سلام و یک خسته نباشید برای همه مانایی که از صبح تاالان با یک یا دوتا کوچولو کلی چالش پشت سر گذاشتن خسته نباشید دلاور خسته نباشید قهرمان

خواستم راجع به تاپیک قبلی چندتا نکته بگم البته ببخشید دیگه من تاخیر زیادی دارم توی تاپیک گذاشتن

من رفتم پیش مشاور دیدم تاپیک قبلی بعضی بخاطر هزینه یا نبود مشاور خوب نمیتونم بایه مشاور ارتباط بگیرن

خواستم هر نکته ای که بدرد همه مامانا میخوره رو اینجا بگم هر چند که درست نیست یه نسخه رو برای همه پیچید در کل چیزای کلی رو میگم

مثلا اینکه باید هرروز نیم تا چهل و پنج دقیقه هرروز برای هر کدوم از بچه ها جداگانه بصورت اختصاصی وقت بذارید بازی کنید بازی که اونا کارگردان باشن شما فقط بازیگر هرکاری که میگه انجام بدی هر بازی که میخواد بدو بدو توپ بازی هرجور که اونا می‌خوان


من واقعا تاثیر اینو خیلی زیاد دیدم و امیرعلی و اریا هر کدوم وقت بازی جداگانه دارن و اینجوری خیلی خوشحال حس بهتری دارن کمتر اذیت میکنن چونکه توجه کافی رو دریافت کردن

تصویر
۱ پاسخ

♥❤♥❤♥

سوال های مرتبط

مامان لیا مامان لیا ۲ سالگی
پروسه ترک شیر(۲)
قسمت به قسمت می‌نویسم دوس داشتین قبل و بعد رو باید بخونید
💛در درجه اول وابستگی رو باید کم کنید،یعنی اگه در روز ۵ بار شیر میخوره باید تعداد این دفعات رو بیارید پایین
سعی کنید جای هر وعده آیی که میخواد رو با یک چیزی جایگزین کنید یا حالا خوراکی یا بازی
🌿🌿🌿آها یک نکته خیلی خیلی مهم: اگر یه خوراکی جدید بهش معرفی کنید که دوس داشته باشه واقعا نجات دهنده است واسه همین سعی کنید همه نوع خوراکی تا قبل این داستان ترک شیر براش نگیرید تا در این پروسه بتونه خوراکی های جدید براتون نجات دهنده باشه مثلاً برای دختر من نوشمک نجات دهنده بود،هر وقت بهونه کرد گفتم نوشمک میدم
🧡نکته بعدی اینکه هررررر روز روزی نیم ساعت با بچه ها تایم بازی داشته باشید،هر بازی که بچتون میخواد و تو اون تایم فقط و فقط در اختیار بچتون باشید نه هیچ کار دیگه ای مثلا سرتون تو گوشی نباشه در حین مرتبی منزل نباشید،یه نیم ساعت مشخص تو روز فقط و فقط بازی کنید باهاشون
((اینو تو کلاس ترک شیر یادمون دادن ،بخاطر اینکه حس صمیمیت بین مادر و بچه تقویت بشه))
بعد از اینکه وعده ها رسید به فقط برای خواب ((من)) دیدم دیگه دخترم نمیتونه و قطع ناگهانی انجام دادم--------»تو پروسه تدریجی میگه باز این وعده شیر و از شیر شب جدا کنید و هر چهار روز یکی رو قطع کنید
ولی من دیدم همینجا باید پایان کار باشه
💛البته از قبلش کلی داستان خواندم
کلی قصه ساختم
با بچم حرف زدم
آلبوم ورق زدم وبهش گفتم تو دیگه بزرگ شدی
میتونی بشینی حرف بزنی غذا بخوری
شیر برای نی نی های خیلی‌ کوچیکه
ادامه دارد.....(بچم از خواب بیدار شد)😄
مامان امیرعلی و آریا مامان امیرعلی و آریا ۲ سالگی
سلام میخواستم یه تجربه مهم باهاشون به اشتراک بذارم که بیشتر از مامانت به بدرد اونایی میخوره که اقدام به بارداری هستند


من در این روزای گذشته با پسرا بویژه امیرعلی دچار یه سری چالش ها شدیم امیرعلی بشدت عصبانی شده بوده سر همه داد میزنم همش غر غر گریه میکرد

دیگه رفتم پیش مشاور باهاش صحبت کردم مشاور خواست که امیرعلی بره جلسات بازی درمانی و منم برم برای مشاوره برای یادگیری روابط فرزند پروری بهتر

جلسه اول که باهاش داشتم فهمید که من یه سری مشکلات حل نشده در گذشته و حال دارم که باعث حال بد من و انتقال اون به بچه ها میشه و باید درمان بشه

می‌خوام بگم قبل از بچه دار شدن ای کاش یه سری از مشکلات مثل خشم و استرس و اضطراب و مشکلات که با همسرمون داریم حل کنیم به کمک یه مشاور بعد بریم سراغ بچه دار شدن چونکه بزرگ کردن یه بچه خیلی مهمه پر از چالشه

رفتن پیش مشاوره اگه احتمالأ یه مشکل کوچولو هست بهتون پیشنهاد میکنم

من بعد از گذشت چهار جلسه که حدودا یک ماه شده حال خودم خیلی بهتره و این حس به امیر علی و آریا هم دادم


گرچه هنوز جلسات تموم نشده راه دور و درازی دارم ازتون می‌خوام برای اینکه بتونم این مشکلات حل کنم برام دعا کنید چون راه خیلی سختی اما خوبی انتخاب کردم من باید عوض بشم چونکه دیگه یه مامانم
مامان نیل مامان نیل ۲ سالگی
تاپیک مامانایی که از خودشون راضی هستن رو دیدم افسردگی گرفتم😂🥲
من کل وقتم برای دخترمه ولی واقعا راضی نیستم از خودم دخترمم از من راضی نیست😁
مثلا میبرمش پارک بازی میکنم و کلی بیرون وقت میگذرونیم بعد برگشتنی چنان با جیغ و داد و قشقرق برش میگردونم که کلا حس خوبی برام نمیمونه
داروهاشو از اول نمیخورد و بعدش انقدر گریه میکرد و تف میکرد که پشیمون میشدم حتی مریض شدنی من نمیتونم بهش شربت بدم هرجورشم امتحان کردم الان فقط زینکشو میخوره اونم تو لیوان با رشوه و جایزه
علاقه خاصی به تمیز کردن خونه و غذا پختن اینا دارم ولی اجازه نمیده همش غر میزنه و گریه میکنه یا میره سراغ کاری که میدونه ناراحت میشم مثلا کمدو خالی میکنه زمین
وقتایی که هفته ای یکی دو ساعت با باباش بره بیرون میتونم به خونه برسم و تا میاد یکم استراحت کنم ولی اکثر وقتا بیحوصله و عصبی ام
کلی اسباب بازی و کتاب خریدم تا باهاش وقت بگذرونم و تا جایی که علاقه نشون بده بازی میکنم ولی حوصلش سر بره به بازی راضی نشه یسره میگه بریم بیرون و میرم تو گوشی خودمو مشغول میکنم و تنها تفریحم همین شده