخواد برات بخره نگو گرونه حتما در توان خودش میبینه

دقیقا حق داری چون اولین سالی که مادر شدی

من قبل از تولدم به همسرم گفتم این اولین سالیه که مامان شدم، انتظار دارم برام سنگ تموم بزاری، روز تولدم خبری نبود اما هفته بعدش سوپرایزم کرد
خواسته هاتو بگو، همیشه مادرشوهرم میگه
خودتو تو اولوبت قرار بده تا پسر منم تو اولویتاش بزارتت

دقیقا منم مثل توام نمیخوام به شوهرم فشار بیارم ولی من فک میکنم شوهرم اینارو نمی‌فهمه شوهر منم تولدم کاری نکرد هیچی منم گفتم ولش کن به جهنم منم دیگه واسش تولد نمیگرم درست یک ماه بعد واسم تولد گرفت گفتش ببخشید ک دستم خالی بود کاری نکردم بعدش جبران کرد واسم گشواره خریده بود و کیک میگم شاید شوهرت دستش خالی بوده و بعدا جبران کنه

خواستم بگم من ک نمیتونم عادت کردم ب کم خرج بودن ولی اگ میتونی تغییر کن عزیزم از قدیم گفتن زنی که مفته بزن تا بیفته من لالایشم بلدم ولی خوابم نمیبره چون از اول اینجوری عادتم دادن

دقیقا منم مثل توام همش‌میگم نمیخوام میدونم‌کارم اشتباهه ولی نمیتونم این اخلاقو کنار بذارم همین باعث شده خیلی اهمیت ندن

این اشتباه نکن مامانت راست میگه من خواهرم دقیقا اینکارو کرد اخرشم مردش رفت دنبال کسی ک خرج داره نمیخام فکراو بهم بریزم شما الان یه بچه دارین کلا زندگیتون فرق داره ولی از قدیم گفتن زنی که خرج داره ارج داره بخواه ازش باید برات احترام قائل بشه تو زنشی از تو مهم تر کی هست مگه ؟؟ وقتیم یه چیزی خرید بجای گرونه گرون کرد یه جوری ذوق کن تشکر کن که همش دلش بخاد برات چیز میز بخره بزار خرج کنه خواهررررر

من یه ماهه چون قسطش عقب بود میوه نخریدم نخوردم مث این خاکبرسرا بجای جاش هم برسه زبانش ۶ متر درازه میگه من برای کار میکنم چرا قسط داریم قسطاهم بخاطر خرید خونه و ماشین بوده من شکمم گنده شده حتا هنو شلوار بارداری نگرفتم دکمه شلوارمو باز میکنن تا فشار نیاد

منم همینجوریم کلا کم توقع و خونه نشین خرجی ندارم هی بخودم میگم تغییر میدم خودمو ولی نمیشه نمیتونم

عزیزم تو پول شوهرتو خرج نکنی یکی دیگه میاد خرج میکنه واس خودت ارزش قائل باش مگه تو از بقبه چی کم داری

حق داری واقعاً
به قول خودت حتی یه شاخه گل که می‌تونست بخره
اما حالا نکرده و چاره‌ای هم نیست نمیشه چیزی گفت چون کاری هم که بخواد با گفتن تو انجام بشه دیگه هیچ ارزشی نداره

زنی که خرج نداره ارج هم نداره عزیزم
اشتباه بزرگی کردی تا الان از این به بعد بخاطر خودتم که شده تغییر رویه بده. چون همیشه فکر میکنه به کم قانعی و کاری برات نمیکنه.

باید بخوایی از کم شروع کن هرچی هی بگی نمیخوام اونم نمیخره میگه نیازی نداره. چرا بخرم. زنی که خرج داره ارج داره اینو اول نمیفهمیدم اما الان قشنگ میدونم یعنی چی. ازش کم کم بخوام اما بخواه نگو دارم. یا نیازی نیست

اگه همین یبار بوده شاید واقعا نتوانسته یا نداشته چیزی بگیره بعدم بنظرم آدم همه مسائلو که نباید به خانواده بگه کار دیگه ای نمیکنن فقط بدتر اوقات ادمو تلخ میکنن

منم همش براهمسرم تولد میگرفتم اون هیچکاری نمیکرد دیگه منم نمیگیرم

والا مال ما هم خبری نیس گریه نکن

واقعا برات مهمه

کم خرج نباش بنظر منم تازه پولاتو جمع کن خودت برای خودت طلا هم جمع کن حتی کم

🙂واا بخاطر ی تولد غمگین نباش مابزرگ شدیممم دیگه مامان شدیم 🤣

سوال های مرتبط

مامان آیه خانوم مامان آیه خانوم ۷ ماهگی
دخترم از روی تاب افتاد😭😭 از یک متر و نیم فاصله تا زمین زنگ زدم آمبولانس گفت چیز خاصی نیست یه خراش کوچیکه مواظبش باشین اگه بالا آورد یا بی حال بود ببرین دکتر
جیگرم کباب شد خودم کم دلم خونه باز شوهرم و خانوادش افتادن به جونم که چرا مراقبش نبودی
مگه من خودم خواستم بیفته اتفاقه دیگه همه بچه ها آسیب میبینن خودم لیوان دستم بوده بچگی‌ام خوردم زمین شیشه رفته تو دستم رگم پاره شده شوهرم دماغش بخیه خورده بچگیاش افتاده زمین برادر شوهرم هم از بالای کوه افتاده سرش شکسته پدر شوهرم اینقدر غر زد که مگه چیکار داری تو خونه غیر از بچه نگه داشتن مگه چیکار میکردی که افتاده منم گفتن خیلی ببخشید سجاد که از رو کوه افتاد شما کجا بودی میگه سجاد رو پای خودش بوده ۶سالش بوده منم گفتم فرقی ندارد بچه بچس دیگه من یه ثانیه رفتم تا تو آشپزخونه همون لحظه افتاده مگه میشه 24ساعت رو سر بچه باشی و مراقب باشید الآنم خودم بیشتر از شما دلم خونه شما دیگه نمک رو زخمم نباشین
چیکار کنم به نظرتون؟😞
مامان حلما مامان حلما ۶ ماهگی
قلب درد گرفتم....بس این بچه نمیخابه،من چن روزه ب خونه دست نزدم،مگه میشه بچه اینجوری باشه اخه من ک باورنمیکنم شرایط کسی مثه من باشه ک اصن نذاره ی کاری کنی،من فقط بزور ی بار غذا درس میکنم،بزورهم ی صبونه میارم برابچه ها،ظرفارو شوهرمیشوره خونه هم نتونستیم ی جارو بزنیم اونم سرش شلوغه درگیر اینوراونوره
فک نکنم کسی اینجا مثه من پیداشه بس ناراحتم قلبم دردمیکنه،زندگیم ب گند کشیده شده،مهدبار امروز میگف مامان کیک درس کن گفتم ابجی رو ببین نمیذاره ی ظرف بشورم خونه جموجور کنم بعد میذاره کیک درست کنم،یکم گذشت و بعد اومد گف مامان جون هیچکاری نکن گناه داری فقط ابجیو نگه دار تمام🥲 هی بوسم میکنه میگم پیرشدم پسر،میگه ن موهات سیاهه ببین (نمیخادقبول کنه موهای سفیدمو)گفتم شوخی کردم من هنوز جوونم پیرنیستم ممکنه خب توجوونی هم موهات سفیدشه بعد رنگ میزنیم،قبلا هم گفته بود موهاتورنگ بزن چون میدید سفیده،اینجوری گفتم غصه نخوره چون دوس نداره پیربشم🥲
مامان مهدی مامان مهدی ۶ ماهگی
من چقد نق مق میشنوم از اینکه چرا شبر خودتو بهش نمیدی
خب میگم شیر ندارم بدم نه حتما بهش ندادی بهش سینتو ندادی تا بمکه گفتم شیر نیست اخه گریه میکنه گشنشه چرا بچمو اذیت کنم
میگه مادرای امروزی همینن داری بچمو گول میزنی گناه داره داری گناه میکنی حیف بچه نیست ؟تو راحتی خودت میخوای
میخواستم جوابش بدم هیچی نگفتم بعد پدر شوهرم گفت چرا حرف سرت نمیشه تو ،چیکارش داری هر شیری میخوره بخوره باز گفت نهههه بچم‌گناه داره خودش که نمیدونه مادرش داره گولش میزنه داشتم حرص میخوردم که شوهرم گفت مامان اصلا شیر نداره بچمم گشنش میشه گفت من میدونم که بهش سینشو نداده فکر راحتی خودشه فکر بچه نیست ک اینبار تا دهن باز کردم بگم به خودم مربوطه برادر شوهرم گفت بتوچه میخواد شیر خودش بده میخواد شیر خشک بده بچه خودشه بچه تو هم نیست هی میگی بچم‌بچم خودش میدونه چیکار کنه باز میخواسن بگه پدر شوهرم گفت بسه دیگه به منم گفت پاسو پاشو برو خونه مامانت بهتره شوهرم گفت اره پاشو منم دیکع وسایلم جمع کردم رفتم
خداروشکر حداقل اینا جوابش دادن و الی الان من از حرص خوردن سکته کرده بودم